جمال حق مجسم شد محمد ماه عالم شد
ز يک سو رو به قبله مادرش حوّا دعا گويش
ز يک سو آسيه گلبوسه گيرد از گل رويش
ز يک سو مام اسماعيل همچون گل کند بويش
ز يک سو دستهاي مريم عذرا به پهلويش
که کم کم درد او کم شد رها از درد و از غم شد
جمال حق مجسم شد محمد ماه عالم شد
به استقبال او خيزيد از جا اي بني آدم
+ نوشته شده در شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۲ ساعت 18:47 توسط سعيد ميري
|