شعر امام زمان، اشعار امام زمان، بانک شعر امام زمان، بانک اشعار امام زمان

#امام_عصر علیه‌السلام

#غزل

🔹تکیه بر کعبه بزن🔹

جمعه‌ها طبع من احساس تغزل دارد

ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد

بی‌تو چندی‌ست که در کار زمین حیرانم

مانده‌ام بی‌تو چرا باغچه‌‌ام گل دارد

شاید این باغچه دَه قرن به استقبالت

فرش گسترده و در دست گلایل دارد

یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت

یک قدم مانده، زمین شوق تکامل دارد

جمکران نقطۀ امید جهان شد که در آن

هرچه دل، سمت خدا دست توسل دارد

هیچ سنگی نشود سنگ صبورت، تنها

تکیه بر کعبه بزن، کعبه تحمل دارد

#سیدحمیدرضا_برقعی

شعر امام زمان، اشعار امام زمان، دوبیتی امام زمان، رباعی امام زمان

#امام_زمان_عج_مناجات

فقط ما جمعه‌ها چشم انتظاریم
فقط جمعه برایش بی قراریم
دلیل غیبتش"شاید" همین است...
فقط در روز جمعه "ندبه" داریم

#سیدمجتبی_شجاع

شب زیارتی امام حسین علیه السلام

#امام_حسین_علیه_السلام

#شب_جمعه

کیست این خسرو مظلوم؟ که خونین بدن است

وز دم نیزه و شمشیر، دو صد پاره تن است

کیست این مظهر جان‌بازی و ایثار و وفا؟

که به آزادگی و عدل و شرف، ممتحن است

او بُوَد چشم و چراغ دل زهرای بتول

روشنی‌بخش جهان، نور رخ «ذو‌المنن» است

گبر و ترسا و یهودش، چو مسلمان خواهد

یار و محبوب ملل، شمع همه انجمن است

چه غم ار حسرت دیدار وطن داشت به دل؟

وطنش در دل یاران، شه دور از وطن است

او شهید است و نیازش نبُوَد گر چه به غسل

آب غسلش همه از خون گلو و بدن است

«کفنی داشت ز خاک و کفنی داشت ز خون

تا نگویند کسان، جسم حسین بی‌کفن است»

«استخوانی اگر از سینۀ او باقی ماند

آن هم از ضرب سمّ اسب، شکن در شکن است»

دفن کردی چو پدر را پسر بیمارش

آن‌ که یعقوب‌صفت، شهرۀ «بیت ‌الحزن» است،

با سر‌انگشتِ مبارک بنوشتی بر خاک

این همان قبر شهیدی است که عطشان دهن است

این مکان قبلۀ عشّاق جهان خواهد شد

«خوشدل»! این تربتِ معشوقِ زمین و زمن است

#مرحوم_خوشدل

🌿🌺🌿•

شب جمعه شب زیارتی امام حسین علیه السلام

چه کنم دست خودم نیست اگر غم دارم
از فراق حرمت قامت بس خم دارم

بطلب جان علی اکبر لیلا مُردم
شب جمعه ست حسین باز حرم کم دارم

#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
شبتون حسینی

#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع

مدح انگلیسی حضرت علی ، شعر انگلیسی حضرت علی علیه السلام


❂[ شعر انگلیسی ]

A man whose face shone in light,
Questioned the moon one midnight:

"O moon! Do you know who I'm?"
Moon told:"masterpiece of Time!

King of speech, man of letter,
The one than him there's no better;

The honour of eyes of Lord,
The matchless champ of sword

King of sky, mount and valley
Proudly that God called you #Ali


📑ترجمه:

آنکه‌‌رویش بدرخشید چنان یك‌خورشید
رخ به رخ با مهِ افلاك چنین مـي‌پرسید:

مي‌شناسي تو مـرا اي قـــمرِ شــاهوار؟
ماه گفتش که‌تو هستي‌به فلك شاهکار

امپراطـــورِ سخن، آن شهِ دُرهاي ثمین
آنکه برتر زِ تو من مـــرد نبینم به زمین

فـــخرِ چشـــمانِ خــداوندِ جـــهاني تو
پـــهلوانْ پادشـــــهِ مُــــلكِ شـــهاني تو

