شرمنده اگر ندارد اشکال … نیا
هرچند که خسته ایم از این حال …. نیا
شرمنده اگر ندارد اشکال … نیا
ما خط تمام نامه هامان کوفیست…
آقای گلم زبان من لال … نیا
هرچند که خسته ایم از این حال …. نیا
شرمنده اگر ندارد اشکال … نیا
ما خط تمام نامه هامان کوفیست…
آقای گلم زبان من لال … نیا
با توام ای دشت بی پایان سوار ما چه شد
یکه تاز جاده های انتظار ما چه شد؟
آشنای” لا فتی الا علی” اینجا کجاست؟
صاحب” لا سیف الا ذوالفقار “ما چه شد . . . ؟
جز تو کسی نیامده آقا، سر قرار
انگار بی تو نیست کسی، غرق انتظار
این جمعه هم گذشت و تو مثل همیشه باز
در انتظار خویش نشستی به انتظار
الا ای عطر دین ما کجایی؟
شه خضرا نشین ما کجایی؟
مذاب کوره ی آهنگرانم
به یادت جمعه ها در جمکرانم
بانک اشعار امام زمان(نگاه منتظر)
یارب آن یوسف گمگشته به من باز رسان
تاطرب خانه کنی بیت حزن باز رسان
ای خدایی که به یعقوب رساندی یوسف
این زمان یوسف من نیز به من باز رسان
گاه گاهی به نگاهی دل ما را دریاب
شهریارا،ز ره لطف گدا را دریاب
اگر از دولت وصل تو ما را نیست نصیب
خود کرم کن به نگاهی دل ما را دریاب
|
بانک اشعار امام زمان(نگاه منتظر) کهن شود همه کس را به روزگار ارادت مگر مرا که همان عشق اولست و زیادت |
|
|
|
گرم جواز نباشد به پیشگاه قبولت کجا روم که نمیرم بر آستان عبادت |
|
|
|
مرا به روز قیامت مگر حساب نباشد که هجرو وصل تودیدم چه جای موت و اعادت |
|
|
|
شنیدمت که نظر میکنی به حال ضعیفان تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت |
|
|
|
گرم به گوشه چشمی شکسته وار ببینی فلک شوم به بزرگی و مشتری به سعادت |
|
|
|
بیایمت که ببینم کدام زهره و یارا روم که بی تو نشینم کدام صبر و جلادت |
|
|
|
مرا هرآینه روزی تمام کشته ببینی گرفته دامن قاتل به هر دو دست ارادت |
|
|
|
اگر جنازه سعدی به کوی دوست برآرند زهی حیات نکونام و رفتنی به شهادت |
|
|
آقا اجازه،دلزده ام از تمام شهر
بی تو دلم گرفته از این ازدحام شهر
آقا اجازه دست خودم نیست خسته ام...
|
بانک اشعار امام زمان(نگاه منتظر) ای دل شیدای ما، گرم تمنّای تو کی شود آخر عیان، طلعت زیبای تو |
|
|
گرچه نهانی زچشم دل نبود ناامید می رسد آخر به هم، چشم من و پای تو |
|
اگر چه روز من و روزگار مي گذرد
دلم خوش است که با ياد يار مي گذرد
چقدر خاطره انگيز و شاد و رويايي است
قطار عمر که در انتظار مي گذرد...
مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو صاحبنظرانند هنوز
لاله ها، شعله کش از سینه داغند به دشت
در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز
از نو شکفت نرگس چشم انتظاری ام
گل کرد خار خار شب بی قراری ام
تا شد هزار پاره دل از یک نگاه تو
دیدم هزار چشم در آیینه کاری ام . . .
یا رب ز تو من ثواب حج می خواهم
بر مهدی فاطمه فرج می خواهم
گر بر پرده ی کعبه دستم نرسد
با بو سی ثامن الحجج می خواهم
میلاد حضرت امام رضا(ع) مبارک
اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
بانک اشعار امام زمان(نگاه منتظر)
به خدا در هوس دیدن رویت
دل من تاب نداردنگهم خواب ندارد
قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد
همه گویند به انگشت اشاره
مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد
بانک اشعار امام زمان(نگاه منتظر)
فقط گفتی به ما پرواز ، پرواز!
