بهر علی نور بصر آمده
باز به من راه سخن باز شد
نای دلم زمزمه پرداز شد
روزه ام ،اما زمدیح حسن
یکسره قندست مرا در دهن
مرغ دلم نغمه خوش ساز کرد
تا حرم گمشده پرواز کرد
نیمه مهی کرده دلم اعتکاف
تاکه کنم گرد جمالش طواف
شهر نبی طور تجلا شده
غرق شعف خانه مولا شده
بهر علی نور بصر آمده
فاطمه را نیز پسر آمده
شمس نقاب از رخ خود وا نمود
تا که نگه بر مه زهرا نمود
قوس و قزح طاق دو ابروی او
بست زمین سلسله موی او
شمه ای ازنور رخش مهر و ماه
جمله گدایان درش شیخ و شاه
خیل ملک ساقی میخانه اش
عالمیان مست ز پیمانه اش
حضرت جبریل بود مست او
روزی میکال بود دست او
با ملک الموت اگر مرگ ماست
زندگی او به کف مجتبی ست
هست کریمان همه از هست اوست
بعد خدا رزق همه دست اوست
حاتم طائی به سر خوان او
حضرت داوود غزل خوان او
صد چو کلیم آمده بر درگهش
صد چو خلیل اند به قربانگهش
یوسف کنعان شده آواره اش
دست مسیحاست به گهواره اش
کیست حسن یوسف اهل ولاست
کیست حسن بانی کرببلاست
کیست حسن معنی حبل المتین
مرشد و پیر مه ام البنین
کیست حسن ثانی پیغمبر است
ثانی او نیز علی اکبر است
کیست حسن محرم اسرار مام
بعد علی حضرت دوم امام
کیست حسن نیست بجز یک کلام
حضرت زهراست علیها سلام
یاسر رحمانی
سلام،با تشکر از مهرداد نصرتی عزیز که مرا با دنیای مجازی آشنا و راهنمایی کرد،این وبلاگ صرفا جهت اشاعه فرهنگ مهدوی ایجاد شده و هیچکدام از مطالب حتی یک کلمه مربوط به اینجانب نبوده و حقیر فقط مطالب را جمع آوری نموده ام لطفا اشعار مذهبی خود را همین جا کامنت بگذارید،انشا الله که مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد التماس دعا.