«دستم به دامانت»


دستم به دامانت بیا یا غایب از چشم

عالم به قربانت بیا یا غایب از چشم

ای آفتاب حسن کی می بینم آخر

آن روی پنهانت بیا یا غایب از چشم

دردانه ی هر خانه ای می دانی آقا

این راز را از چشمها می خوانی آقا

ساده بگویم اشتهای ما زیاد است

روزی می آیی تا ابد می مانی آقا


فلور نساجی