خوبی

مرا با انتخابت زند کردی

از این خوبی مرا شرمنده کردی

میان این همه ما را خریدی

برای مکتب خود بنده کردی

گرفتی دست من با دست گرمت

ز مهر خود دلم آکنده کردی

به تضمین تو شادم تا قیامت

مرا آسود از آینده کردی

بدون تو ندارم ارزش خاک

تو بودی مرا ارزنده کردی

مرا آماده ی رفتن ندیدی

نگاهی چون بر آن پرونده کردی

فدای لحظه ای که در شلمچه

بروی عاشقانت خنده کردی

جواد حیدری