دیگر غباری برنخواهد خاست؛
باران
بهاران را
جدّی نمیگیرد.
چشمان من
خیل غباران را.
هرچند
از جادههای شسته رُفته،
از این خیابانهای قیراندود
دیگر غباری برنخواهد خاست؛
هرچند
با آفتاب رنگ و رو رَفته
از روی این دریای سرب و دود،
هرگز بخاری برنخواهد خاست؛
امّا،
حتّی سواد هر غباری نیز
در چشم من دیگر
معنای دیدار سواری نیست؛
این چشمها
از من دلیل تازه میخواهند!
قیصر امین پور
+ نوشته شده در جمعه نهم فروردین ۱۳۹۲ ساعت 11:23 توسط سعيد ميري
|
سلام،با تشکر از مهرداد نصرتی عزیز که مرا با دنیای مجازی آشنا و راهنمایی کرد،این وبلاگ صرفا جهت اشاعه فرهنگ مهدوی ایجاد شده و هیچکدام از مطالب حتی یک کلمه مربوط به اینجانب نبوده و حقیر فقط مطالب را جمع آوری نموده ام لطفا اشعار مذهبی خود را همین جا کامنت بگذارید،انشا الله که مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد التماس دعا.