شاه‌بر هرچه که‌خورشید برآن پا بگذاشت
که خدا بر تو ز فخر اسم‌ِ #علي را بنگاشت

✍🏻 #احساݩ_قنبرے

▀▀▀▀▀▀▀▀▀

شب جمعه شب زیارتی امام حسین علیه السلام

فدای لب عطشان حسین

شب جمعه که شود جرم و خطا می بخشند

دست خالی نرو با شوق بیا می بخشند

این کریمان همه احوال مرا می پرسند

این کریمان همه عصیان مرا می بخشند

ثروتِ فقر که دارم همه سرمایه ام است

اغنیا را به نیاز فقرا می بخشند

رزق ما را برسانید ز بازار نجف

از همان سفره که نعمت به گدا می بخشند

مطمئناً سببش یک نظر فاطمه است

قطره اشکی که بر این بی سر و پا می بخشند

ای گنهکار بیا و به خودت سخت نگیر

مثل فطرس به تو هم بال دعا می بخشند

یازده ماه اگر بار گناه آوردی

آخر ماه خدا آنهمه را می بخشند

نوکری گریه کنان گفت اباعبدالله

کِی به ما تذکرهء کرببلا می بخشند

مادری گفت فدای لب عطشان حسین...

همه را بین فغانش به خدا می بخشند

رضا دین پرور

شب جمعه شب زیارتی امام حسین

ما بعد از آنکه بر غم تو مبتلا شدیم
بــا راه بندگـی خـدا آشــنا شدیم

هرکس وسیله داشت برای هدایتش
ما با نســیم روضـه‌ی تو با خــدا شدیم

وقتی که جاه‌ و مال و هوس راهمان گرفت
با رمز یاحسین ز شیطان جدا شدیم

ذکر حسین اشرف اذکار عالم است
گفتیــم و همـدم همه‌ی انبیــا شدیم

مسکین و مستکین و فقیر آمدیم و بعد
با کیمیـای مهر شمــا پر بها شدیم

اشکی چکید و آتش دوزخ فرو نشست
تأثیـر گریـه است اگـر بـا حیــا شدیم

ما را خدا برای غمت برگزیده است
با دست مادرت ز بقیّه سوا شدیم

شب‌های جمعه مادرتان روضه‌خوان ماست
با ناله‌های دل شکنش هم نوا شدیم

شبهای جمعه هیئت ما مثل کربلاست
با یک سلام، راهی کرب و بلا شدیم

#مصطفی_هاشمی_نسب
#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه

شعر امام زمان، اشعار امام زمان، دوبینی امام زمان، رباعی امام زمان

#امام_زمان_عج_مناجات

از فراق تو نمردیم مسیحا نشدیم

چشم ما تار نشد از غم و بینا نشدیم

جای تو دست به دامان طبیبان بودیم

حقمان بود اگر باز مداوا نشدیم

بی تو یک عمر پی هرکس و ناکس رفتیم

گم شدیم آخر ازین غفلت و پیدا نشدیم

نام مجنون به‌روی ماست؛ ولی کو مجنون؟

وقتی از هجرتو آواره‌ی صحرا نشدیم

درد این است که ما محض رضای دل تو

بیخیال خوشیِ فانیِ دنیا نشدیم

خاکِ عالم به سر ما که دراین عمر دراز

لحظه‌ای مشتری یوسف زهرا نشدیم

گریه کردیم ولی گریه‌ی بی فکر چه سود؟

قطره بودیم؛ ولی وصل به دریا نشدیم

پیش ما آمدی اما همه غفلت کردیم

لحظه‌ای پای قدم رنجه‌ی تو پا نشدیم

قصدمان بود همه سنگِ صبورت باشیم

قصدمان بود که از بخت بد اما نشدیم!

