مَدار عشق

معنی روان عشق،‌آبروی جویبار

با تو تازه می‌شود، لحن گویش بهار

از تو هر کجای باغ، می‌توان نشان گرفت

پشت یک درخت بید، زیر سایه چنار

از شکوه پَر زدن، از رها شدن بگو

ما قفس نشسته‌ایم، ای تو آسمانْ تبار

نقطه شروع عشق، راز خلقت تو بود

دور می‌زند فلک، تا ابد بر این مدار

معنی دوباره‌ای، واژه از تو می‌شود

با تو بوی پنجره، می‌دهد تن حصار

از عطش کلافه‌ایم،‌ ای دلیل تشنگی

بی‌بهانه مثل ابر، بر کویرمان ببار

افسون امینی