بهار و این همه دلمردگی؟!چه سال غریبی!
دو ماهی
چقدر بی تو در این شهر سوت و کور بمانم؟
چه حکمتیست که من باید از تو دور بمانم؟
مرا که مثل پلی پیر روی سیل رهایم
از این هراس رها کن که بی عبور بمانم
تو از کدام شب، از عصر چند شنبه تقویم؟
کی اتفاق می افتی اگر صبور بمانم؟
.
.
.
جهان مرا و ترا صید کرد مثل دو ماهی
که بی قرار تو در تنگی از بلور بمانم
مجال حوصله ات تَنگ بود مثل دل من
قرار شد بروی، من میان تور بمانم
چقدر بعد تو باید، کنار خالی جایت
میات تَنگی تُنگ جهان به زور بمانم؟
.
.
.
بهار و این همه دلمردگی؟!چه سال غریبی!
بناست باز هم انگار سوت و کور بمانم....
مهرداد نصرتی
اشعار عاشقانه و بهاریه مهرداد نصرتی اشعار عاشقانه مهرداد نصرتی اشعار عاشقانه مهرداد نصرتی اشعار عاشقانه مهرداد نصرتی
اشعار عاشقانه و بهاریه مهرداد نصرتی اشعار عاشقانه مهرداد نصرتی اشعار عاشقانه مهرداد نصرتی اشعار عاشقانه مهرداد نصرتی
اشعار عاشقانه و بهاریه مهرداد نصرتی اشعار عاشقانه مهرداد نصرتی اشعار عاشقانه مهرداد نصرتی اشعار عاشقانه مهرداد نصرتی
سلام،با تشکر از مهرداد نصرتی عزیز که مرا با دنیای مجازی آشنا و راهنمایی کرد،این وبلاگ صرفا جهت اشاعه فرهنگ مهدوی ایجاد شده و هیچکدام از مطالب حتی یک کلمه مربوط به اینجانب نبوده و حقیر فقط مطالب را جمع آوری نموده ام لطفا اشعار مذهبی خود را همین جا کامنت بگذارید،انشا الله که مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد التماس دعا.