زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام

بسم الله الرحمن الرحیم

مادر زهرا

زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام

که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام

زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام

که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام

کسی به درک مقامش نمی‌رسد هرگز

به درک معنی نامش نمی‌رسد هرگز

"فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم

خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم

گدای سفره‌ی اکرام اوست صد حاتم

از او اگرچه نوشتند عالم و آدم

ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست

همین مقام بس او را که "مادر زهراست"

امینه بوده اگر همسر امین شده است

تمام ثروت او خرج راه دین شده است

که جزء چار زن برتر زمین شده است

به امر حضرت حق "ام‌مومنین" شده است

تمام ثروت اسلام در خزانه‌ی اوست

چرا که عرش خداوند فرش خانه‌ی اوست

کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت

فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت

که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت

"خدیجه بیشتر از بیست‌و‌هشت سال نداشت"

به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند

"صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند

کنار نام رسول خدا و شیر خدا

نوشته است خدا نام نامی او را

چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا

حسین‌ گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء"

چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه

و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله"

چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد

که از رسول خدا خواهش دعا دارد

و برخلاف بقیه چنان حیا دارد

که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد!

ولی به خواسته‌ی خود رسید آخر سر

شفیع مادر خود شد شفیعه‌ی محشر

رسید روح‌الامین در دقایق آخر

گرفته بود ولی پنج‌تا کفن در بر

یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر...

به گریه گفت: قرار است این سه‌تای دگر

برای فاطمه و حیدر و حسن باشد

ولی حسین قرار است بی‌کفن باشد...

#مجتبی_خرسندی

ای مادر زهرای اطهر یا خدیجه

#مدح و مرثیه ی حضرت خدیجه (س)

ای مادر زهرای اطهر یا خدیجه

ای همسر خوب پیمبر یا خدیجه

آموزگارِ بخشش و ایمان تو هستی

آئینه دارِ حضرت یزدان تو هستی

دین خدای مصطفی را یاوری تو

با ثروت خود ذوالفقار حیدری تو

تو اولین همراه ختم المرسلینی

تو بهترین مصداق اُم المومنینی

در مهربانی و وفا هستی تو غوغا

در علم و احسان و ادب اُلگوی زهرا

اما تو همپای نبی محنت کشیدی

بار غم ختم رسل را هم چشیدی

با رفتن تو می شود زهرا یتیمت

قلب نبی شد پیر از داغ عظیمت

پیغمبر از داغ تو بانو بر زمین خورد

رفتی ندیدی فاطمه سیلی ز کین خورد

انگار بی بی ، بی کفن بوده ، فدایش

جانم به قربان حسین و کربلایش

#کربلایی_مرتضی_شاهمندی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

مریم و اسیه در ملک خدیجه خوشه چین

.
#حضرت_خدیجه

واژه ها در محضر مادر شد این گونه وزین
مریم و اسیه در ملک خدیجه خوشه چین

عاشقانه شعر میگویم برای مادرم
آن که زیر پای او افتاده جنات برین

جز صفای عشق و نور حق از این دنیا نخواست
تا ابد مدیون زحمت های این زن مانده دین

اولین و آخرین کفو رسول الله بود
معدن رحمت برای رحمت للعالمین

آنکه میگوید نبی اِنّی رُزِقتُ حُبَّها
از غبار مقدمش برداشت رزقش را زمین

هم نشین و هم نفس با اشرف پیغمبران
دامنش هم میشود این گونه زهرا آفرین

نسل نور آمد پدید از دامن طاهاییش
هیچکس جز او نخواهد بود ام المومنین

#شهادت_حضرت_خدیجه
#ام_المومنین
#نرگس_غریبی✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

