سلام ای مادر سادات سلام  ای دخت پیغمبر

مدح حضرت زهراس

سلام ای مادر سادات سلام ای دخت پیغمبر

سلام ای گوهرعصمت سلام ای یاور حیدر

که هستم تاکه گویم من سلامی برتویازهرا

خدابرتو نمود ابلاغ سلام ای مظهر داور

منی قاصر کجاو مدح٠ازصدیقه ای کبرا

که قرآن مبین باشدثناخان توای گوهر

بنازم آن مقامی را که درشأن تو می باشد

که بابا میزند بوسه به دستان تو ای دختر

جوازشافع امت به دست تو دهد خالق

توبااولادمعصومت شفیع باشیددرمحشر

تودخت رحمت اللعالمین درعالمین هستی

توباب رحمتی و رحمت حق را تویی محور

زبانم لال چه گویم؟ درمقامت حضرت زهرا

مسبب برتمام خلقتی ای مام بحرو بر

توقرآنی توالرحمن تووالفجرو تو یاسینی

که این سوره به نام توست٠انااعطیناک الکوثر

علی باشد امام و رهنما درعالم هستی

امامت راتویی همرزم وهمپیمان. وهمسنگر

تودربیت ولایت یاورحبل المتین بودی

که نااهلان تورانقش زمین بنمودبه پشت در

امان ازلحظه ای که زینبت میگفت ای ظالم

مزن توتازیانه مادرم را ای ستم گستر

(ریاضی) کم بگو مدح علی وحضرت زهرا

که هستی گرد زوارحریم ساقیی کوثر

( ابراهیم ریاضی )

آموزش _ پروپوزال _ پروپوزال نویسی _ آموزش پروپوزال _ آموزش پروپوزال نویسی _ پروپوزال نویسی ارشد - پروپوزال نویسی دکتری _ پروپوزال نویسی حرفه ای

آموزش _ مقاله _ مقاله نویسی _ آموزش مقاله _ آموزش مقاله نویسی _ مقاله نویسی حرفه ای _ استخراج مقاله از پایان نامه _ مقاله نویسی حرفه ای

سیب را خورد و پیمبر تر شد  

سیب را خورد و پیمبر تر شد       

 یعنی از نسل پسر ابتر شد
صاحب ناب ترین کوثر شد            

  حوریه بود ولی دختر شد
       مادر آن لحظه حقیقت بگرفت
       پدر از دخترش عزت بگرفت

روز مادر شرف از زهرا داشت   

  شور و شوق و شعف از زهرا داشت
مرتضی هم نجف از زهرا داشت  

  جمله ی لوکشف از زهرا داشت
سند حرف من از لولاک است
خلقت مادر من کولاک است
فضه ی خانه ی او مریم بود        

سفره اش وسعتی از عالم بود
سر آن سفره پر از حاتم بود       

  هر که آمد ، به لبش این دم بود
چشم دل روشن ازین مولودی
چقدر پا قدم مسعودی!
نور پیش قدمش تا می شد      

  خلقت انگار که احیا می شد
فاطمه تا به لب انشا می شد   

  نبی از روی زمین پا می شد
فاطمه مثنوی بابا بود
بهترین معنی اعطینا بود
ریسه تا جاده ی ابریشم بود   

 مجلس شعر مناسب هم بود
مجری آن شب شعر آدم بود    

 جای حافظ فقط آنجا کم بود
محتشم آمد و شعری نو خواند
شعر را جانب آن کوچه کشاند
گفت: مادر برویم ،نامرد است    

 روبرویش نشویم ،نامرد است
میزند مثل قدیم ، نامرداست      

 مادرم ، برگردیم ، نامرد است
چادرش روی زمین خاکی شد
دست بر گونه اش حکاکی شد
آمد و هر نفسش گل می داد    

 حس خوبی به توسل می داد
واژه ها بوی تجمل می داد        

 بین این شعر تغزل می داد
یک سبد رازقی از یاس بهاری داریم
حالت مست ترین کوثر جاری داریم
نشئه ی بوی خوش سیب بهشتی هستیم
کی دگر دغدغه و فکر خماری داریم!
مشکل بین من و عشق تماما حل شد
بعد ازین هر دوی ما یکه نگاری داریم
"زیر شمشیر غمش رقص کنان می خندیم"
غیر از این کار مگر میل به کاری داریم؟!
....روسری ، چادر و انگشتر و سرویس طلا
روز مادر شد و ما روز هزاری داریم.