**

همه رفتند حرم ما که نرفتیم هنوز

زائر مرقد شش‌گوشه‌ی آقا نشدیم

کاش می‌شد که تو مارا به زیارت ببری

یک #شب_جمعه به پابوسی حضرت ببری

#سیدپوریا_هاشمی

شعر امام زمان، اشعار امام زمان، رباعی امام زمان، دوبیتی امام زمان

#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_علی_اکبر_شهادت

"جمعه" با خود غالباً چشمان تر می‌آورد
با خودش دلتنگی و خونِ جگر می‌آورد

کل عمرم بی تو مانند غروب جمعه‌هاست
جمعه‌ها عمر مرا دارد به سر می‌آورد

بوی یاس انگار می‌آید میان ندبه‌ها
باد از پیراهنت وقتی خبر می‌آورد

بت پرستان هم حساب کار خود را می‌کنند
بت شکن وقتی به همراهش تبر می‌آورد

در دلم امّید دیدار رُخت را کاشتم
هر گیاهی عاقبت روزی ثمر می‌آورد

العجل‌هایم چه بی تأثیر شد! رویم سیاه
قلب آلوده دعای بی اثر می‌آورد

تشنه‌ات هستم ولی این تشنگی خیلی کم است
تشنگی یک انتظار شعله‌ور می‌آورد
**
تشنگی گاهی میان یک نبرد تن به تن
یک پسر را سوی دامان پدر می‌آورد

وای از آن وقتی که گوید یک پسر نزد پدر:
تشنگی دارد مرا از پای در می آورد

#محسن_مرادنوری

شعر امام زمان، اشعار امام زمان، دوبیتی امام زمان، رباعی امام زمان

#امام_زمان_عج_مناجات


الا قرار دل و جان بی‌قرار ظهورت!
کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟

کدام روز به شب می‌رسد که آمده باشی؟
کدام جمعه شود شنبه بر مدارِ ظهورت؟

خوش آن سپیده! که نور از خیام سبز تو گیرد
خوش آن سحر! که برآید به افتخار ظهورت

دعای عهد بخوانم در آرزوی قیامت
سرشک شوق فشانم به ره‌‌گذار ظهورت

بهار مبعث پیغمبری گرفت جهان را
شکوه دیگر بعثت بُوَد بهار ظهورت

گره‌گشای دو عالم، دعای من همه این است
که دست حق بگشاید گره ز کار ظهورت

ز قطره‌قطرۀ آن چشمه‌چشمه نور بجوشد
ز کوثری که برآید ز آبشار ظهورت

ز بس شکوفۀ رحمت بریزد از همه جانب
شکوفه‌زار شود خاک ره‌گذار ظهورت

خوش آن سحر! که نصارا گشوده چشم ببینند
بُوَد مسیح مقدّس، طلایه‌دار ظهورت

شرایطی‌ست در این انتظار و من که ندارم
دلم خوش است که هستم در انتظار ظهورت

مرحوم استاد #سیدرضا_مؤید

شعر امام زمان، اشعار امام زمان، رباعی امام زمان، دوبیتی امام زمان

─‌‎═‎༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎─‌

#سلام_پدر_مهربانم

#صبحم_بنامتان

السلام علیک یا صاحب الزمان❤️

قدمی رنجه کن و چشم مرا روشن کن

با نگاهـــی دل پژمــردهٔ ما گلشــــن کن

با حضور تو فقط می شود آباد ، جهان

این جهان را تو بیا خالی از اهریمن کن

#رقیه_سعیدی_کیمیا

۱۴۰۲/۴/۱۰

شعر امام زمان، اشعار امام زمان، دوبیتی امام زمان، رباعی امام زمان،

─‌‎═‎༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎─‌

#سلام_امام_زمانم

#سلام_پدر_مهربانم❤️

با ســـلامٌ عَلــیٰ آلِ یاسیـــن

دل ، هوایی شد از اشتیاقت

کـــی تو را مـی توانم ببیـنم؟

از کجـاهــا بگیــرم ســراغت؟

#رقیه_سعیدی_کیمیا

شعر امام زمان، اشعار امام زمان، غزل امام زمان، رباعی امام زمان، دوبیتی امام زمان

جز رحمت چشمان تو، دنیا چه می‌خواهد

تشنه به غیر آب، از دریا چه می‌خواهد

حالا که موسایم شدی راهی نشانم ده

غیر از نجات، این قوم از موسی چه می‌خواهد

شاید بپرسی از چه دنبال دَمَت هستم

دل مرده نوعاً از دَم عیسی چه می‌خواهد؟

پیغام و پس پیغام یعنی یاد ما هستی

مجنون جز این پیغام، از لیلا چه می‌خواهد

پیراهنی بفرست شاید زنده ماندم من

جز دل خوشی، یعقوب نابینا چه می‌خواهد

تا کیسه ما پر شود احسان تو کافی است

مسکین به جز خیرات از آقا چه می‌خواهد

چیز مهمی نیست این که ما چه می‌خواهیم

باید ببینیم آن جناب از ما چه می‌خواهد

ای انتقام پهلوی پشت درِ خانه

غیر از ظهور تو مگر مادر چه می‌خواهد

#علی‌اکبر_لطیفیان

#امام_زمان

شعر امام زمان، اشعار امام زمان، دوبیتی امام زمان، رباعی امام زمان، غزل امام زمان

─‌‎═‎༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎─‌

#سلام_پدر_مهربانم

#صبحم_بنامتان

السلام علیک یا صاحب الزمان❤️

ای نـور چشــم عالمیــان ، صاحب الزمان!

ای منجی زمیــن و زمـان، صاحب الزمان!

ماییم و دلخوشی به سلامی که می دهیم

هر روز صبح از دل و جان،صاحب الزمان!

#رقیه_سعیدی_کیمیا

امیرالمومنین_علیه_السلام_مدح_ومناجات

#امیرالمومنین_علیه_السلام_مدح_ومناجات

نـمی‌رسد به کـفِ پـایت آسـمـان حـتی
اگر که قـد بـکـشد روی نـردبان حتی

نمی‌شود نفسی از تو را به شعر کشید
اگـر خـدا بـدهـد عـمـرِ جـاودان حـتی

بهـشـتِ خـاکی دنـیای سـایـه‌سارت را
نـمی‌دهـیـم به جَـنّـات آن جـهـان حتی

کجاست خانۀ عرشت؟ که در شب معراج
کسی نداشت از آن لامکان نشان حتی

تو ناشـناسِ زمـینی؛ نمی‌شـنـاسـیـمـت
اگـر که بـاز کـند آسـمـان دهـان حـتی

فقط تویی که شـبیه تویی؛ نظیر تو را
کسی ندیـده در آئـیـنه‌ات؛ در آن حتی

عـدالـتی که تو دادی به تـارک تـاریخ
نـدیـده کس بـدلش را به داسـتان حـتی

شکسته است نمکدان به سفرۀ زخمت
به دستِ هر که گرفته‌ست از تو نان حتی

مـنـاره چـاهِ عــذابِ مــؤذنـش بـشــود
اگر بدون تو گـفـته‌ست یک اذان حتی

جـماعـتی که مسلـمانِ دینِ غیر تـوأند
جـهـنم است سـزای ثـواب‌شـان حـتـی

دوبیتی امام زمان رباعی امام زمان

─‌‎═‎༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎─‌

#سلام_امام_زمــانم

#سلام_پدر_مهربانم

صبحــم بـدون نــام تو زیبــا نمــی شود

خورشیـد ، بی حضـور تو پیدا نمی شود

ای آنکه قطب عالم امکان ، وجود توست

عـــالــم بــدون اذن تــو بــرپـا نمـی شود

#رقیه_سعیدی_کیمیا

#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🤲

شهادت امام جواد

#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل

آن روز کاظمین چو بازار شام شد
دنیا برای بار نهم بی‌امام شد

دجله که دیگر آبروی رفته هم نداشت
آن‌قدر اشک ریخت که چشمش تمام شد

جنت وزید و حُجرهٔ در بستهٔ امام
در بارش ملائکه خود، بار عام شد

تا سایه‌بان شود به تن زهر دیده‌اش
خورشید شد کبوتر و بر روی بام شد...

آن روز ذوالجناح حسین از نفس فتاد
آن روز ذوالفقار علی در نیام شد

آتش نشست در جگر کربلایی‌اش
یعنی به رسم خون خدا تشنه‌کام شد...

#عباس_احمدی

شهادت امام جواد

#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل

حجره تاریک شده یا که دو چشمم تار است
هرکجا مینگرم دوروبرم دیوار است

ناله ی العطش من نرسیده ب کسی
چه کنم هرچه کنم هلهله ها بسیار است

صورت خاکی مارا برو از کوچه بپرس
در زمین خوردن ما دست دگر در کار است

علتش چیست که بالاسر من میرقصند
پیش معصوم مگر جای زن بدکار است؟!