شعر اول از خدیجه لب به گفتن می گشود

#حضرت_خدیجه_سلام_الله_علیها

افتخار دین و آیین را اگر می شد سرود
شعر اول از خدیجه لب به گفتن می گشود

ای که بر شأن بلندت کوه ها زانو زدند
وی که بر خاک قدمهایت فلک دارد سجود

تو که هستی که شدی همراه ختم الانبیا
در نزول وحی یا در جاده قوس صعود

حق تعالی گر که احمد را ستایش کرده است
تو که هستی که مقامت را محمد می ستود

از مقامات تو بس که مادر زهرا شدی
غیر تو بانو کسی شایسته کوثر نبود

اولین فردی که هرچه داشته بخشیده است
جود تو شد مبدا تاریخی هجری جود

هر شب از چادر نمازت رنگ و بوی نور داشت
هر سحر با دیدن تو بخت خود را می گشود

آبرو جبریل از آب وضویت می‌گرفت
در پی این بحر می شد هر چه اقیانوس رود

با چنین شان و مقامی در زمان احتضار
غیر زهرای سه ساله کس به بالینت نبود

بی کفن بودی عبای همسرت را خواستی
آه پیغمبر زدل برخاست تا رب ودود

ناگهان از سوی حق بر دست های جبرئیل
پنج پیراهن برای پنج تن آمد فرود

پنجمین پیراهن این پنج تن شد قسمتت
بر تو سهمش را حسین از عرش حق هدیه نمود

فاطمه که دید می ماند حسینش بی کفن
بافت پیراهن برای یوسفش یاس کبود

بافت تا عریان نماند بین صحرای بلا
بافتش با اشک تار و بافتش با آه پود

از حریر کهنه ای آن پیرهن را بافت تا
وقت غارت در نیاید از تنش اما چه سود

وقت غارت گشت یک لشگر به آن گودال ریخت
یک نفر با خود زره را برد و یک نامرد خود

بر سر پیراهن کهنه نزاعی در گرفت
می کشیدند از تنش از هر طرف قوم جهود

پاره پاره گشت و آمد از تنش آخر برون
ماند عریان یوسف و آن جامه را گرگی ربود

نیمه ی شب ماند یک انگشتر و یک ساربان
ختم غارت شد به خاتم... خنجری آمد فرود...

#موسی_علیمرادی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

چنان آسیه و هاجر، چنان مریم نجابت داشت

#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات

حیا در چشم‌هایش بود، غیرت داشت، همت داشت
چنان آسیه و هاجر، چنان مریم نجابت داشت

لباس کهنه می‌پوشید، روی خاک می‌خوابید
تماماً خرج دین می‌کرد هرچه مال و مکنت داشت

تجارت‌خانه‌های مکه از اموال او پُر بود
ولی او با خدای خود فقط میل تجارت داشت

بجای مرغ بریان، دانه‌ی خرما غذایش بود
به رعیت‌ها شباهت داشت آن بانو که رعیت داشت

وجودش را فدای راهِ حق می‌کرد بی وقفه
برایش پیشرفتِ دین همیشه ارجحیت داشت

به رغم آن‌همه تبلیغ که ضِد پیمبر بود
کنارش ماند در هرحادثه از بس بصیرت داشت

گواهی می‌دهد شعبِ ابی‌طالب به ایثارش
گواهی می‌دهد این شیربانو استقامت داشت

چه ایمانی، چه اخلاصی که بین بسترِ مرگش
خدیجه از رسول الله احساس خجالت داشت

✍ #سیدپوریا_هاشمی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

برایت سهمی از اسلام با حیدر برابر بود

برایت سهمی از اسلام با حیدر برابر بود
چنان که ثروت تو هم‌تراز تیغ حیدر بود

به ایثارت گواهی می دهد شعب أبی طالب
همین از خود گذشتن های تو خود فتح خیبر بود

همین بس که سلامت داده جبرائیل با هر وحی
کجا این منقبت در شأن آن زن های دیگر بود؟

کسی که مادر زهراست اُمُّ المؤمنین باشد
فقط این گونه مادر لایق آن گونه دختر بود

نه تنها مریم و حَوّا کنیز خانه‌ات بودند
که غیر از فاطمه شأن تو از کل زنان سر بود

تو بودی و علی بود و ابوطالب همین کافیست
پیمبر از همان آغاز هم دارای لشکر بود

تو ای بانو اگر اسلام را یاری نمی کردی
یقین دارم جهان امروز بی «اللّه اکبر» بود

خدیجه! آه... بعد از تو رسول الله هر روزش...
خدیجه آه... هر شب روی لب های پیمبر بود

#میثم_کاوسی

#حضرت_خدیجه_س

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام

#حضرت_ام_المومنین_خدیجه_س_مدح_و_وفات

زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام
که جلوه کرده در او شأنِ زن به معنیِ تام
زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام
که بوده است "مسلمان" جلوتر از اسلام
کسی به درک مقامش نمی‌رسد هرگز
به درکِ معنی نامش نمی‌رسد هرگز

"فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم
خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم
گدای سفره‌ی اکرام اوست صَد حاتم
از او اگرچه نوشتند عالم و آدم
ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست
همین مقام، بس او را، که "مادرِ زهراست"

امینه بوده اگر همسر امین شده است
تمام ثروت او خرج راه دین شده است
که جزء چار زنِ برتر زمین شده است
به امر حضرت حق "اُم‌ِّ مؤمنین" شده است
تمام ثروت اسلام در خزانه‌ی اوست
چرا که عرشِ خداوند فرش خانه‌ی اوست

کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت
فضائلش همه رو بود، پس سؤال نداشت
که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت
"خدیجه بیشتر از بیست‌و‌هشت سال نداشت"
به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند
"صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند

کنار نام رسول خدا و شیر خدا
نوشته است خدا نام نامی او را
چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا
حسین‌ گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء"
چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه
و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله"

چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد
که از رسول خدا خواهش دعا دارد
و برخلاف بقیه چنان حیا دارد
که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد!
ولی به خواسته‌ی خود رسید آخر سر
شفیع مادر خود شد شفیعه‌ی محشر
**
رسید روح‌الامین در دقایق آخر
گرفته بود ولی پنج‌تا کفن در بر
یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر...
به گریه گفت: قرار است این سه‌تای دگر
برای فاطمه و حیدر و حسن باشد
ولی حسین قرار است بی‌کفن باشد...

✍ #مجتبی_خرسندی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

ثروتش گشت نذر دین خدا همه جا یاور محمد بود


ثروتش گشت نذر دین خدا
همه جا یاور محمد بود
ثروتش در دفاع از اسلام
مثل تیغ علی سرآمد بود

همه سرمایه اش محبت شد
تاجر عشق ناب احمدی است
خانه ی او دل نبی خداست
مهر او هم گل محمدی است

کاشف الکرب مصطفی می‌شد
هر زمانی که دیده‌ی تر داشت
خانه ی مصطفی به گفته‌ی خویش
با خدیجه صفای دیگر داشت

درک دنیا به شان او نرسد
بسکه حدّ و مقام او بالا است
چه نیازی به مدح ما دارد
فخرش این بس که دخترش زهراست

بر لب بچه های زهرا بود
ذکر نام شریف او همه جا
همه هنگام خطبه می گفتند
که "انا بن خدیجة الکبری"

دم آخر نگاه گریانش
بی قرار و شبیه دریا بود
در کنار غریبی احمد
فکر بی مادری زهرا بود

در ازای تمام ثروت خود
عطری از جنس مصطفی می خواست
از خجالت به دختر خود گفت
حاجتش را، که یک عبا می خواست

این عبا گرچه شد کفن اما
خود او خواست اینچنین باشد
کفنی نیز جبرئیل آورد
تا که اینگونه بی قرین باشد

بی کسی، غم، کفن، عبا، غربت
شیعه از داغ واژه ها مبهوت
یک عبا گاه می شود کفن و
یک عبا گاه می شود تابوت