در زندان غیبت کی شود باز؟
بدون تو چگونه پرگشاییم؟
برای هر عمل هستی سر آغاز
بانک اشعار امام زمان(نگاه منتظر)
مردان که به هنگام خطر گرد آیند
سرباز صفت به یک خبر گرد آیند
مظلوم تویی که سال ها منتظری
تا سیصد و سیزده نفر گرد آیند
از نو شکفت نرگس چشم انتظاري ام
گل کرد خار خار شب بي قراري ام
تا شد هزار پاره دل از يک نگاه تو
ديدم هزار چشم در آيينه کاري ام...
| بانک اشعار امام زمان(نگاه منتظر) ره به کجا برده ای، رفته زکنعان من خسته و وامانده ام، ای سروسامان من |
|
|
رفتی و در قرب حق میوه طوبی شدی پای درت مانده ام، ای گُل پنهان من |
|
|
سوخت دلم در کویر از غم دیدار تو بارشی آغاز کن، ای همه باران من |
|
|
رفت پرستوی عشق، دیده به راهم هنوز تا که کجا بیندت، دیده گریان من |
|
بانک اشعار امام زمان(نگاه منتظر)
کی ببینم چهره زیبای دوست؟
کی ببویم لعل شکر خای دوست؟
کی درآویزم به دام زلف یار؟
کی نهم یک لحظه سر بر پای دوست؟
کی برافشانم به روی دوست جان ؟
کی بگیرم زلف مشک آسای دوست؟
این چنین پیدا زما پنهان چراست؟
طلعت خوب جهان آرای دوست؟
همچو چشم دوست بیمارم ، کجاست؟
شکرزان لعل جان افزای دوست؟
در دل تنگم نمی گنجد جهان
خود نگنجد دشمن اندرجای دوست؟
دشمنم گوید که ترک دوست گیر
من به رغم دشمنان جویای دوست ؟
چون "عراقی" واله و شیدا شدی
دشمن ار دیدی رخ زیبای دوست
بانک اشعار امام زمان(نگاه منتظر)
بگذار تا به لهجه باران بخوانمت
مانند عشق از دل و از جان بخوانمت
تا کوهها صدای مرا منتشر کنند
همراه بادهای پریشان بخوانمت
چشمم سفید گشت و تو از ره نیامدی
بگذار تا به یمن ظهورت، بهار محض
بر گوش شاخه های زمستان بخوانمت
آهنگ التهاب سراب است در دلم
بگذار تا به لهجه باران بخوانمت
در این زمانه کسی بی قرار مولا نیست
انیس خاطر مجنون خیال لیلا نیست
اگر نیامده ای تا کنون حق داری
برای آمدنت دلی مهیا نیست
ز بس که دغدغه آب و نان بسیار است
دگر کسی ز دل و جان به یاد آقا نیست
یا رب روا مدار که من سوخته باشم
وین دیده به راه یار دوخته باشم
بس داغ جمکران به دلم دیده ام
انگار که آتش افروخته باشم
جان چیست براه یوسف زهرا کنم فدا؟
وین جان به راه او فروخته باشم
هرچند که خسته ایم از این حال نیا
شرمنده اگر ندارد اشکال نیا
ما خط تمام نامه هامان کوفیست
آقای گلم زبان من لال نیا
بگذار بگویمت دلم غم دارد
یک عالمه اشک و آه و ماتم دارد
عجّل بظهور، عصر آدینه ها
ای یوسف فاطمه تو را کم دارد
ای راحت دل، قرار جانها برگرد
درمان دل شکسته ما، برگرد
ماندیم در انتظار دیدار، ای داد
دلها همه تنگِ توست آقا برگرد
بانک اشعار امام زمان(نگاه منتظر)
دیریست که ما منتظر روی تو هستیم
ما بند نجابت به تن اسم تو بستیم
دیریست که دلداده ما خانه نشین است
جای قدمش بوسه به صد چاک زمین است
جــلـوه جـنـت به چـشم خـاكیان دارد بـقـیـع
یــا صــفـای خـلــوت افــلاكـیــان دارد بـقـیـع
مـی تـوان گـفت از گـلاب گـریـه اهـــل نـظر
صــد هـزاران چـشـمـه آب روان دارد بـقـیـع...
نگاه کن به قلب من که سرخ از غرور توست
نگاه کن به چشم من، به راه تا عبور توست
نگاه کن به جان من، در انتظار جمعه ای ست
که وعده داده اند و گفته اند ظهور توست