امام رضا

#زیارت_مخصوصه

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

کم کم مسافران سحر را خبر کنید

با ذکر یا حسین به مشهد سفر کنید

خود را میان صحن رضا دربه‌در کنید

شب تا اذان صبح به گنبد نظر کنید

داریم اهل رحمت مخصوصه می‌شویم

آماده‌ی زیارت مخصوصه می‌شویم

باید تمام همت خود را به کار بست

حالا که بار عام شده کوله‌بار بست

با جبر عشق، در به‌رویِ اختیار بست

دل را به حلقه‌های ضریح نگار بست

در طوس برگزار شده اعتکاف ما

صد حج واجب است ثوابِ طواف ما

شکرخدا که از فُقراییم تا ابد

از حاجیانِ کوی رضاییم تا ابد

پیش رضا کنار خداییم تا ابد

ما راهیانِ کرببلاییم تا ابد

در صحن کهنه بود که تأييد ما رسید

آقا نگاه کرد و روادید ما رسید

ای کربلا نرفته حرم را بهانه کن

دل را بیا به جاده‌ی مشهد روانه کن

یک گوشه‌ای ز صحن رضا آشیانه کن

پیش کریم، نوکری عاشقانه کن

آنجا برات کرببلا زود می‌رسد

هی خونِ دل نخور، بخدا زود می‌رسد

آقا خودش غریب و به فکر غریب‌هاست

مرثیه‌خوانِ روضه‌ی یابن شبیب‌هاست

هرشب دلش شکسته‌ی شیب الخضیب‌هاست

آزرده از مزاحمت نانجیب‌هاست

یک عمه بود و لشکر اوباشِ بی حیا

عالم فدای شیرزن دشتِ کربلا

#سیدپوریا_هاشمی

امام رضا

#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه

لشکر، لشکر، فرشته در طوس شماست
مَه زائرتان‌، ستاره پابوس شماست
خورشید‌ شده کبوترِ گنبدتان
چون روزِ زیارتیِّ مخصوص شماست

#علی_ساعدی

زیارت مخصوص امام رضا

#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه

ای آنکه زِ حال آهوان آگاه است
دل صید غم زیارتی دلخواه است
در روزِ زیارتیِّ مخصوص، آقا
مارا بطلب که دستمان کوتاه است

#علی_ساعدی

امام رضا

#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه

با حسرت و آه، گریه را سَر دادم
دل را چوکبوتر به حرم پَر دادم
جا مانده‌ام از زیارت و از سرِدرد
صدنامه به دستِ این کبوتر دادم

#علی_ساعدی

امام رضا

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه #دلتنگ_محرم


گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس
آزاد کن کبوتر خود را از این قفس
بیماری فراق برایم بس است بس
(لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس)
سلطان نظر به اشک من و ناله‌ام نمود
دعوت به میهمانی هرساله‌ام نمود

اینجا برای من، من بیچاره... جا که هست
باشد مریض می‌شوم اصلاً شفا که هست
گم می‌شوم میان حرم، آشنا که هست
اصلاً چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست
زائر چرا به غیر رضا آرزو کند
با آبروست هر که به این خانه رو کند

باید که این جهان شود آماده‌ی فرج
هیهات اگر به شانه گذاریم بار کج
باز است تا ابد حرم ثامن الحجج
باید همیشه روی به دارالشفا کنیم
هیهات اگر که تکیه به غیر رضا کنیم

سلطان! سلام باز به پابوس آمدم
هر جور شد به عشق تو تا طوس آمدم
امسال هم زیارت مخصوص آمدم
اما ببین که با غم و افسوس آمدم
غرق غم است قلبم و ناجور می‌زند
دست خودم که نیست دلم شور می‌زند

امسال هم خدا کند آدم کنی مرا
نذر عزا و تکیه و پرچم کنی مرا
نامحرمم مگر که تو محرم کنی مرا
خرج عزای ماه محرم کنی مرا
جان جواد روزی اشک مرا بده
من التماس می‌کنمت کربلا بده

کم کم ز راه می‌رسد آقای بی کفن
مارا به قافله برسان یا ابالحسن
دلتنگ روضه‌ایم و پریشان سوختن
دلتنگ گریه بر غم آن پاره پاره تن
ما از قدیم نوکرتانیم یا رضا
محروممان مکن، نگرانیم یا رضا

