یاد دلدار امید دگرم بخشیده
لذت اشک
شوق دیدار توان سفرم بخشیده
یاد دلدار امید دگرم بخشیده
شد هماهنگ دلم با غم و شادی حبیب
ناله ی اوست که سوز جگرم بخشیده
رزق از عالم بالاست نه در دست من است
چشم او روزی اشک بصرم بخشیده
نام آن یار که برلبم جا دارد
مرز ایمن شدن از هر خطرم بخشیده
لذت اشک مشخص نشود تا که ز لطف
بنگرم یار صفای سحرم بخشیده
کی شود حر شوم و توبه کنم مردانه
بنگرم حجت حق تاج سرم بخشیده
بدتر از من نبود در دو جهان اما حق
گنهم را به همین چشم ترم بخشیده
کی شود باز ببینم به ره منزل دوست
چون شهیدان وفا همسفرم بخشیده
جواد حیدری
+ نوشته شده در دوشنبه نهم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 17:53 توسط سعيد ميري
|
سلام،با تشکر از مهرداد نصرتی عزیز که مرا با دنیای مجازی آشنا و راهنمایی کرد،این وبلاگ صرفا جهت اشاعه فرهنگ مهدوی ایجاد شده و هیچکدام از مطالب حتی یک کلمه مربوط به اینجانب نبوده و حقیر فقط مطالب را جمع آوری نموده ام لطفا اشعار مذهبی خود را همین جا کامنت بگذارید،انشا الله که مورد قبول حضرت حق قرار بگیرد التماس دعا.