آخرین جمعه ی سال است کجایی آقا؟ آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟ آخرین جمعه ی سال است کجایی آقا؟ یک
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟
آخرین جمعه ی سال است کجایی آقا؟
یک نفر عاشق اگر بود زمین می فهمید!
عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟
اللهم عجل لولیک الفرج
آسمان غرق خیال است کجایی آقا؟
آخرین جمعه ی سال است کجایی آقا؟
یک نفر عاشق اگر بود زمین می فهمید!
عاشقی بی تو محال است کجایی آقا؟
اللهم عجل لولیک الفرج
آخرین جمعه سال است بیا آقاجان
حالمان رو به زوال است بیا آقاجان
من غزلهای به یاد تو فراوان دارم
که پر از درد و ملال است بیا آقاجان
آخرین جمعه سال اخرین جمعه سال آخرین جمعه سال آخرین جمعه سال آخرین جمعه سال آخرین جمعه سال
آخرین جمعه سال اخرین جمعه سال آخرین جمعه سال آخرین جمعه سال آخرین جمعه سال آخرین جمعه سال
آخرین جمعه سال اخرین جمعه سال آخرین جمعه سال آخرین جمعه سال آخرین جمعه سال آخرین جمعه سال
كمی از غسل زیر پیرهن ماند
كمی از خون خشك بر بدن ماند
كفن را در بغل بگرفت و بو كرد
همان طفلی كه آخر بی كفن ماند
(وحید قاسمی)
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
👈 عرض تسلیت بمناسبت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
👈 این شعر را میتوان در قالب #زمزمه، #زمینه، و #شور اجرا کرد.
👈 #فاطمیه_ روضه ایی
💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎
ای وای مادر
دست به بازوت گرفتی دوباره
ای وای مادر
درد پهلو گرفتی دوباره
ای وای مادر
حالتون باز دوباره وخیمه
ای وای مادر
بی تو حیدر تو این شهر غریبه
ای وای مادر
علت مرگ تو زخم مسمار
ای وای مادر
دست گرفتی دوباره به دیوار
ای وای مادر
خونتون و به آتیش کشیدن
ای وای مادر
پشت در اجر باباتو میدن
ای وای مادر
انگاری صورتت هم کبوده
ای وای مادر
ماجرای تو کوچه چی بوده
💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎
🌺 🎤📝 #کربلایی_مرتضی_حضرتی
التماس دعا
@sabk_hazrati
🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
👈 عرض تسلیت بمناسبت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
👈 این شعر را میتوان در قالب #زمزمه، #زمینه، و #شور اجرا کرد.
👈 #فاطمیه_ روضه ایی
💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎
ای وای مادر
دست به بازوت گرفتی دوباره
ای وای مادر
درد پهلو گرفتی دوباره
ای وای مادر
حالتون باز دوباره وخیمه
ای وای مادر
بی تو حیدر تو این شهر غریبه
ای وای مادر
علت مرگ تو زخم مسمار
ای وای مادر
دست گرفتی دوباره به دیوار
ای وای مادر
خونتون و به آتیش کشیدن
ای وای مادر
پشت در اجر باباتو میدن
ای وای مادر
انگاری صورتت هم کبوده
ای وای مادر
ماجرای تو کوچه چی بوده
💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎♨️💎
🌺 🎤📝 #کربلایی_مرتضی_حضرتی
التماس دعا
نگاه منتظر, آموزش پروپوزال نویسی, سعید میری, شعرنگاه منتظر
شور،زمزمه فاطمیه -سال 94
گوشواره:
فاطمیه ، دلم گرفته - عالمینو ، ماتم گرفته
مردغریبی باقلب محزونی دم گرفته
(داری میری علی(ع) بی تومی میره فاطمه)
زبانحال مولابابی بی
بنداول:
این روزا،مث برگ خزونی
بسترت،پرازگلای خونی
زیرلب،داری عجل وفاتی
کاش بشه،براعلی(ع)بمونی
نوبهارمن چراتو زار وناتوون شدی
لااقل چیزی بخوریه تیکه استخون شدی
توامانت نبی بودی وعشق مرتضی
ازخجالت چی بگم حالاکه قدکمون شدی
داغ ندیدنت برام سنگینه
نفس به سختی می کشی ازسینه
دلت می سوزه ازغمی دیرینه-(یازهرا(س))
بنددوم:
بمیرم ، چراقدت خمیده
بمیرم ، چرارنگت پریده
بشکنه ، دستی که ازروکینه
ساقه ی ، گل یاسموچیده
خانومم جای وضودائم تیمم می کنی
چشم توکم سوشده هی مهرتوگم می کنی
هی ازاین پهلوبه اون پهلوکه می شی فاطمه
دریای دل علی(ع) روپرتلاطم می کنی
فاطمه(س)جون چشماتوواکن خانوم
یه باردیگه به من نگا کن خانوم
بازم منوعلی(ع)صداکن خانوم-(یازهرا(س))
بندسوم:
اگرکه ، یه شیش ماهه فداشد
دستی از ، یه دومنی جداشد
پشت در ، هیزم آتیش گرفت و
زبونش ، بعده ها کربلاشد
دخت پیغمبر(ص)وبه بهونه ی فدک زدن
این همون زخمیه که توکربلانمک زدن
اگه توی کوچه دستی شدبلندووای من
کربلام فاطمه ی سه ساله روکتک زدن
عمه بیاببین که بابا اومد
گمونم ازتوآسمونااومد
قشنگ ترین بابای دنیا اومد-(حسین(ع)جان)
حقیرالی الله سیدیاسرحسینی نسب
https://telegram.me/ghatrehashk69
تازه سروده ای تقدیم به ؛
خاک پای حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها
ازآنچه در دوجهان هست بیشتر دارد
فقط خدا ست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه ای
کسی که کفو علی می شود جگر دارد
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
سر علی به سلامت چه باک از این سردرد
محبت ولی الله درد سر دارد
کسی که شهر سر سفره قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟!
صدا زد: (( اشهد ان علی ولی الله))
ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد
زمان خوردن حق علی و اولادش
سقیفه است و احادیث معتبر دارد
سقیفه مکتب شیطانی خلافت بود
سیاستی که برایش علی ضرر دارد
کنیز بیت علی خاک را طلا می کرد
سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد
اگر چه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد
بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد
کشید و برد، زد و رفت، من نمی دانم
حسن دقیق تر از ماجرا خبر دارد
بگو به شعله : چه وقت دخیل بستن بود؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد
بگو به میخ : که این کعبه را خراب نکن
غلاف کاش ازاین کار دست بر دارد
دهان تیغ دودم را عجیب می بندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد
فدای محسن شش ماهه اش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد
به شعله سوخت پرو بال مادر، اما نه
حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد
اگر خمیده علی از نماز آیات است
در آسمان غمش هاله بر قمر دارد
شبانه گشت به دست ستاره ها تشییع
که ماه الفت دیرینه با سحر دارد
میان شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آه سوختگان بیشتر اثر دارد
شاعر : مجید تال
@sabkshermagtal
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
تازه سروده ای تقدیم به ؛
خاک پای حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها
ازآنچه در دوجهان هست بیشتر دارد
فقط خدا ست که از کار او خبر دارد
یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود
اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد
عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه ای
کسی که کفو علی می شود جگر دارد
کمر به یاری تنهایی علی بسته
میان کوچه اگر دست بر کمر دارد
سر علی به سلامت چه باک از این سردرد
محبت ولی الله درد سر دارد
کسی که شهر سر سفره قنوتش بود
چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟!
صدا زد: (( اشهد ان علی ولی الله))
ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد
زمان خوردن حق علی و اولادش
سقیفه است و احادیث معتبر دارد
سقیفه مکتب شیطانی خلافت بود
سیاستی که برایش علی ضرر دارد
کنیز بیت علی خاک را طلا می کرد
سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد
اگر چه باغ فدک نعمت فراوان داشت
ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد
گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی
در آن محله که بسیار رهگذر دارد
بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست
زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد
کشید و برد، زد و رفت، من نمی دانم
حسن دقیق تر از ماجرا خبر دارد
بگو به شعله : چه وقت دخیل بستن بود؟
هنوز چادر او کار با بشر دارد
بگو به میخ : که این کعبه را خراب نکن
غلاف کاش ازاین کار دست بر دارد
دهان تیغ دودم را عجیب می بندد
وصیتی که علی از پیامبر دارد
فدای محسن شش ماهه اش که زد فریاد
سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد
به شعله سوخت پرو بال مادر، اما نه
حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد
اگر خمیده علی از نماز آیات است
در آسمان غمش هاله بر قمر دارد
شبانه گشت به دست ستاره ها تشییع
که ماه الفت دیرینه با سحر دارد
میان شعله دعایش ظهور مهدی بود
که آه سوختگان بیشتر اثر دارد
شاعر : مجید تال
@sabkshermagtal
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
زمینه شهادت حضرت زهرا(س)
خونه بی تو سکوتش چه دردآوره توکه میدونی
غربت من کنار همین بستره تو که میدونی
بار خونه روی شونه ی مادره تو که میدونی
پاشو ای مادر
گرچه شکستی هنوز گوهر این خونه ای
باهمه ناباوری باور این خونه ای
هرچی باشه تو هنوز مادر این خونه ای
مادر مادر گریه کن ولی پاشو
مادرمادر بگو یاعلی پاشو
بند دوم
چی بگم از شبایی که تکراریه داری میبینی
کار زینب سه ماهه پرستاریه داری میبینی
این سکوته حسن ازرو ناچاریه داری میبینی
بمون ای مادر
سهمه من از خلوته اشکه تو خیلی کمه
کی گفته دختر واسه مادر شریکه غمه
انگاری تو این خونه فضه فقط محرمه
مادرمادربه گریه های حسن
مادرمادر بادخترت حرف بزن
بندسوم
تونباشی بهارو خزون واسه من چه فرقی داره
دیدن در یا طابوت برای حسن چه فرقی داره
بی تو واسه حسین بوریا یاکفن چه فرقی داره
نرو ای مادر
حیدرخیبر شکن بی تو شده بی پناه
برایه من نمونده چاره ای جز اشک وآه
قراره بعدیه ما تو گودی قتلگاه
مادر مادر یابضعة المصطفى
مادرمادرباکیة الكربلا
شعروسبک مجید نصیری
@rozeneshinan
🔷🔷🔷🔷🔷🔷
زهراست چراغ شب ظلمانی حیدر
زهراست طبیب تب طوفانی حیدر
زهراست پریشانِ پریشانی حیدر
زهراست به هر معرکه قربانی حیدر
یک جمله بُوَد ذکر لب حضرت زهرا
مَن ماتَ علی حُبِ علی ماتَ شهیدا
گوید به علی نور تو را ماه ندارد
دل جز تو دگر دلبر دلخواه ندارد
بی تو دو جهان ارزش یک کاه ندارد
من بی تو بمانم بخدا راه ندارد
هرجا که تویی فاطمه هم هست در آنجا
مَن ماتَ علی حُبِ علی ماتَ شهیدا
میگفت همیشه به همان حالت مضطر
مردم همه کارست علی بعد پیامبر
والله که من گفتهام این جمله مکرر
حیدر همهی دین من و دین همه حیدر
با خون شده حک روی در خانهی مولا
مَن ماتَ علی حُبِ علی ماتَ شهیدا
من محو علی گشته ندانم که خطر چیست
دل سوخته کی حس کند این آتش در چیست
حالا که علی هست دگر داغ پسر چیست
سرگشتهی عشقش شدهام ضربه به سر چیست
در پشتِ در این است کلام من شیدا
مَن ماتَ علی حُبِ علی ماتَ شهیدا
جانم به فدای علی و قلب صبورش