تا جوانان هاشمی برسند
حل این مسئله معما بود
پدر آورد عبا که جمع کند
بدنی را که ارباً اربا بود

سر نعش جوان خود جان داد
هفت دفعه به پیش چشم حرم ...
وسط خنده‌ها و هلهله‌ها
ناله زد هفت مرتبه "پسرم"

ناله، پیکر، مقطع الاعضا
پیکر واژه ها پر از خون است
وَلَدی شد بُنَیَّ در گودال
ناله مادری که محزون است

پیکر شاه، پیرهن، غارت
بین گودال باز دعوا شد
اینطرف اضطراب، خواهر، آه
شمر از روی سینه اش پا شد

نیزه، شمشیر، خنجر و حنجر
قامت خواهری که گشت هلال
نعل تازه، صدای اسب، بدن
مادر از حال رفت در گودال

کا‌ش مثل خدیجه و اکبر
تن او در عبا کفن می شد
یا اگر که عبا نشد جایش
کفنش پاره پیرهن می شد

ماند بر خاک‌ها سه روز تنش
کفن او حصیر شد آخر ...
سر او نیز رفت بر نیزه
خواهرش هم اسیر شد آخر ..

علی اکبر نازک کار

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

خانه قلبی اولان عمربویی قان ننه جان

زبانحال خانم فاطمه زهرا (س) در سوگ مادر

خانه قلبی اولان عمربویی قان ننه جان

یومولان گوزلروه فاطمه قربان ننه جان

منی بش سنیده قویدون ننه سیز کوچ ایلدون

فرقتوندن ایدرم ناله و افغان ننه جان

اورگیم دردینی سندن صورا کیمنن دیرم

سنیدون عمربویی دردیمه درمان ننه جان

چوخ بلا باشیمه سندن صورا دنیاده گلر

اولاجاخ قلب ایوی غم غصه ده شان شان ننه جان

سون نفسده آتاما چوخ منی تاپشیردون آنا

چاتمازالبته آتام عهدینه نقصان ننه جان

گوزلروندن ایراق اما اولاجاخ بعدنبی

زندگانی قیزوا قورخلی زندان ننه جان

پشت درده دورارام حمله ایدن وقته عدو

اود ویراردرگهیمه ثانی نادان ننه جان

فضه داده یتیشینجه سن اوزون دادیمه گل

یاره مه چاره گتیر باغ جناندان ننه جان

گل اوزون محسنه اوخشا اورگون داغلا آنا

آلار آرامیمی اول غنچه خندان ننه جان

گورسه زینب قان ایچنده منی گل مثلی سولار

نیلییر بیله زمان دخترنالان ننه جان

ام کلثوم و حسن اشک بصرجاری ایدر

اوزینی اولدوره جک شاه شهیدان ننه جان

دورت بالام غمده یانارحیدرمظلوم کیمی

اویمیز اوندا اولارکلبه احزان ننه جان

(آذرین)نوحه یازار گوزلری یاشلی قیزوا

درعوض من ایدرم دردینه درمان ننه جان

✍ودودآذرین خلخال شاعر

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

خدیجه  همسر  پیغبره  سلام اولسون

وفات حضرت خدیجه <س>

حاج علی پور علی(جاهد)