شعر ولادت حضرت زهرا ام ابیهابانوی دو عالم روززن روزمادرمیلادزهرا مدح سرودمولودی اشعارحضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا ام ابیهابانوی دو عالم روززن روزمادرمیلادزهرا مدح سرودمولودی اشعارحضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا ام ابیهابانوی دو عالم روززن روزمادرمیلادزهرا مدح سرودمولودی اشعارحضرت زهرا



 

فاطمه اي فرشته خيرات

اي نخست هميشگي يكتا

آفتاب قديمي ي دنيا

سيب سرخ بهشت پيغمبر

يك سبد ياس بر جمال شما

ابتدايت هميشه نا معلوم

انتهاي تو نيز نا پيدا

راستي گر نباشي اي بانو

چه غريب است حرفهاي خدا

خانه ات پايتخت اين عالم

حجت من حديث سبز كسا

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

چشمهايت ستاره مي بارد

مثل خورشيد روشني دارند

نور ماه و ستاره و خورشيد

چقدر پيش چشم تو تارند

جلوه كردي و از مكان خودت

آمدي وفرشته ها دارند ...

از بلندا ي عرش تا مكه

سر راه تو ياس مي كارند

آمدي و تمام هر چه كه  هست

به مقام تو سجده مي آرند

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

اي خداوندي تجسم ما

كعبه بي نشان مردم ما

صبح روز نخست ريخته اند

جاي انگور سيب در خم ما

سوره ي مكي رسول خدا

نذر چشمانتان تبسم ما

بامتان پشت بام جبرا ئيل

خانه ات آسمان هفتم  ما

گردش مهربان اين دستاس

آرد داري براي گندم ما

فاطمه اي فرشته خيرات

بر توو خاندان تو صلوات

تو فرادا تو فرد تو تو حيد

تو مساوي سيزده خورشيد

تو همان سيب روشني كه از ل

از درخت خدا پيمبر چيد

تو رسولي ولي به طرز دگر

مرتضايي ولي به شكل جديد

معجر روشن تو هجده سال

به خودش رنگ آفتاب نديد

شب ندارد مدينه ام با تو

السلام عليك يا خورشيد

فاطمه اي  فرشته خيرات

بر توو خاندان تو صلوات

سر تو روي بالش پر بود

جلوه ات جلوه اي معطر بود

نان تو از بهشت مي آمد

آب نوشيدنيت كوثر بود

مثل يك گنبد طلايي شهر

پشت بامت پر از كبوتر بود

آمدي و ملائك بالا

عرض تبريكشان به حيدر بود

روز ميلاد تو براي رسول

به خداوند "روز مادر "بود

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندا ن تو صلوات

اي خداي جمالي ي دنيا

جلوه بي مثالي ي دنيا

نام تو بي وضو نمي آيد

بر زبان اهالي دنيا

اي پري اي فرشته بالا

تو كجا و حوالي دنيا

تو كنار خداي خويش، خوشي

كوري جاي خالي دنيا

ما هميشه پي جواب توايم

اي غروب سئوالي دنيا

فاطمه اي فرشته بركات

بر تو و خاندان تو صلوات

بي تو اين سفره ها كريم نداشت

بي تو اين بادها نسيم نداشت

تو اگر جلوه اي نمي كردي

طور موساي ما كليم نداشت

با وجود وجود تو ديگر

حضرت آمنه يتيم نداشت

بي تو ذكر رئوف " بسم اله "

داشت رخمن ولي رحيم نداشت

حرمت قبله هم ترك مي خورد

خانه ي تو اگر حريم نداشت

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

آينه صفحه كتاب تو

آسمان شيشه گلاب تو بود

اولين عكس در حجاب خدا

دور تا دور عرش قاب تو بود

صبح ها، ظهرها نگاه علي

چشم به راه آفتاب تو بود

روزها نيمه ي جنوب زمين

سنگ زيرين آسياب تو بود

چادر خاكي زمين خورده

مرتضي هم ابوتراب تو بود

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

 علي اكبر لطيفيان

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

ليله قدر محمد (ص) فاطمه(س)

