تو بیا...
باز کن از سر زلفت گره ای دوست بیا

سنبل زلف تو ای دوست چه نیکوست بیا

مردم چشم من از فیض حضور تو بری‌ست

زان نگاه منِ دل‌خسته به هر سوست بیا

کاشکی در حرم عشق تو می‌ماند دلم

چون دل غم‌زده‌ام گرم تکاپوست بیا

در سراپردة دل بی‌خبر از یار مباش

کن حذر از دل بشکسته که بد خوست بیا

طالب فیض حضوریم در این دیر خراب

نکهت زلف تو ای دوست چه خوش‌بوست بیا

حرمت آمدنت در دل ما می‌ماند

باز کن از سر زلفت گره ای دوست بیا

پاشا صمیمی خلخالی