خدیجه همسر پیغبره سلام اولسون
وفالی بانوی دین پروره سلام اولسون

نهان خزینه ی اسرار و رمز خلقتده
بهالی کنزوگران گوهره سلام اولسون

خویلدین قیزی بانوی بانوان بهشت
عصارء شرف و باوره سلام اولسون

حمیده طاهره بانوی اول اسلام
ستون خیمهء پیغبره سلام اولسون

چتین زمانیده اسلامه ایلدی یاری
دئنن بو دلبره،بو یاوره سلام اولسون

خطرده چترحمایت آچوب نبی باشینا
بزرگ بانوی نام آوره سلام اولسون

بو بیرخانمدی کی همسردی اشرف الناسه
دئنن بو همسره بو دلبره سلام اولسون

بو بیرخانمدیکی زهراکیمین ستاره وار
اوشب ستاره روشنگره سلام اولسون

خدیجه نین قزی الحق گرگ اولا زهرا
دئنن بومادره بو دختره سلام.اولسون

هزارحیف اولا، گئتدی خدیجه دنیادن
فلک لر آغادی بو مادره سلام اولسون

خدیجه ئولدی یتیم اولدی حضرت زهرا
اورک قانین قاتیب اشگ تره سلام اولسون

آناسی.ئولدی ولی یانمدی کرم قاپوسی
دئنن بو بانوی ولافره سلام اولسون

آتاسی ئولدی عمر اود ووروبدی درگهنه
او نار کینه ده یانمیش دره سلام اولسون

یانوب جنان قاپوسی عرشه چیخدی شعله لری
او شعله دن قان ایچن خنجراولدی میخ دری

اوشعله ده قیزاروب میخ در،ائدیب غوغا
یازوبدی سینهء زهراده آه و ، واویلا

یاراندا سینه ی زهرانی قان ایچن مسمار
یاز یلدی قانیله منشور دشت کرببلا

همان دلیله حسین جان ورنده مقتلده
باجیسی ناله کنان سسلیوردی یا زهرا

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

از آن عشقِ بدونِ نقص در حیرت اگر بودی

#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین

از آن عشقِ بدونِ نقص در حیرت اگر بودی

برایش در مقام ِ همسری زینت اگر بودی-

-دلیلش جذبهٔ ایمان و خُلقِ مهربانش بود

پیاپی با پیمبر(ص) عاشقِ صحبت اگر بودی

دلت میخواست اسلام ِ محمد(ص)بهترین باشد

برای دین به فکرِ وقفِ اموالت اگر بودی

مسلمان پروری کارِ خودت بود و به دنبالِ

تجارت، یا که رونق دادنِ ثروت اگر بودی

أمیرالمؤمنین تنها علی(ع) بود و به این علت

موافق با مرامش بوده؛ با حضرت اگر بودی

ولایت در مسیرِ فتنه و شبهه نمی افتاد

اگر بودی و در تبلیغِ آن حجّت اگر بودی

در آن نُه سالگی، ٱم أبیها(س) نیز مادر داشت

در آن نُه سالگی، با قلبِِ پُر مهرت اگر بودی-

-دلش آرام بود و دور بود از بغض و دلتنگی

کنار دخترت زهرا(س)؛ شبِِ «وصلت» اگر بودی

حسن(ع)سیلی به مادر را نمیدید و جوان می ماند

هوادارانه در آن کوچهٔ خلوت اگر بودی

نمیدانم چه حالی داشتی در آتش ِ کینه

گرفتارِ چهل نامردِ بی‌غیرت اگر بودی

زمین افتاد و «در» بر رویِ بارِ شیشه اش افتاد

تو میرفتی به جای فضه(س)آن ساعت اگر بودی

زمان رفت و زمینِ کربلا در انتظارت بود

شبی با کاروانِ خسته در حرکت اگر بودی

فقط میخواستی کام ِحسینت(ع)بی عطش باشد

تمام عمرِ خود، دنبالِ یک حاجت اگر بودی

تک و تنها، عطش، گودال، خنجر، سر، قفا، نیزه

به صورت میزدی لطمه! در آن هیئت اگر بودی

یقیناً میسپردی جان اگر میدیدی اَش عریان

به روی تل پریشان شاهدِ غارت اگر بودی

در آغوش تو زینب(س) زار میزد داغ هایش را

غروبِ روزِ عاشورا در آن غربت اگر بودی

بهشتِ چادرِ تو سرپناهِ کودکان میشد

میانِ خیمه در آن عصرِ پُر وحشت اگر بودی!