اي بهشت قرب احمد (ص) فاطمه(س)

ليله قدر محمد (ص) فاطمه(س)

اي سه شب بي قوت واز قوت تو سير

هم يتيم و هم فقير و هم اسير

وحي بي ايثار تو كامل نشد

هل اتي بي نان تو نازل نشد

مدح تو كي با سخن كامل شود

وحي بايد بر قلم نازل شود

اي كه در تصوير انسان زيستي

كيستي تو كيستي تو كيستي

از شب ميلاد تاآخر نفس

مصطفي (ص)يك دست را بوسيد و بس

آن هم اي دست خدا دست تو بود

اي برآن لبها و دست تو درود

عقل كل از كل هستي شد جدا

تا چهل شب كرد خلوت با خدا

اين چهل شب در  سرش شور تو بود

بهر استقبال از نور تو بود

اي كه از سر تا به پا پيغمبري

بلكه هم پيغمبري هم حيدري

تو رسول الله (ص) شويت بوالحسن (ع)

هر سه يك جانيد با هم در سه تن

بس تويي اي عرش حق را قا ئمه

هم محمد (ص) هم علي (ع) هم فاطمه (س)

بايد اينجا لب فرو بست از بيان

روز محشر قدر تو گردد عيان

صحنه محشر همه پا بست توست

اختيار نار و جنت دست توست

مهر تو روز قيامت هست ماست

ريشه هاي چادرت در دست ماست

روز محشر كار ما با فاطمه (س) است

نقش پيشاني ما يا فاطمه (س) است

از كرامت بر جبين ما همه

ثبت كن هذا محب الفاطمه (س)

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

حوا و مريم اند پرستار جان تو

مسافرت فرشته

دريا غريق مرحمت بي كران تو

هفت آسمان تجلي رنگين كمان تو

خورشيد ناز مي كشد از ذرهاي خاك

آنجا كه صبح مي گذرد كاروان تو

صدها فرشته بال نهادند بر زمين

تا دامن خديجه شود ميزبان تو

بهتر شد آن زنان قريشي نيامدند

حوا و مريم اند پرستار جان تو

بر قلبهاي خسته ما هم نزول كن

اي جبرئيل تا به سحر هم زبان تو

يك شاخه ياس در دل مجروح كاشتيم

تنها به احترام مزار نهان تو

در بارش است رحمت بي حد ابر تو

پنهان شده است مثل شب قدر قبر تو

تسبيح تو كه تربت حمزه به قاب داشت

در سينه اش شميم دعاهاي ناب داشت

از كور نيز وقت سخن رو گرفته اي

هر چند چهره تو ز نور احتجاب داشت

در شكر روز ه ا ي كه در سه افطار با تو بود

دستت براي خواهش سائل جواب داشت

جسمت نخواست رخت عروسي به تن كند

از بسكه از بساط جهان اجتناب داشت

با عطر يازده سحر اين باغ آشنا ست

هر چند عمر مادر گلها شتاب داشت

بيتي به شعر صائب تبريزي آمده است

آن شاعري كه طبع روان همچو آب داشت

((چون صبح زندگاني روشندلان دمي است

آن هم دمي كه با عث احياي عالمي است ))

