صاحب شیعه بیا غیبت بس است

صاحب شیعه بیا غیبت بس است

شیعه در دنیا غریب و بی کس است

می رود دنیا به سوی التهاب

شیعه کشتن گوییا دارد ثواب

سینه ها آماج تیغ و تیر شد

کی می آیی مهربانم دیر شد

زخم های شیعه گشته بی شمار

عاشق تو می رود بالای دار

دشمنانت دست در دست همند

وارثان شمر و سعد و ملجم اند

مهربان خیمه نشینی تا به کی

در بیابان بی قرینی تا به کی

ای که دستت می رسد کاری بکن

شیعه ی مظلوم را یاری بکن

زود تر آقا بیا امید نیست

کاممان تلخ است دیگر عید نیست

سید امیر حسین میر حسینی

براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست

 

 

تمام راه ظهور تو با گنه بستم

دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم

كسي به فكر شما نيست راست مي گويم

دعا براي تو بازيست راست مي گويم

اگر چه شهر براي شما چراغان است

براي كشتن تو نيزه هم فراوان است

من از سرودن شعر ظهور مي ترسم

دوباره بيعت و بعدش عبور مي ترسم

من از سياهي شب هاي تار مي گويم

من از خزان شدن اين بهار مي گويم

درون سينه ی ما عشق، يخ زده آقا

تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا

كسي كه با تو بماند، به جانت آقا! نيست

براي آمدن اين جمعه هم مهيّا نيست

 

سید امیر حسین میر حسینی