کیست تا خانه ی ویران شده تعمیر کند
منجی
کیست تا خانه ی ویران شده تعمیر کند
تا مرا بر در میخانه زنجیر کند
گرچه موسی نشدم طالب خضر عشقم
تا که راه و روشم یکسره تغییر کند
آنکه بی درد بود،عشق نمی داند چیست
عشق هر تازه جوان را بخدا پیر کند
کاش یک باره دگر میکده را درک کنم
تا که ساقی دل م از باده ی خود سیر کند
من که دور از ادب میکده بودم چه کنم؟
تا به پیمانه مرا یار زمین گیر کند
وای اگر وقت گرفتار من در غفلت
آنکه منجی من خسته بود دیر کند
با همه پستی من یار مرا می خواهد
عاقبت هم نفس اوست که تاثیر کند
جای آنکه بشوم من ز حبیبم ممنون
اوست هر دم زمن غمزده تقدیر کند
جواد حیدری
+ نوشته شده در سه شنبه سوم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 23:35 توسط سعيد ميري
|