اي جلوه شكوه و جلال پيمبري

تو حجت هميشه به آل پيمبري

قد راست كرده بود و تنومند مانده بود

از آب چشمه ي تو نهال پيمبري

آنجا كه بحث كيفيت عرش مي شود

جز سينه ی تو نيست مثال پيمبري

مرهم به زخم هاي احد بيشتر بنه

تو با خبر هميشه ز حال پيمبري

كمتر به سينه جاي بده بوسه ي نبي

جاري شده است اشك زلال پيمبري

اين لحظه هاي اخر از احمد جدا مباش

اسوده نيست بي تو خيال پيمبري

قدري صبور باش بهشت دل نبي

تو زود مي رسي به وصال پيمبري

چون تو تمام آينه خلق احمدي

هر روز روز تو ست به سال پيمبري

ايام شادماني و روز ولادت است

هنگام شاد بودن و وقت عبادت است

در مصحف خداي تعالي نوشته بود

اين نور با طهور ولايت سر شته بود

پيش از شروع خلقت اين خاك و آسمان

اين دانه را به مزرعه عرش كشته بود

از بسكه بود دست توسل به سمت تو

هر گوشه اي ز چادر تو رشته رشته بود

چندي به التماس زمين كرده اي نزول

اين آخرين مسافرت يك فرشته بود

عالم هنوز طعم محبت به جان نداشت

حب تو در صحيفه مومن نوشته بود

ما را ببخش مدح تو كوثر نداشتيم

ما غير چند واژه ابتر نداشتيم

هر دختري كه ام امامت نمي شود

يا مادر پيمبر رحمت نمي شود

در مجمع خلايق حق فاطمه يكي است

اين وحدت است شامل كثرت نمي شود

آنجا كه پاي كفو علي هست در ميان

هر دختري كه لايق وصلت نمي شود

از اينكه آب مهريه ات بود روشن است

هر خانه اي كه خانه رحمت نمي شود

فردا بيا كه باز قيامت بپا كني

اي بانويي كه بي تو قيامت نمي شود

با اشتياق سمت صراط آوريد رو

زهرا بدون برگ شفاعت نمي شود

اين سينه باز حال و هواي مدينه خواست

يا رب دعاي كيست اجابت نمي شود

آخر مدينه راز پس پرده داشته است

آخر مدينه يار سفر كرده داشته است

لطف مدام حضرت ياسين به دست توست

آري دعا به دست تو آمين به دست توست

آنجا كه سينه در تب اندوه سوخته است

آرامش دوباره وتسكين به دست توست

پير خمين جلوه ي فرزندي ي تو داشت

يعني كه عزت و شرف دين به دست توست

آنجا كه ابر فتنه گري سايه گسترد

نابودي تمام شياطين به دست توست

اسلام با دعاي تو پيروز مي شود

آري كليد فتح فلسطين به دست توست

اين انقلاب جلوه اي از كوثر تو بود

بر روح تو سلام خدا و دو صد درود

جواد محمد زماني

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

اي مادر صاحب الزمان يا زهرا

طوباي محمد

بر عالم سرما زده گرما دادند

خورشيدترين.. ترا به دنيا دادند

با سجده و سجاده چهل روز گذشت

تا عاقبت آن سيب خدا را دادند

مفهوم حقيقي حياتي بانو!

با تو به زمين معني ومعنا دادند

تا اينكه به سوي آسمانها بپريم

با نام شما به بالمان پا دادند

بامعجزه ي كنيز چشمان شما

هی مرده گرفتند و مسیحا دادند

اي قبله لبهاي محمد زهرا

سر سبزي طوباي محمد زهرا

تسبيح خدا كه از ازل مي كردي

سجده به هو عزوجل می کردی

در لحظه ي ناب سحر هر جمعه

ياد همه ي اهل محل مي كردي

با شهد نگاه مهربانت هر روز

تلخي زمانه را عسل مي كردي

لبخند كه مي زدي همه غم ها را

در چشم علي چه زود حل ميكردي

يك دست به آسياب سنگي با درد

با دست دگر بچه بغل مي كردي

زحمت كش خانه ي علي يا زهرا

مهتاب شبانه ي علي يا زهرا

تو فاطمه هستي وكسي كوثر نيست

از رتبه ي قدسي تو بالاتر نيست

تا روز ابد اگر بماند دنيا

غير از تو كسي هم نفس حيدر نيست

اي شان نزول همه ي آيين ها

بي معرفت مهر تو پيغمبر نيست

هر روز مي آيد دم در بابايت

يعني احدي از گل من بهتر نيست

اين واجب عيني است ببوسد دستت

اين مهر پدر به ناز يك دختر نيست

يعني كه توييي باني خلقت زهرا

يعني كه تويي راه سعادت زهرا

اي بال وپر فرشته ها دورو برت

اي حور زمين كه آسمان زير پرت

با پاي ورم كرده سر سجاده

هرگز نشود ترك دعاي سحرت

صد بارشنيده شد كه پيغمبر گفت

اي روي دو پهلوم فدايت پدرت

خرماي بهشتي تورا مي خواهد

اين معتكف دائمي پشت درت

تا حشر بماند به دل دنيامان

غمنامه اين زندگي مختصرت

اي ناله ي جانسوز مدينه زهرا

خاكستر تو مانده به سينه زهرا

بي تو همه ي باغچه هامان زردند

از داغ وغم دوشنبه ها دل سردند

از روز سقيفه تا كه بازوت شكست

بر حرمت اين خانه بلا آوردند

با ضربه ي يك غلاف بي شرم وحيا

اي واي بميرم چه كبودت كردند

تو رفتي و مادران اين داغ هنوز

مارا به بهانه ي غمت پروردند

حالا همه ي قبيله ات در به درند

كي در حرم امن تو بر مي گردند

عجل لوليك تو بخوان يا زهرا

اي مادر صاحب الزمان يا زهرا

 عليرضا لك

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

ای سبب چرخش لیل و نهار

ای هنر منجلی کردگار

ای سبب چرخش لیل و نهار

ای حرمت دست نیازیدنی

شان و مقامات تو نادیدنی

فتح فتوح همه خلقت تویی

احسن خلق آیه ی عصمت تویی

در همه ی ملک و ملک مبدئی

بر همه اسرار تو مستودعی

ای تو به اخیار وجیهه اله

بر همه ابرار ولیه اله

کوثریت نخله ی والاستی

کثرت آن شاخه ی طوباستی

در همه جا نسل سیادت زتوست

وز همه رو بال سعادت زتوست

کار خدا منقبت حضرتت

معرفت از ناحیت حضرتت

سقف زمان اینه بندان توست

ابر کرم فاطمه باران توست

رایحه ی سیب بهشتی توراست

مقصدم از پاک سرشتی توراست

آب و گل ما زتو پرداختند

خانه ی دل با گل تو ساختند

پنجره ی خانه ی دل رو به توست

مرغ دل خسته پرستوی توست

عالم و آدم همه شیدائیت

شمس و قمر پرتو زهرائیت

زهره ی زهرا دو جهان نام توست

کن فیکون بسته به اقدام توست

فاش کنم گرفته بی تملق

بر تو اراده ی خدا تعلق

فاش کنم قصه ی لولاک را

خلق سماوات و افلاک را

این من و این دینم و این حرف نغز

فاطمه، احمد و علی اسم رمز

اسم تو موجود مطیع خداست

آن محک رمز بدیع خداست

نام تو در بوته ی هر امتحان

گشت قبول از هنر کن فکان

آن چه صفات است به اسماء حق

در همه موصوف تویی ای سبق

کی ثمر فعلیه خاتمی؟

خاصیت اسمیه ی اعظمی

آنچه که مدح است به ام الکتاب

وصف تو زهراست به هر فصل و باب

هر که ره و رسم ولایت رود

تازه به سر منزل عصمت رسد

ای به مسیر تو خدا آشکار

رمز علی دوستیم فاش دار

فاش که شد سر الست به رب

صوت علی منعکس از تو به رب

با تو مسیر ازلی ممکن است

مشی تو با ذکر علی ممکن است

بی تو پذیرش نشوند انبیا

بی تو به جایی نرسند اولیا

معجزه و مصحف و لوح و قلم

از ید و بیضای تو گردد علم

ام ابیها اگرت نام شد

خلقت تو ضامن اسلام شد

 حاج محمود ژولیده

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

فاطمه اي فرشته خيرات

اي نخست هميشگي يكتا

آفتاب قديمي ي دنيا

سيب سرخ بهشت پيغمبر

يك سبد ياس بر جمال شما

ابتدايت هميشه نا معلوم

انتهاي تو نيز نا پيدا

راستي گر نباشي اي بانو

چه غريب است حرفهاي خدا

خانه ات پايتخت اين عالم

حجت من حديث سبز كسا

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

چشمهايت ستاره مي بارد

مثل خورشيد روشني دارند

نور ماه و ستاره و خورشيد

چقدر پيش چشم تو تارند

جلوه كردي و از مكان خودت

آمدي وفرشته ها دارند ...