#مجید_تال

امام رضا

#امام_رضا_ع_مناجات
#زیارت_مخصوصه

ز عشقت طالب امداد هستم
گدای صحن گوهرشاد هستم
به شوق یک نگاهت یا رضا جان
دخیل پنجره فولاد هستم

#محمد_مبشری

امام رضا

#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#زیارت_مخصوصه

چرخاند سمت گنبدت چشم ترَش را
انداخت فوراً با ادب پایین سرش را

از دارِ دنیا یک نفر مانده برایش
آورده پابوسَت امید آخرش را

بر ویلچر زل زد به ایوانِ تو! می‌دید-
با حالِ حسرت زائرِ دور و برَش را

پیچید بغضش را چنان همراهِ چادر
فهمید سقّاخانه حالِ مضطرش را

محض شفا رفت و برایش آب آورد
«یا ضامن آهو» شنید و باورش را-

بر پرچم سبزت گره زد زیر لب گفت:
آقا ضمانت کن تبِ شعله ورش را

بیتاب در گوشش زیاتنامه خواند و...
گاهی نوازش کرد دستِ لاغرش را

می‌دانم آخر این جوان در صحن کوثر
می‌گیرد از دستت شفایِ مادرش را!

#مرضیه_عاطفی

امام رضا

#امام_رضا علیه‌السلام
#غزل

🔹هوای زیارت🔹

چشمم به هیچ پنجره رغبت نمی‌کند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمی‌کند

شاید هنوز بندۀ خاکم که گنبدت
من را به آستان تو دعوت نمی‌کند

مولا نگو که این پر و بال شکسته را
باران مرهم تو شفاعت نمی‌کند

دیگر کبوتر دل من آب و دانه را
جز با کبوتران تو قسمت نمی‌کند

آخر بدون مرحمت چشم‌های تو
این خسته را خدا هم اجابت نمی‌کند

خواندی مرا، وگرنه بدون اشاره‌ات
قلبم چنین هوای زیارت نمی‌کند

#محبوبه_بزم‌آرا

زیارت مخصوصه امام رضا

┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈

برخیز که پای بوس جنت باشیم
درکوی رضا گرم عبادت باشیم
امروز که صاحب زمان در حرم است
حیف است که غافل از زیارت باشیم
سید روح الله موید


۲۳ذی القعده

#صلوات

زیارت مخصوصه امام رضا

#امام_رضا_علیه‌السلام
#زیارت_مخصوصه

احساس می کنم که همین‌جاست جنتم
هر وقت در حریم تو گرم زیارتم

هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف
این است آرزوی من این است حاجتم

آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا
من صید مبتلا‌شده ی این ضمانتم

یک سال می شود که به مشهد نیامدم
یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم

خلوت‌گُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم
یک شب سری بزن به من و کنج‌عزلتم

در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا
در ماجرای عاشقی‌ات درس عبرتم

گندم‌به‌دست..،گوشه ای از بارگاه تو
با جبرئیل های حرم گرم صحبتم

گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم...
شکر خدا کبوتر بام کرامتم

وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس
پس خوش‌به‌حال من که در این مُلک،رعیتم

جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم
گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم

خورشید عالمِین،همین گنبد‌ِ طلاست
بر بام تو دمیده شود صبح دولتم

من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم
من سالیان سال کنار تو راحتم

کُلِّ عشیره..،نان‌خور موسی بن جعفریم
قربان این گداشدنِ با‌اصالتم

ای مهربان‌تر‌ از پدرم! دوست‌دارمت...
از کودکی همیشه تو کردی حمایتم

مُهر تو مُهر نیست..،مسحیایِ طوس ماست
صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم

صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند
با چای حضرتی‌ست فقط اوج لذتم

محشر، شفیعِ گریه‌کنانِ تو فاطمه است
زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم

کامل‌ترین عبادت من نام حیدر است
ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم

سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست...
در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم

صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی...
من محو در تجلیِ این بی نهایتم

سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم
لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم

بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است
عمریست داده ای به همین راه عادتم

نُطقم کنار پنجره‌فولاد باز شد
با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم

ای عُهده‌دار مجلس عطشان کربلا!
من آن حسین‌گویِ دمِ دربِ هیئتم

تو روضه‌خوان آن لب سرنیزه‌خورده ای
من سینه‌چاکِ لطمه‌ی ذکر مصیبتم

یَابْن‌َالشَّبیب‌گُفتنِ تو می کُشد مرا...
گفتی:که زخم خورده‌ی آن هتک حرمتم

▪️
یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند


#بردیا_محمدی

یابن شبیب جان من از غصه بر لب است

#حضرت_رضا_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ترکیب_بند
۳۱۰
(جلوه چهارم)
یابن شبیب جان من از غصه بر لب است
اشکم برای غصه و غمهای زینب است
جدم اگر که ماند تنش زیر دست وپا
زینب نظاره گر به به تن زیر مرکب است
وقت غروب بود که شد آسمان کبود
چادر به پای عمه‌ی ما گیر کرده بود

یابن شبیب ز گریه خودت را رها مکن
گریه ز داغ کرب و بلا، بی‌صدا مکن
یابن شبیب عمه‌ی ما رو به شمر زد
می‌گفت اینچنین سر او را جدا مکن
با چند ضربه شمر گلو را برید آه
سر را گرفت رو به حرم می‌دوید آه

یابن شبیب عمه‌ی ما سربه زیر شد
یک نصف روز از غم و از غصه پیر شد
با شمر هم کلام شدن حق او نبود
امّا سر حسین دگر ناگزیر شد
یابن شبیب غم تب و تابش گرفته بود
عباس رفت پس که رکابش گرفته بود؟

یابن شبیب قلب من از غصه آب شد
بی حرمتی به همسر جدم رباب شد
یابن شبیب عمه ما دست بسته بود
با تازیانه وارد بزم شراب شد
روزم ز غصه مثل شب تار می‌شود
وقتی که صحبت از سر بازار می‌شود

بازار بود و طعنه و دشنام و هلهله
یابن شبیب عمه ما بود و سلسله
بر اشک های مادر بی شیر کف زدند
بدتر از اینهمه کف و شادی حرمله
یابن شبیب ز غربت یک زن شنیده ای
برروی نیزه کودک ششماهه دیده ای

#محمود_اسدی_شائق

یابن شبیب خون به دل اهل عالم است

#حضرت_رضا_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ترکیب_بند
۳۰۹
(جلوه سوم)
یابن شبیب خون به دل اهل عالم است
چشمان عرشیان همه از اشک پر نم است
از بس که داغ بر جگر ما گذاشتند
هر روزِ ما ز غصه‌ی جدم مُحرّم است
بی اختیار اشک شود جاری از دوعین
مثل زمان جاهلیت کشته شد حسین

یابن شبیب حمله به پیکر شروع شد
از قتلگاه گریه‌ی مادر شروع شد
یابن شبیب نحر گلو را ندیده ای
او زنده و بریدن حنجر شروع شد
یابن شبیب بسمل پرکنده دیده ای
بر روی خاک جسم پراکنده دیده ای

یابن شبیب داغ برادر چه سخت بود
یابن شبیب خنده به خواهر چه سخت بود
یک جای سالمی به تن جد ما نبود
در قتلگاه بوسه به حنجر چه سخت بود
یابن شبیب یوسف ما بین چاه بود
یک عده گرگ دور و بر قتلگاه بود

یابن شبیب پیکر جدم ز هم گسست
آن لحظه ای که شمر روی سینه اش نشست
زانو گذاشت شمر ولی قبل از این سنان
با زور نیزه سینه‌ی جد مرا شکست
یابن شبیب خرد شد آیینه‌ی حسین
با مرکب آمدند روی سینه‌ی حسین

یابن شبیب عمه‌ی ما داغدیده بود
باقدّ خم کنار تنی سربریده بود
می‌خواست تا زمین نخورد بین ازدحام
امّا توان نداشت، ز بس که دویده بود
یابن شبیب شعله به هفت آسمان زدند
با کعب نیزه بر بدن عمه جان زدند

#محمود_اسدی_شائق

یابن شبیب گریه کن از غربت حسین

#حضرت_رضا_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#ترکیب_بند
۳۰۷
به مناسبت ایام زیارتی مخصوص امام رضا جان علیه السلام
(جلوه اول)
یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما
خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین
بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب
یابن شبیب ذکر لبش بود آب آب

یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون گوسفند سر ز تن او بریده شد
یابن شبیب پیکر جد غریب ما
در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد
یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند

یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
یابن شبیب سنگ به آئینه دیده ای؟
جای سم ستور به یک سینه دیده ای؟

