هر جا که تو هستی دل حسرت زده انجاست
ای تیر نگاهت به دل زار کجایی
ای روی گلت شمع شب تار کجایی
آرام و قرار دل بی تاب و شکیبم
آرام وقرار دل بیمار کجایی
گویم به که مانی که خلایق بشناسند
در مشکل من فاطمه رخسار کجایی
هر جا که تو هستی دل حسرت زده انجاست
خود گو به من خسته گو ای یار کجایی
شاعر: محمد سهرابی
+ نوشته شده در شنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ ساعت 13:4 توسط سعيد ميري
|