از بلندا ي عرش تا مكه

سر راه تو ياس مي كارند

آمدي و تمام هر چه كه  هست

به مقام تو سجده مي آرند

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

اي خداوندي تجسم ما

كعبه بي نشان مردم ما

صبح روز نخست ريخته اند

جاي انگور سيب در خم ما

سوره ي مكي رسول خدا

نذر چشمانتان تبسم ما

بامتان پشت بام جبرا ئيل

خانه ات آسمان هفتم  ما

گردش مهربان اين دستاس

آرد داري براي گندم ما

فاطمه اي فرشته خيرات

بر توو خاندان تو صلوات

تو فرادا تو فرد تو تو حيد

تو مساوي سيزده خورشيد

تو همان سيب روشني كه از ل

از درخت خدا پيمبر چيد

تو رسولي ولي به طرز دگر

مرتضايي ولي به شكل جديد

معجر روشن تو هجده سال

به خودش رنگ آفتاب نديد

شب ندارد مدينه ام با تو

السلام عليك يا خورشيد

فاطمه اي  فرشته خيرات

بر توو خاندان تو صلوات

سر تو روي بالش پر بود

جلوه ات جلوه اي معطر بود

نان تو از بهشت مي آمد

آب نوشيدنيت كوثر بود

مثل يك گنبد طلايي شهر

پشت بامت پر از كبوتر بود

آمدي و ملائك بالا

عرض تبريكشان به حيدر بود

روز ميلاد تو براي رسول

به خداوند "روز مادر "بود

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندا ن تو صلوات

اي خداي جمالي ي دنيا

جلوه بي مثالي ي دنيا

نام تو بي وضو نمي آيد

بر زبان اهالي دنيا

اي پري اي فرشته بالا

تو كجا و حوالي دنيا

تو كنار خداي خويش، خوشي

كوري جاي خالي دنيا

ما هميشه پي جواب توايم

اي غروب سئوالي دنيا

فاطمه اي فرشته بركات

بر تو و خاندان تو صلوات

بي تو اين سفره ها كريم نداشت

بي تو اين بادها نسيم نداشت

تو اگر جلوه اي نمي كردي

طور موساي ما كليم نداشت

با وجود وجود تو ديگر

حضرت آمنه يتيم نداشت

بي تو ذكر رئوف " بسم اله "

داشت رخمن ولي رحيم نداشت

حرمت قبله هم ترك مي خورد

خانه ي تو اگر حريم نداشت

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

آينه صفحه كتاب تو

آسمان شيشه گلاب تو بود

اولين عكس در حجاب خدا

دور تا دور عرش قاب تو بود

صبح ها، ظهرها نگاه علي

چشم به راه آفتاب تو بود

روزها نيمه ي جنوب زمين

سنگ زيرين آسياب تو بود

چادر خاكي زمين خورده

مرتضي هم ابوتراب تو بود

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

 علي اكبر لطيفيان

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

ليله قدر محمد (ص) فاطمه(س)

اي بهشت قرب احمد (ص) فاطمه(س)

ليله قدر محمد (ص) فاطمه(س)

اي سه شب بي قوت واز قوت تو سير

هم يتيم و هم فقير و هم اسير

وحي بي ايثار تو كامل نشد

هل اتي بي نان تو نازل نشد

مدح تو كي با سخن كامل شود

وحي بايد بر قلم نازل شود

اي كه در تصوير انسان زيستي

كيستي تو كيستي تو كيستي

از شب ميلاد تاآخر نفس

مصطفي (ص)يك دست را بوسيد و بس

آن هم اي دست خدا دست تو بود

اي برآن لبها و دست تو درود

عقل كل از كل هستي شد جدا

تا چهل شب كرد خلوت با خدا

اين چهل شب در  سرش شور تو بود

بهر استقبال از نور تو بود

اي كه از سر تا به پا پيغمبري

بلكه هم پيغمبري هم حيدري

تو رسول الله (ص) شويت بوالحسن (ع)

هر سه يك جانيد با هم در سه تن

بس تويي اي عرش حق را قا ئمه

هم محمد (ص) هم علي (ع) هم فاطمه (س)

بايد اينجا لب فرو بست از بيان

روز محشر قدر تو گردد عيان

صحنه محشر همه پا بست توست

اختيار نار و جنت دست توست

مهر تو روز قيامت هست ماست

ريشه هاي چادرت در دست ماست

روز محشر كار ما با فاطمه (س) است

نقش پيشاني ما يا فاطمه (س) است

از كرامت بر جبين ما همه

ثبت كن هذا محب الفاطمه (س)

