دنبال رضای تو در این خانه نبودم
نبودم
هرچند که از عشق تو بیگانه نبودم
انسان که پسندی دل دیوانه نبودم
یکبار دل ناز ترا شاد نکردم
دنبال رضای تو در این خانه نبودم
تو شمع صفت نور به من دادی و یک عمر
بگذشت که بر شمع تو پروانه نبودم
مردانه مرا هر نفس یار تو هستی
اما چکنم یار تو مردانه نبودم
ای وای از آن لحظه ی دیدار تو ساقی
خجلت بکشم گرمی میخانه نبودم
تو ناله ز داغ جگرت کردی و افسوس
همناله به آوای غریبانه نبودم
با این همه پستی تو مرا طرد نکردی
بی رزق از این سفره ی جانانه نبودم
جواد حیدری
+ نوشته شده در دوشنبه نهم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 1:0 توسط سعيد ميري
|