جاری شد از بهشت نسیمی شبیه یاس
فضل بن آفتاب
آنان که در غدیر زمین خم گذاشتند
راهی برای حاجت مردم گذاشتند
هر جا که قابلیت دار و پاک بود
آیینه ای برای تبسم گذاشتند
مشهد نماد عشق شد و بوی گل گرفت
تا سیب را مجاور گندم گذاشتند
سنگینی امانت پروردگار را
بر شانه های کعبه هشتم گذاشتند
در چشم سبز آبی و مشتاق زائران
دریاچه ای برای تلاطم گذاشتند
جاری شد از بهشت نسیمی شبیه یاس
تا یک ضریح گمشده در قم گذاشتند
در سومین حرم که غم اهل بیت شد
شاهچراغ و شعر و ترنم گذاشتند
هر جا امامزاده ای از خاک سرکشید
روی لب السلام علیکم گذاشتند
در بارگاه کوچک فضل بن آفتاب
سهمی برای مردم جهرم گذاشتند
اذن دخول خوانده و با دل روانه ام
من ذره ام غبار همین آستانه ام
+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۲ ساعت 21:13 توسط سعيد ميري
|
سلام،با تشکر از مهرداد نصرتی عزیز که مرا با دنیای مجازی آشنا و راهنمایی کرد،این وبلاگ صرفا جهت اشاعه فرهنگ مهدوی ایجاد شده و هیچکدام از مطالب حتی یک کلمه مربوط به اینجانب نبوده و حقیر فقط مطالب را جمع آوری نموده ام لطفا اشعار مذهبی خود را همین جا کامنت بگذارید،انشا الله که مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد التماس دعا.