خداوندا ببین این دَرد و آه قَلب سوزان را
«مناجات باخدا»
خداوندا ببین این دَرد و آه قَلب سوزان را
بدرگاه تو آوَردَم دل زار و پَریشان را
تو فَرمودی که باب توبه را بَرخلق واکَردَم
بخود واجب نمودَم بخشش جُرم و گناهان را
پَیامَت را گرفتَم من، بدرگاه تو رو کَردَم
که بخشی جُرم و عصیان گُنَهکار پَشیمان را
اَگَر چه روسیاهَم من و یاغَرق گناهَم من
نمیرانی تو اَز این درگدای غَرق عصیان را
شَب قَدر اَست و دارَم آرزوهای فَراوانی
رَوا کُن جان مولا آرزوی های فَراوان را
علی در بَستَر اُفتاده همه بَر گرد او جَمعَند
و او با چَشم خود بینَد غَم و اَندوه یاران را
گرفته دَست عَباّس و حسین را دَرکَف دَستَش
نظاره میکند گویا تَن صَد چاک و عُریان را
وَصییّت میکند با ساقی لب تشنگان عشق
که نَگذارد تَک و تَنها درآن صَحرا حسین جان را
سفارشهای مولا را همه دیدند و بشنیدَند
وَ با زینب کند یادآوَری شام غَریبان را
خسروی فَر
نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر