دوباره شد شب قدر و دلم سرای علی شد

گرفته زانوی غصه شب عزای علی شد

علی در این شب آخر کنار سفره ی دختر

به یاد فاطمه بود و به شوق دیدن داور

ز شوق وصل شهادت بیاد حرف پیمبر

لبش به آیه ی رفتن نظر به ماه و به اختر

تمام حاجت مولا میان سجده روا شد

کنار منبر و محراب روان بسوی خدا شد

سحر ز مسجد کوفه علی چو عزم سفر کرد

ز قتل رُکن هدایت مَلَک بگفت و خبر کرد

فغان از آن دم و ساعت که غرق خون شده یکسر

ز تیغ مُلجم کافر علی شده گل پرپر

نمانده تاب و توانی به پیکر شَهِ عالم

از این خبر دل زهرا نشسته بر غم و ماتم

دل حسن دل عباس ز داغ او شده بیتاب

حسین و زینب وکلثوم به ناله و به تب و تاب

خدا بیا و نظر کن به قلب مضطر زینب

سرِ شکسته ی بابا چه آوَرَد سرِ زینب

غم مدینه و مادر غم حسن غم حیدر

چه ها کند دلِ زینب به کربلای برادر؟

#مرتضی_شاهمندی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر