آموزش پروپوزال نویسی نگارش پروپوزال آموزش مقاله نویسی نگارش مقاله

موزش پروپوزال نویسی نگارش پروپوزال آموزش مقاله نویسی نگارش مقاله

آموزش پروپوزال نویسی

🔴 قابل توجه کلیه ی دانشجویان و پژوهشگران

👌آموزش و مشاوره تخصصی و تضمینی فقط در پنج جلسه به صورت کارگاهی حضوری و آنلاین_گروهی و انفرادی:

✅ پروپوزال نویسی رشته های علوم انسانی.

✅ استخراج مقاله از پایان نامه کارشناسی ارشد و رساله دکتری

✅ تبدیل پایان نامه و رساله به کتاب

همراه با پشتیبانی کامل تا مرحله تایید.

توسط مدرس دانشگاه و پژوهشگر با ۲۵ سال سابقه _مجری ،داور وناظر طرح های پژوهشی.

📱شماره تماس: ۰۹۱۲۵۸۳۸۹۳۷

09125838937

⛔️پاسخگویی: از ساعت ۱۰صبح تا ۱۰ شب.

سعید میری, آموزش پروپوزال نویسی, آموزش مقاله نویسی, نگاه منتظر

آموزش _ پروپوزال _ پروپوزال نویسی _ آموزش پروپوزال _ آموزش پروپوزال نویسی _ پروپوزال نویسی ارشد - پروپوزال نویسی دکتری _ پروپوزال نویسی حرفه ای

آموزش _ مقاله _ مقاله نویسی _ آموزش مقاله _ آموزش مقاله نویسی _ مقاله نویسی حرفه ای _ استخراج مقاله از پایان نامه _ مقاله نویسی حرفه ای

برچسب‌ها: شعر شب قدر, آموزش پروپوزال نویسی, سعید میری, نگاه منتظر

برچسب‌ها: پروپوزال نویسی, آموزش پروپوزال نویسی, پروپوزال, پروپوزال ارشد

وقتي كه رسيد كربلا غوغا بود

وقتي كه رسيد كربلا غوغا بود

سرهاي بريده بر سر ني ها بود

آغاز ظهور قائم آل حسين

پايان قيام ظهر عاشورا بود

حسنا محمد زاده

آمد كه پر از عشق كند دنيا را

آمد كه پر از عشق كند دنيا را

با خود ببرد دل زميني ها را

يك مرد كه از نسل محمد(ص)آمد

تكميل كند قيام عاشورا را

حسنا محمد زاده

اي كاش هلال ماه كامل بشود

اي كاش طلسم غصه باطل بشود

اي كاش هلال ماه كامل بشود

بر گرد كه خون هاي به نا حق جاري!

در كام زمين زهر هلاهل بشود

حسنا محمد زاده

هي راه تو را آينه كاري كردند

هي ثانيه ها لحظه شماري كردند

هي راه تو را آينه كاري كردند

ديدند كه عطر نفست مي آيد

از پنجره انگشت نگاري كردند

حسنا محمد زاده

دنبال تو مي دويد خورشيد ولي...

دنبال تو مي دويد خورشيد ولي...

از پلك زمين ستاره مي چيد ولي...

آن قدر نيامدي كه غم پيرش كرد

تا گيس سپيد عشق را ديد ولي...

حسنا محمد زاده

خورشید نمایان شده انکار بس است!

مانوس شدن به ه شب تار بس است!

خورشید نمایان شده انکار بس است!

در شهر صدای سجده اش پیچیده

ای پنجره ها،نماز شک دار بس است!

حسنا محمد زاده

درمان شب و شکسته بالی هایی

سر چشمه ی روشن زلالی هایی

درمان شب و شکسته بالی هایی

از این همه چشم خیس باید فهمید

پایان تمام خشکسالی هایی

حسنا محمد زاده

تفسیر کن آیه آیه ی قرآن را!

تفسیر کن آیه آیه ی قرآن را!

زلزال و ضحی و نبا و فرقان را

تا دست تو بر کتیبه ها حک بکند

تاریخچه ی تمام قدیسان را

حسنا محمد زاده

با نغمه ی لا اله الاالله ات

یوسف شده ای که غیر ممکن ها را...

مبهوت کنی تمام کاهن ها را...

با نغمه ی لا اله الاالله ات

در مصر به صف کنی موذن ها را...

حسنا محمد زاده

گم کرده تو را،رد و نشانت را هم

گم کرده تو را،رد و نشانت را هم

گنجینه ی نور دودمانت را هم

شهری که مسافر تباهی شده است

پر کرده از آتش،چمدانت را هم

حسنا محمد زاده

ای یوسف گمگشته کجایی برگرد!؟

چشمان تو پایان پریشانی هاست

دست تو کلید قفل زندانی هاست

ای یوسف گمگشته کجایی برگرد!؟

دیدار تو آرزوی کنعانی هاست

حسنا محمد زاده

گرما شده ای در شب یخبندانش

گرما شده ای در شب یخبندانش

چتری شدهای روی سر گلدانش

این باغچه آمده بگوید با تو

از عقده ی سال های بی بارانش

حسنا محمد زاده

ما را به كجاي قصه آورد زمين

 

شمشير برهنه...آسمان..مرد..زمين

تلفيق هزار بغض و يك درد زمين

از كعبه به سوي كربلا جاري شد

ما را به كجاي قصه آورد زمين

حسنا محمد زاده

اين پنجره ها عذاب وجدان دارند

 

زردند ولي هنوز هم جان دارند

بر صبح دميدن تو ايمان دارند

از بسكه به چشمان ترم زل زده اند

اين پنجره ها عذاب وجدان دارند

حسنا محمد زاده

مي خواست خدا ماه خيالي باشي

مي خواست خدا ماه خيالي باشي

مهمان غروب اين حوالي باشي

از خون حسين ريخت در رگ هايت

تا مظهر يك عشق جلالي باشي

حسنا محمد زاده

برگرد زمين اسير چنگيزان است

 

برگرد زمين اسير چنگيزان است

اين باغ به دام باد پاييزان است

وقتي كه تمام برگ ها مي خوابند

از شاخه دو چشم خيس آويزان است

حسنا محمد زاده

هیهات،از این همه جدایی هیهات!

هر جمعه دعای ندبه و نور و سمات

هیهات،از این همه جدایی هیهات!

کی می شود این خاک عطش آلود

سیراب شود به جرعه ای آب حیات؟

حسنا محمد زاده

حيف است شب تار به فردا نرسد

حيف است شب تار به فردا نرسد

هي رود بجوشد و به دريا نرسد

پرونده كربلا و هفتاد و دو درد

حيف است اگر به دست مولا نرسد

حسنا محمد زاده

آقا نکند که جمعه عاشق شده است؟!

همسایه ی چشمان نمورش شده ای

مهمان غروب سوت و کورش شده ای

آقا نکند که جمعه عاشق شده است؟!

این گونه که تو سنگ صبورش شده ای

حسنا محمد زاده

برگرد!كه عشق، آسماني بشود

 

برگرد!كه عشق، آسماني بشود

تا شور بهار ،جاوداني بشود

وقتش شده كلبه هاي سرد و ويران

با نور دلت خانه تكاني بشود

حسنا محمد زاده

خورشيد و آسمان به تو محتاج است

 

 

 

تاريخ به حول محورت مي گردد

پرواز به دنبال پرت مي گردد

خورشيد و آسمان به تو محتاج است

هر روز زمين،دور سرت مي گردد

حسنا محمد زاده

دنیا نکند که طاقتت طاق شود!

 

 

باران به دل کویر بر می گردد

خورشید به زمهریر بر می گردد

دنیا نکند که طاقتت طاق شود!

دندان به جگر بگیر! بر می گردد

حسنا محمد زاده

بی تو همه ی پنجره های دنیا...

 

 

چشمان مرا نذر شقایق کردند

وقتی که به چشمان تو عاشق کردند

بی تو همه ی پنجره های دنیا

از هق هق بی امان شبی دق کردند

حسنا محمد زاده

تا پلک زد آفتاب از چشمش ریخت

 

 

تا پلک زد آفتاب از چشمش ریخت

یک عالمه شعر ناب از چشمش ریخت

وقتی که مچاله کرد چشمانش را

یک جام پر از شراب از چشمش ریخت

حسنا محمد زاده

از عشق چکید و شیره ی جان ها شد

 

از عشق چکید و شیره ی جان ها شد

آمد نفس تمام دوران ها شد

از راه رسید و جای خورشید نشست

تا قبله ی آفتاب گردان ها شد

حسنا محمد زاده