ببین دوباره غروب است، جاده آماده

ندیدمت كه بگویم چقدر زیبایی
نیامدی كه ببینم شبیه زهرایی


ببین دوباره غروب است، جاده آماده
بنا به گفته مردم غروب می‌آیی


شكوه آمدنت ببخش بر چشمم
بیا الهه غربت ، سوار صحرایی


غزل برای سرودن بهانه می‌خواهد
و تو بهانه الهام این غزل‌هایی

کز هجرتوماپیرهن صبر دریدیم

ای حجت حق پرده ز رخساربرافکن

کز هجر تو ما پیرهن صبر دریدیم

ماچشم به راهیم به هرشام وسحرگاه

در راه تو از غیر رهیدیم

ای دست خدا دست برآور که زدشمن

بسیار ستم دیده بسی طعنه شنیدیم

یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی

ای چاره ی درخواستگان ادرکنی

ای مونس و یار بی کسان ادرکنی


من بی کسم و خسته و مهجور و ضعیف

یا حضرت صاحب الزمان ادرکنی

یک نظر عنایتی بر دل زخمی ام فکن

بانک اشعار امام زمان(نگاه منتظر)


ای رخ دل رُبای تو شعشعه ولای من

و ای دم باصفای تو، مأذنه صلای من

 

یاد تو اختر دلم در شب تار بی کسی

ای افق نگاه تو، قبله اقتدای من

 

نام تو روح شعر من در نفس فرشتگان

ای نفس پگاه تو، زمزمه بقای من

 

پرتو دیدگان تو، جلوه انتظار دل 

ای رخ دلربای تو، شاهد مدّعای من

 

قائم آل احمدی(عج)، سرور و مقتدای من

 نور دل محمّدی، رهبر و مقتدای من

 

ای عطش ولای تو مایه افتخار من

و ای هدف از رضای تو، رضای کردگار من

 

یک نظر عنایتی بر دل زخمی ام فکن

 ای به امید غمزه ات این دل بی قرار من

 

سیّدکمال الدین میرهاشم زاده