بر عهد خودش بود و ننازید به زورش
دادند از آن کوچه غریبانه عبورش
در کوچه شکستند تمامی غرورش
جانم به لب آمد علی و خندهی اعداء
مَن ماتَ علی حُبِ علی ماتَ شهیدا
مجتبی شکریان همدانی
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
بر ساحل شكافته پهلو گرفته بود
ماهی كه از ادامه شب رو گرفته بود
آرامشی عجیب در اندام سرو بود
گویا تنش به زخم تبر خو گرفته بود
دستی به دستگیره دروازه بهشت
دستی دگر بر آتش پهلو گرفته بود
برخاست تا رسد به بهاری كه رفته بود
آهوی عشق بوی پرستو گرفته بود
آن شب چگونه مرگ به بانو جواز داد؟
او كه همیشه اذن ز بانو گرفته بود
از كوچههای شهر صدایی نشد بلند
نعش مدینه در تب شب بو گرفته بود
پشت زمین شكست، خدا گریهاش گرفت
وقتی علی دو دست به زانو گرفته بود
امید مهدینژاد
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
ازخانه چارچوب درت راشکسته اند
باب الحوائج پدرت را شکسته اند
عمداً مقابل پسر ارشدت زدند
یعنی غرور گل پسرت راشکسته اند
بازو و سینه ـ کتف و سرت درد می کند
هرجا که بوسه زد پدرت ، را شکسته اند
ای مرغ عشق خانه حیدر کمی بــپـر
باورنمی کنم که پرت را شکسته اند
از طرز راه رفتن و قد هلالی ات
احساس میکنم کمرت را شکسته اند
ابری ضخیم سرزد و ماهت خسوف شد
بی شک فروغ چشم ترت را شکسته اند
دندانه های شانه پرازخون تازه شد
اصلاً بعیدنیست ، سرت راشکسته اند
با بستری کبود و پر از لاله های سرخ
آئینه های دور وبرت را شکسته اند
زان آتشی که بر شجرطیبــه زدند
ثلثی زشاخ و برگ وبرت را شکسته اند
یاسر حوتی
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
شمـع وجود فاطمـه سوسو گرفتـه است
شب با سکوت بغض علی خو گرفته است
آتـش گـرفت جـان علی با شرار آه
وقتی که از ولی خدا رو گرفته است
در دست ناتوان خودش بعد ماجرا
اين بار چندم است كه جارو گرفته است
قلب تمام ارض و سماوات و عرش و فرش
یک جـا بـرای غـربـت بـانو گـرفته است
حـتی وجـود میخ و در و تـازیـانـه ها
عطر و مشام از گل شب بو گرفته است
بـا ازدحـام مـوج مخـالف بیـا ببین
کشتی عمر فاطمه پهلو گرفته است
مردی که بدر و خیبر و خندق حماسه ساخت
سـر در بغــل گـرفتــه و زانــو گـرفـته است
مجيد لشكري
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
باران عنایت
ما طایفه ی درد شفا را زتو خواهیم
مجروح دلانیم دوا را زتو خواهیم
افسرده شدیم از اثر کثرت غفلت
ای خاطره سبز صفا را زتو خواهیم
از فرط فراموشی مرگ اشک نداریم
ای کوثر جوشنده بکا را زتو خواهیم
ای خانه ی ذکر تو خرابات محبان
ما باده ی جان بخش بقا را زتو خواهیم
پا بست کویریم عطش هم سخن ماست
باران عنایات خدا را زتو خواهیم
بال و پر ما سوخته ای یاس شهیده
پرواز به سوی شهدا را زتو خواهیم
جانبازترین مادر عالم نظری کن
جان دادن در کرببلا را زتو خواهیم
دنیا چه بها دارد اگر اهل نباشیم؟
اهلیت و ایمان و ولا را زتو خواهیم
همراهی سادات یقین فیض عظیمی است
این اُنس به اولاد شما را زتو خواهیم
ما منتظر آمدن مصلح کُلّیم
دیگر فرج آل عبا را زتو خواهیم
از جلوه ی آن منتقم چهره ی نیلی
پایان غم و درد و عزا را زتو خواهیم
سید محمد میر هاشمی
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
دستان ساقی بسته
خاکستر این لانه اصلا دیدنی نیست
آتش در این کاشانه اصلا دیدنی نیست
در پیش چشمان ترِ یک شمع خاموش
افتادن پروانه اصلا دیدنی نیست
وا میشد این در رو به اقیانوس و امروز
پشت در این خانه اصلا دیدنی نیست
دستان ساقی بسته و ساغر شکسته
خون بر درِ میخانه اصلا دیدنی نیست
وقتی بیفتد چادر خاکی، خدایا!
