عمري به انتظار نشستم نيامدي

عمري به انتظار نشستم نيامدي

چشم از همه بغير تو بستم نيامدي

اي مايه اميد بشر، حضرت كرم

از هركسي بجز تو گسستم نيامدي

اي خضر راه گمشدگان در مسير عشق

چشم انتظار هرچه نشستم نيامدي

اي سرو سرفراز گلستان زندگي

ديدي مگر حقيرم و پستم نيامدي

گفتي دل شكسته بود جاي من فقط

اين دل به خاطر تو شكستم نيامدي

عمري در آرزوي تو آخر شد و هنوز

در آرزوي روي تو هستم نيامدي

مست گناه، مرد حقيقت نمي شود

ديدي هميشه غافل و مستم نيامدي

زندان تن كليد ندارد بغير مرگ

چون از رگ حيات نرستم نيامدي

 احسان محسني فر



بانک شعر امام زمان بانک شعر امام زمانبانک شعر امام زمانبانک شعر امام زمانبانک شعر امام زمانبانک شعر امام زمان

عمرم به هر گناه هدر شد نيامدي

اشكم شبيه خون جگر شد نيامدي
گفتم غروب جمعه تو از راه مي رسي
عمرم در اين قرار به سر شد نيامدي
تا خواستم به جاده ي وصل تو رو كنم
غفلت مرا رفيق سفر شد نيامدي
در مسجديم وطاعت اين ماه شغل ماست
بي قبله هر نماز به سر شد نيامدي
اين نفس بد مرام مرا خوار و زار كرد
روز و شبم به لغو سپر شد نيامدي
رسوايي گداي تو از حد گذشته است
عمرم به هر گناه هدر شد نيامدي
از ما گناه سر زد و تو شاهدش شدي
ديدي دلم به راه دگر شد نيامدي
خسران زده كسي است كه از يار غافل است
بي تو دعا بدون اثر شد نيامدي
از ما كه منفعت نرسيده براي تو
هر چه ز ما رسيده ضرر شد نيامدي

احسان محسني فر