#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات

به ضریحت همیشه زنجیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد
از نگاه تو اذن می‌گیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

چکه چکه به خاک می‌افتند، قطره‌ها مثل دانه‌ی تسبیح
گاه مشغول غسل و تطهیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

فضل و خوبی و مهربانیِ تو، ذکر گلدسته‌های باران است
مَست امن یجیب و تکبیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

تشنه‌ی گرمی نگاه تو شد، شعله‌ی بی فروغ چشمانم
از همه چیز غیرِ تو سیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

ناله‌های نسیم و هِق‌هِق ابر، زخمْ بر جانِ آسمان زده است
چونکه مانند خنجر و تیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

خسته، از راه دور آمده‌ایم، خسته و بی قرار و درمانده
با زمین و زمانه درگیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

دل به باب الجواد می‌بندد، سایه‌ای که اسیر شب شده است
پُر، چو خوابِ سحر ز تعبیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

تو غریبی و درک این غربت، کار افراد بی بصیرت نیست
گرمِ تأویل، گاه تفسیرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

آرزوها و دردها تنها، راهِ این خانه را بلد شده‌اند
جَلد این خانه‌اند و می‌میرند، اشک‌ها پشت پنجره فولاد

#زینب_دولت_خواهی