هم از سر و هم شانه اصلا دیدنی نیست
بر صورت معصوم یک زن جای یک دست
ـ یک دست نامردانه ـ اصلا دیدنی نیست
باور کنید افتادن یک مرغ زخمی
بین چهل دیوانه اصلا دیدنی نیست
«من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم...»
نه رفتن جانانه اصلا دیدنی نیست
قاسم صرافان
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
گریه آب
شب است و بغض سکوت و صدای گریه آب
تـمــام غـصــه عـالم نشسته در محراب
نگـــاه کــن کــه بـبـیـنـی چگـــونه مــیبارد
مـصـیـبــت از در و دیــوار خـــانــه اربــاب
بــرای غسل شــب قـــدر آمــده امـــشب
فـقـط خــدا و رسولـش به منـزل مهتاب
بــنــای زنــدگـیــش را بــه آب مــیشــوید
الهی صبــر علـــی را بـه فاطمـه دریاب
بـه قـطره قـطره سرشکش دخیل میبندد
بر آن ضریح کبود و شکسته و بــیتاب
چـه آبــها کــه سراسیمه غسل میکردند
بـرای آن کـه نـمانـد در آن بـدن خـوناب
چــه مــیرسد بــه علی از مرور خاطرهها
که نالههای صبورش ندارد امشب تاب
رحمان نوازنی
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
آن سینه که بشکست مداوا شدنی نیست
زخمی که نمک خورد تحمل نتوان کرد
درد دل بی تاب شکیبا شدنی نیست
مشکل که دو چندان بشود حل شدنی نیست
وقتی گره ای کور شود وا شدنی نیست
آبی که ز جو رفته دگر باز نگردد
این خون زمین خورده حاشا شدنی نیست
حرمت شکنی سخت ترین غصه و درد است
حرفی که زمین خورد دگر پا شدنی نیست
تا روز قیامت فدکش رفت ز دستش
وقتی سندی پاره شد امضا شدنی نیست
ای وای از آن غصه که عنوان شدنی نیست
ای وای از آن رخ که هویدا شدنی نیست
گیرم پس از این هیچ کس از یاس نگوید
این داغ جگر سوز که امحا شدنی نیست
از روزنه ی چشم کبودش به علی گفت
زهرای تو ای دل شده زهرا شدنی نیست
تا آنکه به تو خرده نگیرند ز اشکم
خواهم که روم در دل صحرا شدنی نیست
از خویش گذشتم که ز غربت به در آیی
این خواسته ی قلبی ام اما شدنی نیست
در چهره ی زردم گل لبخند مجویید
این گم شده ای هست که پیدا شدنی نیست
هر کس که مرا دید چنین زخم زبان زد
احیای تو حتی به مسیحا شدنی نیست
ای رهبر مظلوم دگر یار نداری
من رفتنی ام ، ماندنم آقا شدنی نیست
سید محمد میر هاشمی
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
درد دل کردن تو با پدرت کشت مرا
ای قیامت قد و بالات ، قیامت کردی
این چه حالی است ؟ هلال کمرت کشت مرا
نبض من با تپش قلب تو همسو گشته
غصه داری دل پر شررت کشت مرا
فاطمه ، عمق نگاه تو ز غم لبریز است
غربت مخفی چشمان ترت کشت مرا
همسفر ، لحظه ی معراج تو نزدیک شده
دردمندانه وداع سفرت کشت مرا
ای پرستوی بهشتی مدینه ، زهرا
این که سوزانده عدو بال و پرت کشت مرا
فاتح خیبرم و صاحب تیغ دو سرم
غصه ی کوچه و اشک پسرت کشت مرا
یاس نیلی شده ی گلشن توحیدی من !
