غزل از حسین رئوفی

می رسد از باد نوروزی فقط بوی فرج

چشم هر مظلوم سوسو میزند سوی فرج

با نگاهی ساده بتوان دید در عین سکوت

گوشه گوشه این جهان را در هیاهوی فرج

مبداء الانوار می تابد به قلب آسمان

گنبد مینا شود روشن به مینوی فرج

زخم ها بر وسعت تاریخ ، اما می رسد

بر تمام درد های دهر ، داروی فرج

ظلم و جهل و بخل و کینه از همه اهل زمین

می رود بر چاه از اعجاب جاروی فرج

آفرین بر آنکه با دست و زبان و گوش و چشم

هر شب و هر روز می باشد دعا گوی فرج

فطرتا انسان کامل در پی عدل است و عشق

این دو عین است از ازل اصلِ فراسوی فرج

آبرویت بس «رئوفی» اینکه هستی منتظِر

چون سهیمی در شگفتی های دلجوی فرج

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر