امام رضا

نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن
با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن

ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر
ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن

در شلوغیها دو تا آرنج خوردن بیهوا
مست چون جامی، به دیگر جامها پهلو زدن

آری آداب خودش را دارد این جا عاشقی
جز بزرگان کس ندارد منصب جارو زدن

امتحانی کن، ببین اینجا چه حظّی میدهد
یا علی گفتن به وقت دست بر زانو زدن

شمعها! نجوای با خورشید میدانید چیست؟
اشکهای بیصدا باریدن و سوسو زدن

هفت دوری نیست حجّ ما فقیران، این طواف
دور هشتم دارد و چرخی به دور او زدن

بیت هشتم هدیه ای از سوی قم آورده است
بوسه بر درگاه تو از جانب بانو زدن

بد کشیدم طرح خود را چیز دیگر شد، ببخش
دست و دل لرزیده وقت طرح این آهو زدن

#قاسم_صرافان

#امام_رضا_ع

امام رضا

«امام رضا علیه السلام»

وقتی مى خوره به كار من گره
وا مى شه بازم به روم يه پنجره
نديدم يك نفر و جواب كنى
نديدم كسی رو نا اميد بره
چه قدر مريض اومد دوا گرفت
سرطانيم ازت شفاگرفت
يه نفر چند سالى بود بچه نداشت
اومد از تو يك غلامرضا گرفت
...
حرمت يعنى تموم زندگى
يعنى خاطرات خوب بچگی
تو امام رضاى مهربونمى
تو نمى تونى به هيچكی نه بگى
نمی تونى به كسى بگی برو
به جوادت كه قسم بدن تورو
واست هيچ كارى نداره بخدا
خوب كنى مريض روی ویلچرو
...

علی زمانیان

امام رضا

#زیارت_مخصوصه

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

کم کم مسافران سحر را خبر کنید

با ذکر یا حسین به مشهد سفر کنید

خود را میان صحن رضا دربه‌در کنید

شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید

داریم اهل رحمت مخصوصه می‌شویم

آماده‌ی زیارت مخصوصه می‌شویم

باید تمام همت خود را به کار بست

حالا که بار عام شده کوله‌بار بست

با جبر عشق، در به‌رویِ اختیار بست

دل را به حلقه‌های ضریح نگار بست

در طوس برگزار شده اعتکاف ما

صد حج واجب است ثوابِ طواف ما

شکرخدا که از فُقراییم تا ابد

از حاجیانِ کوی رضاییم تا ابد

پیش رضا کنار خداییم تا ابد

ما راهیانِ کرببلاییم تا ابد

در صحن کهنه بود که تأييد ما رسید

آقا نگاه کرد و روادید ما رسید

ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن

دل را بیا به جاده‌ی مشهد روانه کن

یک گوشه‌ای ز صحن رضا آشیانه کن

پیش کریم، نوکری عاشقانه کن

آنجا برات کرببلا زود می‌رسد

هی خونِ دل نخور، بخدا زود می‌رسد

آقا خودش غریب و به فکر غریب‌هاست

مرثیه‌خوانِ روضه‌ی یابن شبیب‌هاست

هرشب دلش شکسته‌ی شیب الخضیب‌هاست

آزرده از مزاحمت نانجیب‌هاست

یک عمه بود و لشکر اوباشِ بی حیا

عالم فدای شیرزن دشتِ کربلا

#سیدپوریا_هاشمی

امام رضا

.
#پنجره_فولاد #امام_رضا
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

به ضریحت همیشه زنجیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد
از نگاه تو اذن می‌گیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

چکه چکه به خاک می‌افتند، قطره‌ها مثل دانه‌ی تسبیح
گاه مشغول غسل و تطهیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

فضل و خوبی و مهربانیِ تو، ذکر گلدسته‌های باران است
مَست امن یجیب و تکبیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

تشنه‌ی گرمی نگاه تو شد، شعله‌ی بی فروغ چشمانم
از همه چیز غیرِ تو سیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

ناله‌های نسیم و هِق‌هِق ابر، زخمْ بر جانِ آسمان زده است
چونکه مانند خنجر و تیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

خسته، از راه دور آمده‌ایم، خسته و بی قرار و درمانده
با زمین و زمانه درگیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

دل به باب الجواد می‌بندد، سایه‌ای که اسیر شب شده است
پُر، چو خوابِ سحر ز تعبیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

تو غریبی و درک این غربت، کار افراد بی بصیرت نیست
گرمِ تأویل، گاه تفسیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

آرزوها و دردها تنها، راهِ این خانه را بلد شده‌اند
جَلد این خانه‌اند و می‌میرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد


#زینب_دولت_خواهی
.

امام رضا

#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه

لشکر، لشکر، فرشته در طوس شماست
مَه زائرتان‌، ستاره پابوس شماست
خورشید‌ شده کبوترِ گنبدتان
چون روزِ زیارتیِّ مخصوص شماست

#علی_ساعدی

امام رضا

#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه

با حسرت و آه، گریه را سَر دادم
دل را چوکبوتر به حرم پَر دادم
جا مانده‌ام از زیارت و از سرِدرد
صدنامه به دستِ این کبوتر دادم

#علی_ساعدی

زیارت مخصوص امام رضا

#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه

ای آنکه زِ حال آهوان آگاه است
دل صید غم زیارتی دلخواه است
در روزِ زیارتیِّ مخصوص، آقا
مارا بطلب که دستمان کوتاه است

#علی_ساعدی

امام رضا

#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه

ز عشقت طالب امداد هستم
گدای صحن گوهرشاد هستم
به شوق یک نگاهت یا رضا جان
دخیل پنجره فولاد هستم

#محمد_مبشری

امام رضا

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه #دلتنگ_محرم


گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس
آزاد کن کبوتر خود را از این قفس
بیماری فراق برایم بس است بس
(لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس)
سلطان نظر به اشک من و ناله‌ام نمود
دعوت به میهمانی هرساله‌ام نمود

اینجا برای من، من بیچاره... جا که هست
باشد مریض می‌شوم اصلاً شفا که هست
گم می‌شوم میان حرم، آشنا که هست
اصلاً چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست
زائر چرا به غیر رضا آرزو کند
با آبروست هر که به این خانه رو کند

باید که این جهان شود آماده‌ی فرج
هیهات اگر به شانه گذاریم بار کج
باز است تا ابد حرم ثامن الحجج
باید همیشه روی به دارالشفا کنیم
هیهات اگر که تکیه به غیر رضا کنیم

سلطان! سلام باز به پابوس آمدم
هر جور شد به عشق تو تا طوس آمدم
امسال هم زیارت مخصوص آمدم
اما ببین که با غم و افسوس آمدم
غرق غم است قلبم و ناجور می‌زند
دست خودم که نیست دلم شور می‌زند

امسال هم خدا کند آدم کنی مرا
نذر عزا و تکیه و پرچم کنی مرا
نامحرمم مگر که تو محرم کنی مرا
خرج عزای ماه محرم کنی مرا
جان جواد روزی اشک مرا بده
من التماس می‌کنمت کربلا بده

کم کم ز راه می‌رسد آقای بی کفن
مارا به قافله برسان یا ابالحسن
دلتنگ روضه‌ایم و پریشان سوختن
دلتنگ گریه بر غم آن پاره پاره تن
ما از قدیم نوکرتانیم یا رضا
محروممان مکن، نگرانیم یا رضا

#مجید_تال

امام رضا

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

صید این صحرا همه آهوست یاهویی بزن
وَحدهُ را وقت إلّاهوست آهویی بزن

از خراسان می دمد خورشید، والشمسی بخوان
صبح نزدیک است آری پرده را سویی بزن

جان همه صحن و سرای اوست، اسفندی بسوز
دل همه فرش رواق اوست، جارویی بزن

چلچراغی نیستی گر در شبستان، لااقل
قطره‌ی اشک زلالی باش و سوسویی بزن

راه اگر دور است نزدیکان او کم نیستند
نامه‌ای بنویس و بر بال پرستویی بزن

ای دل از رفتن مشو غافل، رسیدن با تو نیست
هر طرف رو می کنی دریاست، پارویی بزن

#مهدی_جهاندار

امام رضا

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه

چرخاند سمت گنبدت چشم ترَش را
انداخت فوراً با ادب پایین سرش را

از دارِ دنیا یک نفر مانده برایش
آورده پابوسَت امید آخرش را

بر ویلچر زل زد به ایوانِ تو! می‌دید-
با حالِ حسرت زائرِ دور و برَش را

پیچید بغضش را چنان همراهِ چادر
فهمید سقّاخانه حالِ مضطرش را

محض شفا رفت و برایش آب آورد
«یا ضامن آهو» شنید و باورش را-

بر پرچم سبزت گره زد زیر لب گفت:
آقا ضمانت کن تبِ شعله ورش را

بیتاب در گوشش زیاتنامه خواند و...
گاهی نوازش کرد دستِ لاغرش را

می‌دانم آخر این جوان در صحن کوثر
می‌گیرد از دستت شفایِ مادرش را!

#مرضیه_عاطفی

مدح روضه ای امام رضا

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

شکر خدا که سائل این آستانیم‌
بر خاک افتاده، ولی در آسمانیم
شکر خدا در سایه‌ی کهف امانیم
ما دوستداران امام مهربانیم
آن روز که دل‌های ما را می‌سرشتند
ما را گدای حضرت سلطان نوشتند

عمریست از خدمتگزاران رضاییم
نه امشبی، که بین رضوانِ رضاییم
در خانه هم باشیم، مهمان رضاییم
ما اهل آب و خاک ایران رضاییم
ما شاهدیم او بارها اعجاز کرده
از زندگی‌هامان گره‌ها باز کرده

از کودکی خود را به صحن او رساندیم
ما با رضا در هیچ راهی وا نماندیم
هر دفعه‌ای که "یا امین الله" خواندیم
گرد و غبار از روی دل‌هامان تکاندیم
مشهد برای توبه کردن بهترین جاست
دارالشفای ِ عالَم همین‌جاست

مشهد همیشه ابتدای زندگی‌هاست
فصل جدیدی در شروع بندگی‌هاست
مرز رهایی از همه آلودگی‌هاست
شاید که پایان همه دلبستگی‌هاست
با اینکه ما عُمریست زندانی خویشیم
دلبسته‌ی یار خراسانی خویشیم

پهن است در هر صحن بزم میهمانی
در پیش زوّار حرم با مهربانی
یک جا نشسته زائر مازندرانی
جانم به زائرهای آذربایجانی
آنجاست که بوسه زدن دارد صفایی
بر دست پینه بسته‌ی یک روستایی

در صحن سلطان که پناه زائران است
هر گوشه‌ای این ناله‌ی یک روضه‌خوان است:
"آقا چرا قبر حَسَن بی سایبان است؟
حیف است شهر مادری بی آستان است
در خواب بوسه می‌زنم با قلب خسته
جای ضریحش روی یک سنگ شکسته"

یک روضه‌خوانِ دیگری که غم نصیب است
چشمش به دیوار حرم محو کتیبه است
آرام ذکرش "یا حسین" و "یا غریب" است
آغاز ابیاتش چرا یابن الشبیب ... است؟
یابن الشبیب! آه از غم کرببلایش
از ماجراهای سرِ بر نیزه‌هایش

یابن الشبیب! آه از غم پیراهن او
می‌سوزم از داغ به غارت رفتن او
زینب فقط دیده که دست دشمن او...
با تیر زهرآگین چه کرده با تن او
آن تیر که بشکافت قلب دلبرش را
در خون نشانده دیده‌ی آب آورش را

خم بود قد و قامتش؛ از غربتش بود
خون علیْ‌اصغر به روی صورتش بود
شمر آمد و در فکر هتک حرمتش بود
صورت به روی خاک ... این وضعیتش بود
نامردها کم‌کم به مقتل می‌رسیدند
با حوصله سر از تن او می‌بُریدند