گل زخمی که نشاندی به برت کشت مرا
اولین دادرسی صف محشر از توست
دادخواهی تو از دادگرت کشت مرا
سید محمد میر هاشمی
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
ایام کامرانی ما فاطمیه است
دل را گره به موی ولایت زدیم و بس
میثاق آسمانی ما فاطمیه است
یک لحظه در هیاهوی غم گم نمی شویم
پیداترین نشانی ما فاطمیه است
برنامه ی تکامل انسان ز ما بخواه
سر لوحه ی مبانی ما فاطمیه است
تاریخ هم به محفل ما خو گرفته است
منشور جاودانی ما فاطمیه است
این اشک ناب ماست بیان حیات ما
هنگام در فشانی ما فاطمیه است
داغی به دل نشسته که گفتن نمی توان
دور غم نهانی ما فاطمیه است
ما روضه های زنده ی داغ مدینه ایم
مبنای روضه خوانی ما فاطمیه است
پهلو شکسته گان ز غربت خمیده ایم
شرح قد کمانی ما فاطمیه است
سید محمد میر هاشمی
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
با گریه می بینم غروب آخرت را
من التماس لحظه های درد هستم
آیا نگاهی می کنی دور و برت را؟
دست مرا بستند و پشتم را شکستند
می بینی آیا حال و روز حیدرت را؟
حالا که روی پای من از حال رفتی
فهمیده ام اوضاع و احوال سرت را!
پروانه حرف عشق را هرگز نمی زد
می دید اگر یک مشت از خاکسترت را
افتاده ام پشت درِ قفل نگاهت
واکن دوباره چشمهای نوبرت را
بر زانوی تنهایی خود سر گذارم
وقتی ندارم بر سر زانو سرت را
شاعر
علیرضا لک
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
دنبال من مي گشتي و اما نديدي
با درد پهلو ناگهان از جا بريدي
گرد و غبار كوچه ديدت را گرفته
اما صداي هق هق ام را مي شنيدي
چشمان سيلي خورده ات ديگر نمي ديد
شكر خدا چشمان خيسم را نديدي
دستان پاكت را به روي خاك كوچه
دنبال من يا گوشواره ؟ مي كشيدي
آن گوشواره يادگار مادرت بود
از آن براي حفظ جان من بريدي
دشمن لگد مي زد ولي اي مادر من
تو با حجاب خود حماسه آفريدي
جز من كه ديدم هيچكس، مادر نفهميد
اينكه چرا تو در جواني مو سپيدي
***
شب بود، مانند پرستو، پر شكسته
سوي سبك بالان عاشق پر كشيدي
شاعر
فیاض هوشیار پارسیان
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
همین که از خبرت با خبر شدم مادر
نوشته اند : چهل تن به یک نفر من هم
اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر
میان شعله ی آتش چه آمده به رخت
که من ز داغ رخت شعله ور شدم مادر ؟
چه آمده به سرت ؟ باز چهره پوشاندی !
دوباره زخمی زخم بصر شدم مادر ؟
حسن نگاه به دیوار خانه می نالد:
شهید روضه ی مسمار در شدم مادر!