حوا و مريم اند پرستار جان تو

مسافرت فرشته

دريا غريق مرحمت بي كران تو

هفت آسمان تجلي رنگين كمان تو

خورشيد ناز مي كشد از ذرهاي خاك

آنجا كه صبح مي گذرد كاروان تو

صدها فرشته بال نهادند بر زمين

تا دامن خديجه شود ميزبان تو

بهتر شد آن زنان قريشي نيامدند

حوا و مريم اند پرستار جان تو

بر قلبهاي خسته ما هم نزول كن

اي جبرئيل تا به سحر هم زبان تو

يك شاخه ياس در دل مجروح كاشتيم

تنها به احترام مزار نهان تو

در بارش است رحمت بي حد ابر تو

پنهان شده است مثل شب قدر قبر تو

تسبيح تو كه تربت حمزه به قاب داشت

در سينه اش شميم دعاهاي ناب داشت

از كور نيز وقت سخن رو گرفته اي

هر چند چهره تو ز نور احتجاب داشت

در شكر روز ه ا ي كه در سه افطار با تو بود

دستت براي خواهش سائل جواب داشت

جسمت نخواست رخت عروسي به تن كند

از بسكه از بساط جهان اجتناب داشت

با عطر يازده سحر اين باغ آشنا ست

هر چند عمر مادر گلها شتاب داشت

بيتي به شعر صائب تبريزي آمده است

آن شاعري كه طبع روان همچو آب داشت

((چون صبح زندگاني روشندلان دمي است

آن هم دمي كه با عث احياي عالمي است ))