#رضا_تاجیک

امام رضا

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

پرچم تو باد را این سو و آن سو می‌بَرد
گنبدت خورشید را هر روز از رو می‌بَرد

عده‌ای را گنبدت، یک دسته را گلدسته‌ات...
گاه دل را چشم جادو، گاه ابرو می‌بَرد

بسته به ایمانِ خویش از آب سقاخانه‌ات_
یک نفر آب و کسی می‌گفت دارو می‌بَرد

پلک، گردی را نمی‌گیرد، نمی‌داند که چیست_
لذتی را که از این درگاه جارو می‌بَرد

مهربانیِ تو جای خود، که حتی در عتاب
سمت زائر خادمت تنها پَرِ قو می‌بَرد

می‌تکاند از غبارِ بی‌کسی اول مرا
بعد دربانت مرا با دست خود توو می‌بَرد

از فراوانی مهمانان تو فهمیده‌ام
هر گدا از ماجرای سفره‌ات بو می‌برد

#حسین_صادقی

امام رضا

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

مثل آن پرچم سبزم که رها در باد است
که گرفتار تو مانده است اگر آزاد است

مثل این قافیه گل می‌کنم آن وقتی که
شاعرت در غزلش زائر گوهرشاد است

حال من حال جوانی‌ست که در پای ضریح
مبتلا مانده به یک کوری مادرزاد است

راستی پای ضریحت چقدر بنشیند؟!
نامه‌اش دیرزمانی‌ست که توو افتاده است

از سه باری که قرار است یکی هم کافی است
احتیاجی چه به رو کردن آن اسناد است؟!

به طمع آمده‌ام، باز عطش آوردم
به امیدی که بنوشانی‌ام آبی با دست

آنقدر حرف زیاد است، خودم خسته شدم
خوب شد حوصله‌ی پنجره از فولاد است

#محسن_ناصحی

امام رضا

#امام_رضا علیه‌السلام
#غزل

🔹یا امان الخائفین🔹

سیر من سیر الی‌الله است تا مقصد تویی
کیستم؟ دست نیازم، لطف بیش از حد تویی

کیستم؟ عرض سلامم، بال در بالِ نسیم
می‌کشد آن‌که مرا هر صبح تا مشهد تویی

صبح مشهد زندگی تازه‌ای در من دمید
حس شیرینی که در خود زندگی دارد تویی

ای نگاه لطف تو بی‌ابتدا بی‌انتها
من چه می‌فهمم، گمانم معنی سرمد تویی

یا امان الخائفین! آیا امانم می‌دهی؟
آن‌که نگذارد تفاوت بین خوب و بد تویی

آمدم از خویش تا تو ای نگاه بی‌کران
سیر من سیر الی‌الله است تا مقصد تویی

#علی_گلی_حسین‌آبادی

امام رضا

#امام_رضا علیه‌السلام
#غزل

🔹هوای زیارت🔹

چشمم به هیچ پنجره رغبت نمی‌کند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمی‌کند

شاید هنوز بندۀ خاکم که گنبدت
من را به آستان تو دعوت نمی‌کند

مولا نگو که این پر و بال شکسته را
باران مرهم تو شفاعت نمی‌کند

دیگر کبوتر دل من آب و دانه را
جز با کبوتران تو قسمت نمی‌کند

آخر بدون مرحمت چشم‌های تو
این خسته را خدا هم اجابت نمی‌کند

خواندی مرا، وگرنه بدون اشاره‌ات
قلبم چنین هوای زیارت نمی‌کند

#محبوبه_بزم‌آرا

امام رضا

#امام_رضا علیه‌السلام
#غزل

🔹هشتمین بهار🔹

من كیستم؟ کبوتر بی‌آشیانه‌ات
محتاج دست‌های تو و آب و دانه‌ات

نامت بلند مثل غزل‌های آسمان
هشت‌آسمان نشسته به ایوان خانه‌ات

از کوچه‌باغ‌های نشابور رد شدی
با کوله‌باری از غم غربت به شانه‌ات

دل در مدینه عاشق روی تو شد ولی
از کوچه‌های توس گرفتم نشانه‌ات

دست من و ضریح تو ای هشتمین بهار
امشب دلم عجیب گرفته بهانه‌ات

#حیدر_منصوری

امام رضا

#امام_رضا علیه‌السلام
#ترجیع_بند

🔹دریای رحمت🔹

خوشا آن غریبی که یارش تو باشی
قرار دل بی‌قرارش تو باشی

خوشا آن‌که تنها تو را دوست دارد
چه خوش‌تر اگر دوستدارش تو باشی

ز بیداد پاییز هم غم ندارد
هر آن دل که باغ و بهارش تو باشی

خوشا آن گدایی که تنهای تنها
کناری نشیند، کنارش تو باشی...