نشسته ام .. که تو شب ها دگر نمی خوابی
شکسته ام ز غمت، پیر تر شدم مادر
رهم دهید به خانه که بی لیاقت من
به روضه خوانیتان مفتخر شدم مادر
دعا کنید برایم به حق چادرتان
نیازمند دعای سحر شدم مادر
شما که عازم راه سفر شدی مادر،
پس از شما چقدر در بدر شدم مادر
مجتبی کرمی
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
حلال کن که رسیده است روز آخر من
مرا ببخش که افتاده ام در این بستر
نمانده است توانی به جسم لاغر من
قد خمیده و موی سفید زهرایت
برای خانه نشینی توست همسر من
به جان دختر شیرین زبانمان زینب
نپرس از چه شده غرق خاک معجر من
ز شرم بستن دستت هنوز می لرزم
چه کرد با تو مدینه امیر خیبر من؟!
بس است گریه و شیون برای عمر کمم
بقای عمر تو باشد غریب رهبر من
محمد حسین رحیمیان
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
شهر مدینه غصه و غم دارد امشب
حال و هوایی پر ز ماتم دارد امشب
یک یاس پرپر دارد امّا خانه وحی
چشم علی اشک دمادم دارد امشب
او مادر ارباب مظلومم حسین است
در سینه اش داغ محرّم دارد امشب
بوی محرّم می دهد شهر مدینه
چیزی مگر از کربلا کم دارد امشب
امشب نشد دیگر نماز شب بخواند
زهرای اطهر قامتی خم دارد امشب
بر روی رخسار تو مانده جای سیلی
مهتاب رویت شد خسوف از رنگ نیلی
محسن زعفرانیه
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
عمری اسیر کوچه و بازار فاطمه
جبران لطف مادریش را کجا توان
تا بی نهایتیم بدهکار فاطمه
روز ازل خریده مرا او برای خویش
اکنون اگرشدیم خریدار فاطمه
او یک تنه حریف تمام سپاه شد
جانم فدای آن همه پیکار فاطمه
تا روز حشر شامل نفرین ما شود
هرکس بنا نهاده به آزار فاطمه
هرکس اسیر مشغله ای گشته است و ما
شاعر شدیم شاعر دربار فاطمه
یاسر مسافر
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
لفظ بیا ببند به زخمت روا نشد
صبح دراز تو سر مغرب شدن نداشت
مویت سفید گشت و رفیق حنا نشد
قدری غذا بخور جگرم ریش ریش شد
شاید که ماندی و سفرت از قضا نشد
در خانه روسری به سرت قاتل من است
قتل کسی به پارچه ای نخ نما نشد
قحط طبیب شرم علی را مضاف کرد
قحطی چنین پر آب عیان هیچ جا نشد
جان خودم قسم که همین چند روز پیش
گفتم که کج کنم سر این میخ را نشد
پهلوی و روی موی و وضوی جبیره ات
چون من بساط قتل کسی رو به را نشد
محمد سهرابی
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
جز جان به قدوم تو سزاوار ندارم
اى دلبر من غیر تو دلدار ندارم
با غیر تو اى شیر خدا کار ندارم
من فاطمه ام واهمه از نار ندارم
امروز به سر چون که تو دستار ندارى
با حکم نبى فرصت گفتار ندارى
لیکن تو مپندار که یک یار ندارى
یا اینکه غریب استى و دلدار نداری
من فاطمه ام مانع گفتار ندارم
فریاد که بردند ز من بوالحسنم را
گم کردهام امروز خدایا وطنم را
پامال نمودند الهى چمنم را
وا مىکنم امروز به نفرین دهنم را
در راه تو از نعره زدن عار ندارم
خون در دلم از داغ تو اندوخته بهتر
در محفل من شمع تو افروخته بهتر
آن سینه که شد محرم تو دوخته بهتر
مویى که به کارم نخورد سوخته بهتر
من حوصله ی این همه آزار ندارم
چون پاى تو آید به میان مادّه ی شیرم