اي جلوه شكوه و جلال پيمبري

تو حجت هميشه به آل پيمبري

قد راست كرده بود و تنومند مانده بود

از آب چشمه ي تو نهال پيمبري

آنجا كه بحث كيفيت عرش مي شود

جز سينه ی تو نيست مثال پيمبري

مرهم به زخم هاي احد بيشتر بنه

تو با خبر هميشه ز حال پيمبري

كمتر به سينه جاي بده بوسه ي نبي

جاري شده است اشك زلال پيمبري

اين لحظه هاي اخر از احمد جدا مباش

اسوده نيست بي تو خيال پيمبري

قدري صبور باش بهشت دل نبي

تو زود مي رسي به وصال پيمبري

چون تو تمام آينه خلق احمدي

هر روز روز تو ست به سال پيمبري

ايام شادماني و روز ولادت است

هنگام شاد بودن و وقت عبادت است

در مصحف خداي تعالي نوشته بود

اين نور با طهور ولايت سر شته بود

پيش از شروع خلقت اين خاك و آسمان

اين دانه را به مزرعه عرش كشته بود

از بسكه بود دست توسل به سمت تو

هر گوشه اي ز چادر تو رشته رشته بود

چندي به التماس زمين كرده اي نزول

اين آخرين مسافرت يك فرشته بود

عالم هنوز طعم محبت به جان نداشت

حب تو در صحيفه مومن نوشته بود

ما را ببخش مدح تو كوثر نداشتيم

ما غير چند واژه ابتر نداشتيم

هر دختري كه ام امامت نمي شود

يا مادر پيمبر رحمت نمي شود

در مجمع خلايق حق فاطمه يكي است

اين وحدت است شامل كثرت نمي شود

آنجا كه پاي كفو علي هست در ميان

هر دختري كه لايق وصلت نمي شود

از اينكه آب مهريه ات بود روشن است

هر خانه اي كه خانه رحمت نمي شود

فردا بيا كه باز قيامت بپا كني

اي بانويي كه بي تو قيامت نمي شود

با اشتياق سمت صراط آوريد رو

زهرا بدون برگ شفاعت نمي شود

اين سينه باز حال و هواي مدينه خواست

يا رب دعاي كيست اجابت نمي شود

آخر مدينه راز پس پرده داشته است

آخر مدينه يار سفر كرده داشته است

لطف مدام حضرت ياسين به دست توست

آري دعا به دست تو آمين به دست توست

آنجا كه سينه در تب اندوه سوخته است

آرامش دوباره وتسكين به دست توست

پير خمين جلوه ي فرزندي ي تو داشت

يعني كه عزت و شرف دين به دست توست

آنجا كه ابر فتنه گري سايه گسترد

نابودي تمام شياطين به دست توست

اسلام با دعاي تو پيروز مي شود

آري كليد فتح فلسطين به دست توست

اين انقلاب جلوه اي از كوثر تو بود

بر روح تو سلام خدا و دو صد درود

جواد محمد زماني

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

فاطمه اي فرشته بركات

مادر بهشت

اي نخست هميشگي يكتا

آفتاب قديمي ي دنيا

سيب سرخ بهشت پيغمبر

يك سبد ياس بر جمال شما

ابتدايت هميشه نا معلوم

انتهاي تو نيز نا پيدا

راستي گر نباشي اي بانو

چه غريب است حرفهاي خدا

خانه ات پايتخت اين عالم

حجت من حديث سبز كسا

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

چشمهايت ستاره مي بارد

مثل خورشيد روشني دارند

نور ماه و ستاره و خورشيد

چقدر پيش چشم تو تارند

جلوه كردي و از مكان خودت

آمدي وفرشته ها دارند ...

از بلندا ي عرش تا مكه

سر راه تو ياس مي كارند

آمدي و تمام هر چه كه هست

به مقام تو سجده مي آرند

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

اي خداوندي تجسم ما

كعبه بي نشان مردم ما

صبح روز نخست ريخته اند

جاي انگور سيب در خم ما

سوره ي مكي رسول خدا

نذر چشمانتان تبسم ما

بامتان پشت بام جبرا ئيل

خانه ات آسمان هفتم ما

گردش مهربان اين دستاس

آرد داري براي گندم ما

فاطمه اي فرشته خيرات

بر توو خاندان تو صلوات

تو فرادا تو فرد تو تو حيد

تو مساوي سيزده خورشيد

تو همان سيب روشني كه از ل

از درخت خدا پيمبر چيد

تو رسولي ولي به طرز دگر

مرتضايي ولي به شكل جديد

معجر روشن تو هجده سال

به خودش رنگ آفتاب نديد

شب ندارد مدينه ام با تو

السلام عليك يا خورشيد

فاطمه اي فرشته خيرات

بر توو خاندان تو صلوات

سر تو روي بالش پر بود

جلوه ات جلوه اي معطر بود

نان تو از بهشت مي آمد

آب نوشيدنيت كوثر بود

مثل يك گنبد طلايي شهر

پشت بامت پر از كبوتر بود

آمدي و ملائك بالا

عرض تبريكشان به حيدر بود

روز ميلاد تو براي رسول

به خداوند "روز مادر "بود

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندا ن تو صلوات

اي خداي جمالي ي دنيا

جلوه بي مثالي ي دنيا

نام تو بي وضو نمي آيد

بر زبان اهالي دنيا

اي پري اي فرشته بالا

تو كجا و حوالي دنيا

تو كنار خداي خويش، خوشي

كوري جاي خالي دنيا

ما هميشه پي جواب توايم

اي غروب سئوالي دنيا

فاطمه اي فرشته بركات

بر تو و خاندان تو صلوات

بي تو اين سفره ها كريم نداشت

بي تو اين بادها نسيم نداشت

تو اگر جلوه اي نمي كردي

طور موساي ما كليم نداشت

با وجود وجود تو ديگر

حضرت آمنه يتيم نداشت

بي تو ذكر رئوف " بسم اله "

داشت رخمن ولي رحيم نداشت

حرمت قبله هم ترك مي خورد

خانه ي تو اگر حريم نداشت

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

آينه صفحه كتاب تو

آسمان شيشه گلاب تو بود

اولين عكس در حجاب خدا

دور تا دور عرش قاب تو بود

صبح ها، ظهرها نگاه علي

چشم به راه آفتاب تو بود

روزها نيمه ي جنوب زمين

سنگ زيرين آسياب تو بود

چادر خاكي زمين خورده

مرتضي هم ابوتراب تو بود

فاطمه اي فرشته خيرات

بر تو و خاندان تو صلوات

علي اكبر لطيفيان

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا

شعر ولادت حضرت زهرا شعر مدح حضرت زهرا اشعار ولادت ومدح بانوی دو عالم حضرت فاطمه زهرا ولادت حضرت زهرامدح حضرت زهرا