یابن شبیب گریه به جز داغ او مکن
این راز را به پیش کسی بازگو مکن
ناموس جد ما روی تل با اشاره گفت
ای بی حیا حسین مرا زیر و رو مکن
یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر
سر روی پای فاطمه بود و برید شمر

یابن شبیب آتش قلبم زبانه زد
نامحرمی به عمه ی ما تازیانه زد
هر دختری بهانه ی بابا گرفته بود
دشمن حیا نکرده و باهر بهانه زد
یابن شبیب لاله ی پژمرده دیده ای
یابن شبیب طفل کتک خورده دیده ای

#محمود_اسدی_شائق

سلام ای برازنده‌ات کبریایی

سلام ای برازنده‌ات کبریایی
سلام ای که داری شکوه خدایی
سلام ای مقامات‌ تو ماوَرایی
تو مافوق اِدراک اَمثال‌ مایی
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

تو آن نور محضی که سایه ندارد
تو دینی و دین بی تو پایه ندارد
کتابُ اللهِ بی تو آیه ندارد-
-که ما بندگان را کند رهنمایی
تو مولاعلیّ بن موسی‌الرضایی

به نام تو هرکس توسّل نکرده
به ذات الهی توکّل نکرده
کسی چون تو مارا تحمّل نکرده
تو بالاترین حدّ صبر و رضایی
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

امام الرّئوف و انیس النّفوسی
توخورشیدهشتم؛توشمس‌الشّموسی
که خورشید دارد سرِ خاکبوسی
دم صبح بر پای ایوان طلایی
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

امامی‌ به این مهربانی ندیدم
نگاری به این دل‌سِتانی ندیدم
و چون این حرم آستانی ندیدم
که درچشم عالم کند خودنمایی
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

توعالی‌مقامی‌ توعالی‌جنابی
تو هم‌کنیه با حضرت بوترابی
توزهرا سرشتی تو زهرا مَآبی
تو هم مثل او بضعةُ المُصطفایی
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

تورا عدّه‌ای گفته شاه‌ خراسان
تورا دسته‌ای خوانده سُلطان ایران
به‌موسی‌بن‌جعفر‌به‌موسی‌بن‌عمران
تو در اصل سُلطان‌ارض‌وسمایی
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

تو بی‌نسخه درمان‌کُنی‌درد ما را
شفا می‌دهی هرچه بی‌دست‌ و پا‌را
فَلج‌ها؛کر و لال‌ها؛کور ها را
کجا‌هست‌این‌گونه‌دارالشفایی؟
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

شدم عازم مشهد ای شاه هربار
نوشتند در نامه ام حجّ بسیار
برایم رقم خورد در وقت دیدار
چه‌زیباطوافی؛چه‌سعی‌وصفایی!
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

بهشت‌است‌ محدوده‌ی حائر تو
بُوَد زائر ذات حق ؛ زائر تو
بواللهِ یک ذرّه هم چاکر تو
ندارد کنار تو ترس از بلایی
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

شبیه تمام گرفتارها ؛ من
به پابوسی‌ات آمدم بارها من
دلم قُرص باشد چو زوّارها من
سه‌جا‌وعده‌دادی‌ و حتماًمی‌آیی
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

به‌غیر از تو من تکیه‌گاهی‌ندارم
به‌غیر از حرم سرپناهی ندارم
به‌جز گریه پیش تو راهی ندارم
ببخشا اگر سر زد از من خطایی
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

ببین فصل کالی مارا ؛کرم کن
ببین خسته‌حالی مارا کرم کن
ببین دست خالی مارا کرم کن
تصدّق‌کن ای‌ذوالکرم؛کربلایی
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

مدد کن‌که‌پای تو مُحکم بمانم
به پای تو تا پای جانم بمانم
اجازه بده تا مُحرّم بمانم
که از شوق مشّایه هستم هوایی
تو مولاعلی‌ّبن‌موسی‌الرّضایی