گردست دهد در وسط کوچه بمیرم
عالم همه فهمید به عشق تو اسیرم
با نام تو در نار بگویم که مجیرم
من خود شررم واهمه از نار ندارم
جان مىدهم امروز که دلدار بماند
بر صفحه جان نقش تو اى یار بماند
زهراى تو بین در و دیوار بماند
قدرى ز لباسم نوک مسمار بماند
من وحشتى از لطمه ی مسمار ندارم
تبدار شده در تب و تاب تو تن من
بیمار شده از غم عشقت بدن من
بشنو تو در این لحظه على جان سخن من
اینگونه مبین سرخ شده پیرهن من
و اللَّه که من جامه ی گلدار ندارم
اکنون که عدو دست یداللهى توبست
اینگونه مپندار که زهراى تو بنشست
بر معجر خود گر بنهد فاطمهات دست
از جاى درآرد به خدا هر چه ستون است
صد حیف که من رخصت پیکار ندارم
رفتند بنى هاشم و درد است به سینه
تکذیب شده فاطمه از فرقه ی کینه
حیدر شده محزون چو من زار و حزینه
امّید مدد در همه ی شهر مدینه
جز حمزه و جز جعفر طیار ندارم
محمد سهرابی
@sabkshermagtak
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
همدم و مونس و غم پرورم از دستم رفت
ماه من در شب تاریک نهان شد در خاک
آخر آن مرغ شکسته پرم از دستم رفت
ناگزیرم دگر از شهر مدینه بروم
چه کنم گر نروم همسرم از دستم رفت
فاتح خیبرم و خانه نشینم کردند
کشته شد فاطمه و یاورم از دستم رفت
درگهم مقتل محبوب جوانمرگ من است
هیجده ساله حمایتگرم از دستم رفت
غسل میدادم و دیدم بدنش مجروح است
وا مصیبت گل نیلوفرم از دستم رفت
فاطمه یک تنه بر من عوض لشگر بود
موج زد فوج بلا ، لشگرم از دستم رفت
صِهر پیغمبرم و خسته ز جور امّت* *(صِهر:داماد)
ساقی کوثرم و کوثرم از دستم رفت
دگر از ناله اش اهل وطن آسوده شدند
راحتی بخش دل مضطرم از دستم رفت
آبِ رفته که شنیدست به جو برگردد
عاقبت نور دو چشم ترم از دستم رفت
کاش میبود خدیجه سر قبرش میگفت
وای بر حال علی دخترم از دستم رفت
نفسی میکشم و همنفسی میجویم
درد دل با که کنم دلبرم از دستم رفت
ترسم از آن که بُوَد زندگیم طولانی
سیرم از جان که ز جان بهترم از دستم رفت
گردد از ناله ی زینب جگرم خون شبها
گوید ای وای خدا مادرم از دستم رفت
ولی الله کلامی
@sabk shermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
ما را در اوج غم تک و تنهاگذاشتی
برداشتی تو بار خودت را ز بستر و
آن را به روی شانه بابا گذاشتی
یادم نمی رود بخدا لحظه ای که تو
با یا علی به آتش در پا گذاشتی
مادر لباس محسن خود را نبرده ای
آن را به زیر بالش خود جا گذاشتی
این یادگاری ات جگرم را کباب کرد
دربین شانه موی خودت را گذاشتی
گفتم که چار ساله کجا مادری کجا
این کار را برای اماگذاشتی
آن بوسه ای که سهم گلوی حسین بود
آخربرای زینب کبری گذاشتی
مهدی نظری
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤
رفته است وجاي خالي او در برابرش
چادر نماز فاطمه لالايي شبش
دستان پر ز مهر علي بالش سرش
چشمان پرستاره ي زينب به در هنوز
يادي كند زمادر و محسن برادرش
هرنيمه شب به كنج دلش روضه ميگرفت
باخاطرات كوچه و سيلي و مادرش
وقتي دلش بهانه ي مادر گرفته است
چادرنماز مادر خود را كند سرش
مادركبوترانه پريده به آسمان
بابا دلش گرفته براي كبوترش
جواد قدرتی
@sabkshermagtal
🎤🎤🎤🎤🎤🎤🎤