نه مرا سنگ زدند و نه سرم برنیزه است
جای این اذیت وآزار فقط بازار است

به روی بام اگر رفت تنم سالم رفت
از روی اسب بیافتی ب زمین دشوار است

جان به قربان تنی که همه اش غارت شد
بیش از پیرهنش پیکر پاکش پاره است

#سید_پوریا_هاشمی

شهادت امام جواد

#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل

هر چه در حجره زدم داد به من آب نداد
لبم از زمزمه افتاد به من آب نداد

هر چه گفتم جگرم سوخت به من رحم نکرد
پاسخ این همه فریاد به من آب نداد

دست و پا بسکه زدم خسته و بي حال شدم
رفت هستم همه بر باد به من آب نداد

اب ابم جگر فاطمه را اتش زد
تا شود مادر من شاد به من آب نداد

پیش لب تشنه کسی آب نریزد به زمین
داد از این همه بیداد به من آب نداد

لب خشكيده من ديد وبه حالم خنديد
كف زنان در برم استاد به من اب نداد

گفتم آبم بدهی یا ندهی میمیرم
كربلايي شده بغداد به من آب نداد

نوحه آخر من واعطشا وای حسین
کردم از روضه او یاد به من آب نداد

خیره بر حنجر طفل و گله از حرمله داشت
نشود خانه اش آباد به من آب نداد

دید نامرد سر کوچک طفلم زعطش
بر روی شانه ام افتاد به من آب نداد

بی حیا آخر عمری به چه روزم انداخت
رو زدم بهر تو نوزاد به من آب نداد

ماندم اخر به چه رويي به حرم برگردم
كاش آبي به تو ميداد به من آب نداد

#عبدالحسین_میرزایی

شهادت امام جواد

#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل

پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست
خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست

گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی، ولی
جسم تو دیگر خدارا شکر در گودال نیست

حیف ام الفضل داری، بی ابالفضلی،ولی؛
موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست

بر تنت آرامش بال کبوترهاست و
زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست

زیر نعل هیچ اسبی نیستی، بااین حساب؛
موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست

سٙم به تو داده ولیکن بی خیال جسم توست
روی سینه قاتل تو این قٙدٙر فعال نیست

خانه ات اما خداراشکر در آرامش است
پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست

زینبی دیگر نداری و نمی بیند دگر
هی سرت در تشت و بر نیزه زبانم لال نیست

وزن نعل اسب از بال کبوتر بیش بود
ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست

#مهدی_رحیمی

شهادت امام جواد

#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل

میان هلهله سینه مجال آه نداشت
برای گریه شریکی نبود و چاه نداشت

درست مثل فدک پاره پاره شد جگرش
شبیه مادر خود حال رو به راه نداشت

میان حجره کسی وقت احتضار نبود
چرا که فاطمه هم طاقت نگاه نداشت

بگو به آب که پاکی همیشه دعوی اوست
به تشنه ای نرسیدن مگر گناه نداشت‌

سپاه حرمله در پشت در به صف بودند
حسین بود و عطش ، یک نفر سپاه نداشت

نبود نیزه به دیوار تکیه زد یعنی
پناه عالمیان بود و خود پناه نداشت

برای کشتن او زهر بی اثر می ماند
میان سینه اگر داغ قتلگاه نداشت

برای غربت او چشم هیچ کس نگریست!
کبوتر حرمش اشک ذوالجناح نداشت

#محسن_حنیفی

شهادت امام جواد

#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل

در زیر آفتاب تو ماندی حسین هم
ای تشنه ! دور از آب تو ماندی حسین هم

پیرو جوان نداشت که یک نور واحدید
در قلب شیخ و شاب تو ماندی حسین هم

کم یا زیاد مرثیه فرقی نمی کند
در روضه در کتاب ، تو ماندی حسین هم

گودال و بام ، مرز قبول شهادتند
راضی از انتخاب ، تو ماندی حسین هم

شمشیر و زهر هردو جگر پاره می کنند
دل خون و دل کباب ، تو ماندی حسین هم

در روضه هی کرببلا جانگدازتر
داغ از غم رباب ، تو ماندی حسین هم

هرگز نمیرد آنکه از او زنده ایم ما
پس با همین حساب ، تو ماندی حسین هم

#محسن_ناصحی

شهادت امام جواد

#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل

ای مرا دلبر و دلدار دلم میسوزد
همچنان شمعِ شب تار دلم میسوزد

بغضِ غربت به گلو بسته خدا آهم را
پشت این آهِ شرربار دلم میسوزد

گُر گرفته جگرم از ستمِ همسر خود
من ز بی مهریِ این یار دلم میسوزد

دست نیرنگ پیِ یاری اُمُّ الفضل است
زآتشِ زهر ستمکار دلم میسوزد

همۀ عمرم از او زخم زبان میخوردم
یارب از اینهمه آزار دلم میسوزد

ظلم بیداد چونان روزِ مرا شب کرده
که چه در خواب و چه بیدار دلم میسوزد

دور تا دور تنم هلهله دارد دشمن
همچنان زینب از این کار دلم میسوزد

این لبِ تشنه مرا بُرد به گودالِ عطش
از غم قافله سالار دلم میسوزد

چشم من روضۀ طفلان حرم میخواند
مثل چشمان علمدار دلم میسوزد

روضۀ علقمه و بوی گل یاس علی
یادِ آن مادر بیمار دلم میسوزد


#مجتبی_تاجیک

شهادت امام جواد

#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل

زهر به جان زد شررم ای پدر
سوخت ز پا تا به سرم ای پدر

جواد مظلوم تو از دست رفت
نمانده دیگر اثرم ای پدر

من که غریبانه زدم دست و پا
مگر تو گیری به برم ای پدر

شمع شدم آب شدم سوختم
لختۀ خون شد جگرم ای پدر

حجرۀ دربسته مرا شد قفس
ریخت همه بال و پرم ای پدر

کاش که می‌بود به بالای سر
این دم آخر پسرم ای پدر

یار مرا کشت به فصل شباب
زد به جگر نیشترم ای پدر

تشنه‌ام و به یاد جدم حسین
اشک‌فشان از بصرم ای پدر

با نفس «میثم»دلسوخته
ریخت به دل‌ها شررم ای پدر

#استاد_غلامرضا_سازگار

شهادت امام جواد

#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل

در کوچه بود جسم امام جوان، جواد؟
یا بام، شاخه بود و گُلش بر زمین فتاد

ملعون دهر، داد به معصوم عصر، زهر
بس اُمّ‌فَضل داشت به اِبن‌الرّضا عِناد

این جسم سبز بوی گل سرخ می‌دهد
دست که داد دسته‌گل فاطمی به باد؟

شد کوچه‌های شهر پر از عطر و بوی گل
گویی فتاده باغ گلی روی دوش باد

گه نام باب برد و گهی آب آب کرد
لب‌تشنه داد جان و جوابش کسی نداد

آن کس که اَنفُس از نَفس او نَفس گرفت
زد همچنان نفس نفس و از نفس فتاد

#استاد_علی_انسانی

شهادت امام جواد

#امام_جواد_علیه_السلام
#شهادت
#غزل

لب مي زند كه مادر خود را صدا كند
يا حق واژه ي جگرم را ادا كند

او ناله مي زند جگرم سوخت؛ هيچ كس....
... گويا قرار نيست به او اعتنا كند

مي خندد ام فضل به همراه عده اي
تا خون به قلب حضرت ابن الرضا كند

يك ظرف آب ريخت روي زمين پيش او
نگذاشت تا كسي به لبش آشنا كند

در حجره دست و پا زدنش يك بهانه بود
تا روضه اي براي خودش دست و پا كند

مي خواست با خيال غم جد بي كفن
آن حجره ي ستم زده را كربلا كند

واي از دقايقي كه به گودال يك نفر
بالاي سر رسيد كه سر را جدا كند

بايد عقيله بعد برادر در آن ميان
فكري به حال سوختن بچه ها كند

حالا غروب يك نفس افتاد به خواهري
لب مي زند كه مادر خود را صدا كند

#مسعود_اصلانی

شهادت امام جواد

#امام_جواد علیه‌السلام
#زمینه

🔹یا جوادالائمه🔹

دلای پریشون، ناامید از این روزگار
به سوی تو میان دل‌شکسته و غصه‌دار
نگاه تو می‌شه مرهم دل بی‌قرار