بر آن محتضر می‌برم رشک هر شب
که شمع شب احتضارش تو باشی...

خوشا آن‌که یک عمر پروانه‌ات شد
که یک لحظه شمع مزارش تو باشی...

شعاری به پیشانی خود نوشتم
خوشا آن‌که تنها شعارش تو باشی

گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرّضایم...


چه غم گر گنه‌کار و نامه‌سیاهم
علی بن موسی الرضا داد راهم

امام رئوفی که عالم فدایش
کرم کرد و داد از عنایت پناهم...

سراپا شدم غرق دریای رحمت
نگویید دیگر که غرق گناهم

همه روی گردانده بودند از من
رضا کرد با چشم رحمت نگاهم...

به جز دامن آل عصمت نگیرم
به غیر از رضای رضا را نخواهم

چو می‌خواست راهم دهد از کرامت
عطا کرد، سوز دل و اشک و آهم

اگر خوار بودم، اگر پست بودم
رضا داد قدرم، رضا داد جاهم...

گدایم گدایم گدایم گدایم
گدای علی بن موسی الرّضایم...

#غلامرضا_سازگار

امام رضا

#امام_رضا علیه‌السلام
#غزل

🔹دورِ نزدیک🔹

تازه دانستم نه با آب و نه با نان زنده‌ام
تازه فهمیدم نه با جسم و نه با جان زنده‌ام

تازگی‌ها باورم شد این‌که مثل هر غریب
دورتر از خود دلی دارم که با آن زنده‌ام

هرکجا رفتم به چشمان من آمد خاک او
دورِ نزدیکی که از او سخت حیران زنده‌ام

گرم او بودم دریغا دیر فهمیدم که من
با چه گرمایی در آغوش زمستان زنده‌ام..

سایه‌وار از خود ندارم هیچ دور از آفتاب
هرکجا باشم به خورشید خراسان زنده‌ام

#عباس_چشامی

امام رضا

#امام_رضا علیه‌السلام
#غزل

🔹خاک‌بوسی کوثر🔹

حسی زلال داری و حالی زلال‌تر
چشمان تو شده‌ست از این حس و حال، تر

آری به خاک‌بوسی کوثر نشسته‌ای
اشکی بریز از دل زمزم زلال‌تر

آیینۀ نگاه تو تصدیق می‌کند
در روشنی ندیده از او بی‌مثال‌تر

لطفش به مرز معجزه نزدیک‌تر شده‌ست
هر قدر آرزوی تو بوده محال‌تر

دستان گرم او شده پاسخ‌ترین جواب
وقتی که دست توست ز پرسش، سؤال‌تر
::
پر می‌زند دلم به هوای زیارتش
هر روز خسته‌حال‌ترم، خسته‌حال‌تر

خود را کبوتر حرمش فرض می‌کنم
هرگز ندیده‌ام ز خودم خوش‌خیال‌تر

من نیز میروم که ببینم به چشم خود
حسی زلال دارم و حالی زلال‌تر

#سیدمحمدجواد_شرافت

زیارت مخصوصه امام رضا

┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈

برخیز که پای بوس جنت باشیم
درکوی رضا گرم عبادت باشیم
امروز که صاحب زمان در حرم است
حیف است که غافل از زیارت باشیم
سید روح الله موید


۲۳ذی القعده

#صلوات

امام رضا شب زیارتی امام حسین

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#دلتنگ_محرم

سلام حضرتِ سلطان! سلام اقبالم!
شدم گدای حریمت، به خویش می‌بالم

فقط غبار تورا می‌کشم به چشم تَرم
فقط مسیر تورا می‌روم در این عالَم

دوباره درد خودم را نگفته یادم رفت
مرا کنار ضریحت شفا بده، لالم

به مستمندی‌ام اینجا همیشه مفتخرم
ز حاجت نگرفته همیشه خوشحالم

چو دامن تو گرفتم به دامت افتادم
چه خوب! در حرم تو شکسته شد بالم

غلامی تو شده کار هر شب و روزم
همیشه از کرم توست رزق هر سالم

از آن زمان که شده سُفره‌ام بنام جواد
زیادتر شده والله برکتِ مالم

مرا بخر که مُحَرم دوباره گریه کنم
دوباره فکر سیاهی و پرچم و شالم

اگر که قبل عزای حسین جان دادم
بیا عزیز دلم با حسین، دنبالم
**
صدای ضجه‌ی مادر، همیشه محزون است
سرت به نیزه چرا رفته ماهِ گودالم؟!

لباس پاره تنت بود، کوفیان بُردند
شهید بی‌کفنم از غم تو می‌نالم

#رضا_دین_پرور

امام رضا

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت

گِله‌ای نیست اگر غُصه‌ی بی‌ حد داریم
خلوتی هست که در گوشه‌ی مشهد داریم

ما نرفتیم هنوز از حرمش دلتنگیم
چشم امّید به دیدارِ مجدد داریم

گفته سر می‌زند آن‌گونه که از سلمانی
این قراریست که با صاحب مرقد داریم

ما گنهکارترین‌ها وسط صحن رضا
آنچه در خُلد برین خَلق ندارد داریم

روضه می‌خوانم از آن شاه که در اندوهش
دیده‌ای در طلب اشک مقید داریم
**
ای اباصلت! عبا را نکشد کاش به سر
از عبا ما چه قدر خاطره‌ی بَد داریم

شاه بر شانه‌ی خم، پیکر خود را می‌بُرد
با عبا داشت علی اکبر خود را می‌بُرد

#مسعود_یوسف_پور

امام رضا

#شعر_آیینی
#غزل
#امام_رضا_ع

افتاده‌ام به پای تو یا ثامن‌الحجج
شرمنده‌ی عطای تو یا ثامن‌الحجج

لطف اجابت است به هر دست التماس
دست گره گشای تو یا ثامن‌الحجج

خورشید سر زند به تماشای مهر تو
از گنبد طلای تو یا ثامن‌الحجج

سعی صفا و مروه کجا و قدم زدن
در صحن با صفای تو یا ثامن‌الحجج

با هر مرام و ملت و دینی نشسته‌اند
بر سفره‌ی سخای تو یا ثامن‌الحجج

شیرین‌تر از طعام بهشتی به کام ماست
یک لقمه‌ی غذای تو یا ثامن‌الحجج

ما را نجات می‌دهد از لُجّه‌ی گناه
سر رشته‌ی ولای تو یا ثامن‌الحجج

دادم قسم تو را به جواد‌الائمه تا
حاصل کنم رضای تو یا ثامن‌الحجج

شعری برای عرضه ندارند شاعران
شایسته‌ی ثنای تو یا ثامن الحجج

دعبل عبا گرفت، ولی بس ، «کمیل» را
یک بار مرحبای تو یا ثامن الحجج

#کمیل_کاشانی

مدح امام رضا

#امام_رضا علیه‌السلام
#قصیده_واره

🔹با کریمان کارها دشوار نیست🔹

شب گذشت از نیمه اما با تو صحبت می‌کنم
تا که بگزارم نماز عشق، نیت می‌کنم

ای ولایت شرط توحید تمام عاشقان!
با تولای تو، من تجدید بیعت می‌کنم

در حریم حضرت خورشید، جای ذره نیست
از حضور خود در این درگاه حیرت می‌کنم

تا نگاهم می‌کنند آیینه‌ها از هر طرف
شرم از آیینۀ قرآن و عترت می‌کنم

من که سنگین‌بارم از بسیاری جرم و گناه،
خواهش بال کبوتر با چه جرأت می‌کنم؟

نعمت قرب جوارت را به من بخشیده‌اند
در بهشت آرزو کفران نعمت می‌کنم

ای شنیده با صبوری درد دل‌های مرا
اشک اگر بگذارد امشب با تو صحبت می‌کنم

من که با فرمان‌بری از نفس عادت کرده‌ام،
کی به خود می‌آیم آخر، کی عبادت می‌کنم؟

خط نزن اسم مرا با صد خطا پشت خطا
من دلِ هر جایی خود را نصیحت می‌کنم

«سورۀ یوسف» که خواندم، آیه شد «هشتاد و هشت»
بارها این آیه را با خود تلاوت می‌کنم

شک ندارم «با کریمان کارها دشوار نیست»
گر نشد کامم روا، خود را ملامت می‌کنم

این خریداران یوسف‌، دست پُر آورده‌اند
من تهی‌دستم چرا بیهوده قیمت می‌کنم؟

تا نسوزد بی‌گناهی از شرار آهِ من
می‌روم از جمع بیرون، با تو خلوت می‌کنم

تا نصیب من شود توفیق ترک معصیت
چشم خود را چشمۀ اشک ندامت می‌کنم

تا نگردد در مقام عرض حاجت، ‌ناامید
با دل خود بعد از این اتمام حجت می‌کنم

یک قدم تا آسمان مانده‌ست از شهر بهشت
من زغفلت آرزوی باغ جنت می‌کنم

می‌روم سمت «مصلّی»، می‌رسم تا «پنج‌راه»
یعنی از پایین پا قصد زیارت می‌کنم

گر که زنگ ساعتِ صحن تو بیدارم کند
توبه در باقی عمر از خواب غفلت می‌کنم

گر که دستم را بگیری، مثل خُدّام حرم
بعد از این خدمت به قدر استطاعت می‌کنم

بس که تو زود آشنایی ای امام مهربان
من کجا در محضرت احساس غربت می‌کنم؟

«یک سلامم را اگر پاسخ بگویی، می‌روم
لذتش را با تمام شهر، قسمت می‌کنم»

تا بریزم گاهگاهی سرمه در چشم غزل
من به گرد راه زوّارت قناعت می‌کنم

تا بماند قصۀ صیاد و آهو جاودان
بی‌پناهان را به پابوس تو دعوت می‌کنم

در کنار پنجره فولادتان با اشک چشم
می‌نویسم «یا علی» و رفع زحمت می‌کنم

#محمدجواد_غفورزاده(استادشفق خراسانی)

امام رضا

#شعر_آیینی
#غزل_فولکلور
#امام_رضا_ع

قصه ی نگفته رو خوب می دونی امام رضا
ننوشته نامه ها رو می خونی امام رضا

تُو محبت به خدا هیچکی به پات نمی رسه
فدای دلت بشم ، مهربونی امام رضا

پشت پنجره پولادت گره هامون وا میشه
همه رو به آرزو می رسونی امام رضا

ضامن آهو بیا دست دل منم بگیر
دلمو رها کن از پریشونی امام رضا

زیر چتر لطف تو پناه گرفتم با امید
یه نیگا کن به چشای بارونی امام رضا

قول دادی تو سختیای جون دادن باهام باشی
با وفایی پای قولت می مونی امام رضا

تا تو رو دارم دیگه به هیچکی رو نمی زنم
از درِ خونه ت منو نمی رونی امام رضا

#کمیل_کاشانی

امام رضا

#شعر_آیینی
#مثنوی
#امام_رضا_ع

در حرم تو به پناه آمدم
به شوق تو این همه راه آمدم

حضرت سلطان خراسان سلام
قرار دلهای هراسان سلام

سوخته از شعله آهم ، ببین
ای همه را دیده ، مرا هم ببین

این منم افتاده به خاک درت
به پهلوی شکسته مادرت

دریغ از جرعه ای آبم مکن
جان جوادت که جوابم مکن

مشهد تو حج فقیران رضا
سایه ی تو بر سر ایران رضا

زیارتت باغ بهشت من است
کلید قفل سرنوست من است

شمس شموس و خسرو ارض طوس
خیل ملک در حرمت خاکبوس

به روشنایی تو خورشید نیست
هیچکس از لطف تو نومید نیست

شرط کمال دین ولای شماست
رضایت خدا رضای شماست

گره ز کار سنگ وا می شود
به یک اشاره ات طلا می شود

به نوکرت مدال معرفت ده
(کمیل) را کمال معرفت ده

#کمیل_کاشانی

امام رضا

#امام_رضا علیه‌السلام
#غزل

🔹ابر عنایت🔹

در گوشه‌ای ز صحن تو قلبم نشسته است
دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است

چون دشت‌های تشنه در این آستان قدس
در انتظار ابر عنایت نشسته است

چون ذره بر ضریح خود ای روح آفتاب!
ما را قبول کن که دل ما شکسته است

فوج کبوتران تو آموخت عشق را
پرواز نور در حرمت دسته دسته است

دریاب روح خستۀ ما را که مثل اشک
دیگر امید ما ز دو عالم گسسته است

می‌آید از تراکم عالم به این دیار
قلبی که از تزاحم اندوه خسته است

#غلامرضا_شکوهی

امام رضا

#امام_رضا علیه‌السلام
فرازی از یک #غزل_مثنوی

🔹هزار چشمِ امید🔹

سلام بر تو که سلطانِ مُلکِ عشق، رضایی
سلام بر تو که مقبولِ آستان خدایی

سلام بر تو که ما را تو دست‌گیر و تو یاری
سلام بر تو که گنجی نهان ز عاطفه داری..

