شعر شعر امام زمان بانک بانک شعر امام زمان ، اشعار اشعار امام زمان ، بانک بانک اشعار امام زمان

-------------غزل --------------
(( امید وصال)))

روز و شب فکر من اندر پی دلدار بوَد
در سویدای دلم عکس رخ یار بوَد


به تمنای وصالش بنشستم همه عمر
به امیدی که سحر وعده ی دیدار بوَد


چه سحرها بگذشت و خبر از یار نشد
حاصل روز وشبم آه شرر بار بوَد


گر چه عمرم سپری شد همه در حسرت یار
در غروب دل من نور پدیدار بوَد


ترسم از آنکه بمیرم نچشم شهد وصال
که چنین حادثه ای مشکل و دشوار بود

صنما رخ منما از من دل خسته نهان
گرچه عشاق سر کوی تو بسیار بوَد


گیرم آنکه به فراق تو کنم صبر ولی
سخت تر زان به خدا طعنه ی اغیار بوَد


خوشدلم کن به نگاهی که در این تیهِ وصال
مرغ روحم به هوای تو گرفتار بوَد

-----------------------------
رباعی

آخر از پرده رخِ ماه عیان میگردد
عالم از طلعتِ آن رشکِ جنان میگردد
کور باد آنکه نبیند به همین زودیِ زود
مهدیِ فاطمه سلطان جهان میگردد
--+++++++++++++++++++++--
شاعر خوشدل

بانک شعرشعرامام زمان بانک اشعار اشعار امام زمان شعر شعر امام زمان اشعار امام زمان

(غزل غم هجران)
@@@@@@@@@@@@@@

بیاکه ازغمِ هِجرَت مراقراری نیست
به غیرکوی وصالت مرادیاری نیست

بیاکه طاقتِ دل گشته ازفراقَت
طاق
چنان که درکفِ من صبرواختیاری نیست

بِشوقِ دیدنِ رویَت بُریدَم ازهمه دل
چراکه جزتومرادلبرونگاری نیست

اگربه چشمِ رقیبان به گلشن ات خارم
خوشم که خارِبَرِگُل کم افتخاری نیست

الاکه هجرِرُخَت برده تاب ازدل من
بیاکه غیرتوام یاروغمگُساری نیست

به حرفِ مُدّعیان سالِکان مَبَرازیاد
که رَهرَوانِ تورادل به هیچ یاری نیست

به بَزمِ باده گُساران سری بزن ساقی
چو مَستِ عشقِ توراطاقتِ خماری نیست

درآرزویِ وصالت گذشت گرهمه عمر
دگربیاکه مراتابِ اِنتظاری نیست

قَدَم بدیدهٔ (خوشدل) بِنِه تواز احسان
که جزمَدیحِ شمابرلبَش شُعاری نیست

درآسِمانِ نگا هَش طُلوع یک دم
که عمرِکُوتهِ اورادگربهاری نیست

التماس دُعــٰــــــــــا