تو با غریبا رحیمی و
مهربون و کریمی و
می‌فهمی درد و غماشونو
تو چشیدی یتیمیو

تمومِ حاجتا رو دادی، مولا
تویی که جواد بن الجوادی، مولا

«یا مولا، یا جوادالائمه مولا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یه دنیا حکایت می‌شه گفت برا غربتت
چه یثرب، چه بغداد، رنج و غم شده قسمتت
چه سخته نباشه غیر غصه هم‌صحبتت

تو خونه بی‌همزبونی و
هم‌نفس با خزونی و
گرفتن از تو چه زود آقا
این بهار جوونی‌و

چه‌ها که از زمونه دیدی، ای وای
بمیرم تو جوونی خمیدی، ای وای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تو خونه‌ت که برپاست بیرق سیاه عزا
انیسِ غریبیت می‌شه اشکای تو آقا
دلت تو مدینه‌ست، روضه‌خونه تو کوچه‌ها

یه عده گرم تماشا و
گل یاسی رو خاکا و
توی هیاهیو غریبونه
آقایی مونده تنها و

صدایِ ناله‌تو شنیدن، ای وای
بمیرم جوابتو نمی‌دن، ای وای

شاعر و نغمه‌پرداز: #جمعی_از_شاعران

شهادت امام جواد

🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴🏴🌴
# شهادت امام جواد(ع)

و جنس درد تو از جنس روضهٔ حسن است
غریب خانهٔ خود! غربت تو در وطن است

چگونه و به چه قیدی؟ چه نام باید داد؟
به ام فضل و به جعده، اگر رباب زن است

زبان به شکوه گشوده‌ست زهر و می‌داند
که این دو روح و دو تن نیست، بلکه یک بدن است...

اگر چه با حسن افتاده روی درد دلت
ولی حسین هم این بین با تو هم‌سخن است

گریز روضه اگر ناگزیر از غم اوست
حدیث اشک و غم دیدهٔ اباالحسن است

شدند بر تن تو سایه‌بان کبوترها؟
هنوز روی زمین، آفتاب، بی‌کفن است

✍ #سیدمحمدجواد_میرصفی

شعر شهادت امام جواد


# شهادت امام جواد(ع)

زهر به جان زد شررم ای پدر
سوخت ز پا تا به سرم ای پدر

جواد مظلوم تو از دست رفت
نـمـانـده دیـگـر اثـرم ای پــدر

من که غریبانه زدم دست و پا
مگر تو گـیری به برم ای پدر

شـمـع شـدم آب شـدم سـوخـتـم
لختۀ خـون شد جگـرم ای پدر

حجـرۀ دربـسته مرا شد قـفـس
ریخت همه بال و پرم ای پدر

کاش که می‌بـود به بـالای سر
ایـن دم آخـر پـســرم ای پــدر

یار؛ مرا کـشت به فصل شباب
زد به جگـر نـیـشـتـرم ای پدر

تـشنـه‌ام و به یـاد جـدّم حـسین
اشک‌فـشان از بصرم ای پـدر

با نـفـس « مـیـثم » دلـسـوخـتـه
ریخت به دل‌ها شررم ای پدر

شهادت امام جواد

#امام_جواد_ع_شهادت

دوباره ماتمی در قلب خاص و عام افتاده
اگـر شـال عـزا بر شـانـهٔ اسـلام افـتاده

زنی در قالب همسر دوباره شر به پا کرده
شبیه جعده در ذهـنش خیالی خام افتاده

نشانده نقشه‌های شوم را در چشم‌های خود
جواد إبن رضا در چنگ مکری تام افتاده

چه برّنده‌ست شمشیرِ زبانِ نحسِ أمّ الفضل
کـلامش باز هم در ورطهٔ دشـنام افتاده

نفس می‌سوزد از زهرِ هلاهل؛ جایِ قدری آب
زمین خورده! جوانی تشنه و ناکام افتاده

گلویش شعله‌ور در آتش و از کنج لب‌هایش
عطش جاری‌ست و دریا کنار جام افتاده

به سختی گام برمی‌دارد و از لرزش بسیار
عبا از شانه‌اش بی‌تاب در هر گام افتاده