تویی که عاطفه جاری‌ست از تمام وجودت
خیال و خاطره مکشوف از کتاب شهودت

تو ای وسیلۀ نزدیک در اجابتِ خواهش
مقام قُرب، هویداست از رکوع و سجودت

حضور دَعوِی لبیک در نماز و دعایت
ظهور آیۀ توحید در فراز و فرودت

صحیفه‌های بلیغ است در کلام بلندت
روایح گل یاس است در قیام و قعودت

هزار دستِ دعا، قفل می‌شود به ضریحت
هزار چشم امید از چهار سوست به جودت

به دادِ مردم درمانده می‌رسد به شفاعت
مروّتی که کرم کرده کردگارِ ودودت..

از آن گروه که هستند، دوست‌دارِ ضریحت
چه ازدحامِ غریبی‌ست در کنارِ ضریحت

چو پلّکانی از امواج شانه بر سر شانه
دعا زبانه‌کشان، جویبارِ اشک روانه

محبت تو کشانده چقدر ساده و آسان
دل محمدیان را به سمت و سوی خراسان..

شب است و ذوق مناجات و حال گریه فراهم
برای با تو نشستن مجالِ گریه فراهم

به خواب گفته‌ام امشب، به دیده راه نداری
مجال پرسه در این عرصه تا پگاه، نداری

بگیر بهره‌ای از شام قدر، ای دلِ غافل!
که با کلیدِ دعا می‌شود مرادِ تو حاصل

دعا به رویِ تو وا می‌کند دری ز کرامت
دعا تو را برساند به سایه‌سارِ سلامت

دعا کلیدِ بهشت است اگر تو اهل بهشتی
به خاطر دلت امشب، دو قطره اشک نوشتی..

اگر امیدِ قبولی؟ همین دو قطره کفایت
تو و امامِ هُمام و رواق‌هایِ عنایت..

دلی به بند ملال، آهوانه سوی تو آمد
زبان اشک گشود و به گفتگوی تو آمد..

کدام درد ندید از دوای مهر تو درمان؟
کدام رنج نیابد به دستِ مهرِ تو پایان؟

کدام خاطرِ آشفته‌ای نشد ز تو آرام؟
کدام مشکلی از بذل لطف تو نشد آسان؟

به نامِ نامیِ تو، ای بزرگوارِ گرامی
گشوده‌اند در این آستانه سفرۀ احسان

تو را به لطف عظیمی که کرده‌اند عنایت
تو را به آن‌که عطا کرده بر تو نورِ ولایت

تو را به حقّ خدایی، که آفرید ز نورت
تو را به جانِ عزیزی، که داشت از تو حکایت

تو را به جدّ گرامی، تو را به جدّۀ پاکت
تو را به آیت ایمان،‌ تو را به فضلِ هدایت

که لطف بازنگیری به پیشگاهِ‌ شفاعت
که رحمت آوری آن را که خواست از تو رعایت..

#محمدجواد_محبت

امام رضا

#امام_رضا علیه‌السلام
#غزل

🔹ترنم نقاره‌خانه🔹

هر کس به سایۀ تو دو رکعت نماز کرد
با یک قنوت هر چه گره داشت، باز کرد

از بس بر آستان تو روی ادب نهاد
خورشید را غبار رهت سرفراز کرد

مردم، نیازمند بهشت‌اند و شاد از آن
ما را غم تو از دو جهان بی‌نیاز کرد

از معجز ترنّم نقّاره‌خانه‌ات
ساز شکستۀ دل ما نغمه ساز کرد...

هر کس که رنجه کرد به راه تو یک دو گام
لطف تواش هزار قدم پیشواز کرد

کوتاه کرد راه خود و «رستگار» شد
دست طلب به سوی تو هر کس دراز کرد

#سیدمحمد_رستگار