#امام_باقر_علیه_السلام_شهادت

بسكه تصويري از اندوه به هر مرحـله داشت
خوشيِ كودكي از خاطر او فاصله داشت

بــه حسـابي كه پـسر آيــنه دار پـدر است
او هم از كوفه و از شـام، فراوان گِـله داشت

صنــم سلسله مويي كه دل ما با اوست
سالها دور گــلويش اثـر از سلسله داشت

چون ولي بود بَـلا ديد ، ولي سنگين تر
پاي او بيشتر از عمّه ي خود، آبلـه داشت

بعد پنجاه و سه سال از غمِ جانسوز عطش
جگر سوخته ، با آب خُنــك مسئله داشت

دل او محفل يك روضـه ي زهـــرايي بود
اُنـس با فاطمه ي سوخــته ي قافله داشت

كينه از شمر به دل داشت ولي بيش از آن
نفرت از خولي و بُغضي به دل از حرمله داشت

شام ديده ست كه در بـزم شرابِ اُمَــوي
نطق كوبنده ي او حالت يك زلزله داشت

لب به نفرين نگشود اين نوه ي شاه كرم
بسكه در صبر همانند حسن حوصله داشت

آه برعكس همه ، موقعِ طفليش ، اين مَـــرد
خاطرات بدي از سـاز و كف و هلهله داشت

#محمد_قاسمي