میشود تو را بوسید، ای حضور پنهانی؟
حضور پنهان
میرسد شبی مردی از ورای حیرانی
کوچه میشود مست هالههای حیرانی
آیه آیه چشمانش، از تلاوت شبنم
غرق بوسههای گل، در طلوع روحانی
از شلال چشمانش، قطره قطره میخوانم
لاله غیرت عشق است در شب غزلخوانی
ترک زاد هندویش گرم رقص تاتاری
ساقی دو چشمانش غرق باده افشانی
شرح شط گیسویش در غزل نمیگنجد
در قصیده زلفش، انتظار طولانی
نذر مقدم سبزش چلچراغ و آیینه
بر طراوت سبز صبح روز بارانی
در فراق لبهایت، قطره قطره میکاهم
میشود تو را بوسید، ای حضور پنهانی؟
غلامرضا ذوالفقار نیا
+ نوشته شده در دوشنبه دوم اردیبهشت ۱۳۹۲ ساعت 23:23 توسط سعيد ميري
|