شعرشهادت حضرت علی اکبر(ع)اشعار اربا اربا

دشت بلا را باران عشق است
وقت نزول قرآن عشق است
آید پیمبر یا بُوَد شبه پیمبر
اکبر به میدان می رود الله اکبر

تازه جوانم، روح و روانم
زن ها گشوده سجاده اشک
دامن به دامن بر جاده اشک
هر جا زده از دسته گل های محبت
از خیمه گه تا قتلگاهش طاق نصرت
تازه جوانم، روح و روانم
زینب علی را دامان گرفته
روی سر او قرآن گرفته
تا یوسف لیلی ز میدان باز آید
و آن یاس زهرایی به بستان باز آید
تازه جوانم، روح و روانم
تا فرق خورشید شَقُّ القمر شد
قلب امامت بشکسته تر شد
تیغ جفا زد پنجه حُسن داوری را
درهم شکست آیینه پیغمبری را
تازه جوانم، روح و روانم
آمد حسین و عرش نگون دید
غلتان پسر را در خاک و خون دید
دیدش چو ماهی در میان آفتابی
خواندش بسی نشنید از او اما جوابی
تازه جوانم، روح و روانم

شعر شعر شهادت  علی اکبر اشعار علی اکبر شعر عاشورا و اربا ارباشعر امام حسین و اربا اربا