محمد قاسمی

من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم

#کیستم_من

كيستم من ؟ شمع جمع آل خير المرسلينم
كيستم من ؟ قبله دل كعبه اهل يقينم
كيستم من ؟ يوسف زهرا امام هشتمينم
كيستم من ؟ كوثر و طاها و نور و يا و سينم
كيستم من ؟ ملجا خلق سماوات و زمينم
من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم
كيستم من ؟ بضعه پيغمبر اكرم رضايم
كيستم من ؟ نجل زهرا و علي مرتضايم
كيستم من چارده معصوم را شمس الضحايم
كيستم من ؟ حجت حق ضامن خلق خدايم
كيستم من ؟ نور چشم رحمت للعالمينم
من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم
من در آغوش خراسان كعبه بيت الحرامم
من پناه مرد و زن من دستگير خاص و عامم
من ركوعم من سجودم من قعودم من قيامم
من چراغ و چشم نُه معصوم و باب سه امامم
من امام كل خلق اولين و آخرينم
من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم
خضر باشد تشنه كام جام سقاخانه من
مرغ روح قدسيان مشتاق دام و دانه من
آسمان و آفتاب و ماه او پروانه من
كوثر علم و كمال و فضل ، از پيمانه من
عارفان را جام نور از چشمه علم اليقينم
من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم
علم و فقه و حكمت و عرفان زبان از من گرفته
ملك هستي تا ابد مهد امان از من گرفته
آنچه در دامن گرفته آسمان از من گرفته
آفرينش ز امر حق خط امان از من گرفته
چرخ گردون را امانم ملك هستي را امينم
من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم
من مه ذيقعده را از مهر رويم نور دادم
من به خيل دوستان خويش ، شوق و شور دادم
من سلام زايرينم را جواب از دور دادم
من به گلزار جنان با زائر خود همنشينم
من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم
گه به دوش نجمه چون ماه درخشان مي درخشم
گه به دست موسي جعفر چو قرآن مي درخشم
گه به قلب اهل ايمان همچو ايمان مي درخشم
گاه بر جان وجود از قلب ايران مي درخشم
گه فقيران گاه محرومان عالم را معينم
من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم
اي گنهكاران ، من از رحمت شما را مي پذيرم
از عطاي خويشتن اهل خطا را مي پذيرم
هر كه هستي باش ، من شاه و گدا را مي پذيرم
دوست و دشمن ، غريب و آشنا را مي پذيرم
در نمي بندم به روي هيچكس ، آري من اينم
من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم
اهل ايران ، من به شهر طوس مهمان شمايم
در دل اين خاك خورشيد خراسان شمايم
هم نگهبان شما هم كعبه جان شمايم
مهر تابان شما و مهر ايمان شمايم
هان! طواف آريد اينك دور قبر نازنينم
من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم
من صفا و شوق و شور اهل ايران را چو ديدم
از كنار تربت جدم محمد پا كشيدم
آمدم صحرا به صحرا تا در اين وادي رسيدم
همچو جان در سينه خاك خراسان آرميدم
گشته ايران حلقه انگشتر و من چون نگينم
من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم
زائرين قبر من من در دو دنيا با شمايم
عهد كردم تا سه نوبت ديدن هر يك بيايم
دستگير عالمي از رحمت بي منتهايم
«ميثم» آلوده را هم از كرم ياري نمايم
دم به دم در نظم او مضمون نو مي آفرينم
من رئوف آل پيغمبر رضا سلطان دينم


#استادغلامرضاسازگار

من که با گرد و غبارت هم برابر نیستم

#امام_رضا_علیه_السلام

من که با گرد و غبارت هم برابر نیستم
از همه کمتر منم از هیچ کس سر نیستم

زائرانت جای خود ... حتی به کفترهای تو ...
غبطه خواهم خورد ، حالا که کبوتر نیستم

من اگر یک لحظه هم جز خانه ات جایی روم
مادرم شیرش حرامم باد ... نوکر نیستم

من برای استلام کعبه ات در نوبتم
یک نگاهی به تَهِ صف کن ، من آخر نیستم

قایق بی بادبانم روی موج زائران
هیچ جایی بهتر از اینجا شناور نیستم

از ضریح تو گلاب ناب می جوشد فقط
تا که عطرآگین شوم دنبال قَمصَر نیستم

میهمانت هستم آقا جان ..."بفرمایی" بگو
تا ببینی "داخلم" ... دیگر دَمِ در نیستم

تا که دیدم یک فلج بر روی پایش ایستاد
غبطه خوردم که چرا من مبتلاتر نیستم

هر کسی که دید وضعم را به حالم گریه کرد
فکر می کردم که دیگر گریه آور نیستم

پنجره فولادی ام کن که شفا لازم شدم
من مریضم گرچه اصلا بین بستر نیستم

#رضاقاسمی