از جمعه ها بپرس که بر من چه می رود
انتظار
امشب پر از حرارت و تشویش و آتشم
باور نداری ام که ببینی چه می کشم
سر شار انتظارم و درمانده ام،کجاست
آن خال آتشین تو ای روی مهوشم
بر دیگران چو خرده بگیری،غریب نیست
من در نثار جان خود پاک بی غشم
من با نهیب های تو هم رام می شوم
بی مهر روی توست که دلتنگ و سر کشم
از جمعه ها بپرس که بر من چه می رود
جان می دهم به یادت و می میرم و خوشم
روزی تمام می شوم از آه مثل شمع
امشب پر از حرارت و تشویش و آتشم
سید موسی حسینی کاشانی
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 20:43 توسط سعيد ميري
|
سلام،با تشکر از مهرداد نصرتی عزیز که مرا با دنیای مجازی آشنا و راهنمایی کرد،این وبلاگ صرفا جهت اشاعه فرهنگ مهدوی ایجاد شده و هیچکدام از مطالب حتی یک کلمه مربوط به اینجانب نبوده و حقیر فقط مطالب را جمع آوری نموده ام لطفا اشعار مذهبی خود را همین جا کامنت بگذارید،انشا الله که مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد التماس دعا.