ای مهربان من تو کجایی که این دلم

مجنون روی توست که پیدا کند تو را

ای یوسف عزیز چو یعقوب صبح و شام

چشم به کوی توست که پیدا کند تو را

ای زمزم حیات چو هاجر دوان دوان

دلها به سوی توست که پیدا کند تو را

در هر کجا که خسته دلی بی نوا بود

در آرزوی توست که پیدا کند تو را

خلق جهان که از همه جا گشته نا امید

در گفتگوی توست که پیدا کند تو را

از باغ نرگسی که مداوم شمیم جان

دنبال بوی توست که پیدا کند تو را

ساقی رسان به کام من تشنه جرعه ای

مست سبوی توست که پیدا کند تو را

این ذره صبح و شام به هر کجا نظر کند

در جستجوی توست که پیدا کند تو را

ابوالقاسم غفوری