دل گشته زدوری نگارم پر خون
دل گشته زدوری نگارم پر خون
غم گشته به هر لحظه از این غم افزون
افزون تر ازاین غم ودل پرخونم
گویا که به خود ندیده هرگز گردون
بیهوده مکن عتاب ما ای عاقل
عقل از دل بی طاقت ما شد مجنون
شاعر:هادی محمدی
+ نوشته شده در دوشنبه چهارم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 16:22 توسط سعيد ميري
|
سلام،با تشکر از مهرداد نصرتی عزیز که مرا با دنیای مجازی آشنا و راهنمایی کرد،این وبلاگ صرفا جهت اشاعه فرهنگ مهدوی ایجاد شده و هیچکدام از مطالب حتی یک کلمه مربوط به اینجانب نبوده و حقیر فقط مطالب را جمع آوری نموده ام لطفا اشعار مذهبی خود را همین جا کامنت بگذارید،انشا الله که مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد التماس دعا.