#امام_باقر_ع_شهادت

بسکه تصویری از اندوه به هر مرحله داشت
خوشیِ کودکی از خاطر او فاصله داشت

به حسـابی که پـسر آیــنه‌دار پـدر است
او هم از کوفه و از شام، فراوان گِله داشت

صنـم سلـسله مـویی که دل ما با اوست
سالها دور گلویش اثـر از سلسله داشت

چون ولی بود بَـلا دیـد، ولی سنگـین تر
پای او بیشتر از عـمّۀ خود، آبله داشت

بعد پنجاه و سه سال از غمِ جانسوز عطش
جگر سوخته، با آب خُنک مسئله داشت

دل او محـفل یک روضۀ زهـرایی بود
اُنـس با فـاطـمۀ سوخــتـۀ قـافـلـه داشت

کینه از شمر به دل داشت ولی بیش از آن
نفرت از خولی و بُغضی به دل از حرمله داشت

شام دیده‌ست که در بـزم شـرابِ اُمَـوی
نطق کوبندۀ او حالت یک زلزله داشت

لب به نفـرین نگـشود این نوۀ شاه کـرم
بسکه در صبر همانند حسن حوصله داشت

آه برعکس همه، موقعِ طفلیش، این مَرد
خاطرات بدی از ساز و کف و هلهله داشت

🌹🌹 یا ربَّ الحُسَین بِحَقِّ الحُسَین اِشفِ صَدرِ الحُسَین بِظُهورِ الحُجَّة 🌹🌹