🔸شاعر:

#مرضیه_عاطفی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

زنی که می فروشد نور عقبی را به دنیایش

#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین

پس از احمد اگر نازل شود پیغمبری دیگر

نمی‌آید شبیه همسرِ او همسری دیگر

زنی از جنسِ «اَعطَیناک» بین نازَنان تنهاست

که محشور است آنجا ابتری با ابتری دیگر

کنار هم‌رکابش «یاعلی» گفت و به جنگ جهل

نرفت از سنگرِ هم‌سنگرش در سنگری دیگر

علی با ذوالفقارش زور بازوی پیمبر شد

و این زن با وفا و مِکنتش شد حیدری دیگر

به دور شمع پیغمبر نمی‌بینیم تا محشر

به جز بال و پرِ پروانه‌اش خاکستری دیگر

به جز دامانِ پاک او که رحلِ نور اعطیناست

نجوشیده‌ست در عرش برین هم کوثری دیگر

به غیر از دفترِ مدح طلاکوبش که قرآن است

نخورده مُهرِ «اُمُّ‌الْمُؤمِنین» بر دفتری دیگر

اگر جا می‌شود دریا میان کاسه‌ای لب‌پَر

بگو داریم غیر از اُمّ‌زهرا مادری دیگر

زنی که می‌فروشد نور عقبی را به دنیایش

نخواهد داشت جز شیطان و آلش مشتری دیگر

زنی که جای «اُمُّ‌الْمُؤمِنین» اُمُّ‌الحَسَد شد رفت

نخواهد رفت بغض بچه‌هایش از سری دیگر

🔸شاعر:

#رضا_قاسمی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

زنی از جنسِ «اَعطَیناک» بین نازَنان تنهاست

#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین

پس از احمد اگر نازل شود پیغمبری دیگر

نمی‌آید شبیه همسرِ او همسری دیگر

زنی از جنسِ «اَعطَیناک» بین نازَنان تنهاست

که محشور است آنجا ابتری با ابتری دیگر

کنار هم‌رکابش «یاعلی» گفت و به جنگ جهل

نرفت از سنگرِ هم‌سنگرش در سنگری دیگر

علی با ذوالفقارش زور بازوی پیمبر شد

و این زن با وفا و مِکنتش شد حیدری دیگر

به دور شمع پیغمبر نمی‌بینیم تا محشر

به جز بال و پرِ پروانه‌اش خاکستری دیگر

به جز دامانِ پاک او که رحلِ نور اعطیناست

نجوشیده‌ست در عرش برین هم کوثری دیگر

به غیر از دفترِ مدح طلاکوبش که قرآن است

نخورده مُهرِ «اُمُّ‌الْمُؤمِنین» بر دفتری دیگر

اگر جا می‌شود دریا میان کاسه‌ای لب‌پَر

بگو داریم غیر از اُمّ‌زهرا مادری دیگر

زنی که می‌فروشد نور عقبی را به دنیایش

نخواهد داشت جز شیطان و آلش مشتری دیگر

زنی که جای «اُمُّ‌الْمُؤمِنین» اُمُّ‌الحَسَد شد رفت

نخواهد رفت بغض بچه‌هایش از سری دیگر

🔸شاعر:

#رضا_قاسمی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

ای مهربان بانوی پیغمبر خدیجه

#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین

ای مهربان بانوی پیغمبر خدیجه

ای محو خلق و خوی پیغمبر خدیجه

ای قدرت بازوی پیغمبر خدیجه

ای قوت زانوی پیغمبر خدیجه

مداح تو پیغمبر و زهرا و حیدر

تو کیستی بانو!؟ هزار الله اکبر

در اول وصفت زبان از پای افتاد

در مدح تو عقلم به جایی قد نمی‌داد

مثل تو در اسلام الهی بیشتر باد

سلمان، ابوذر، مالک و عمار و مقداد

مدیون تو هستند دینداری‌ِّشان را

از نان تو دارند نام جاودان را

مدح تو را باید که پیغمبر بگوید

یا غیر او صدیقۀ اطهر بگوید

شاعر چرا گوید؟ چرا ابتر بگوید؟

شاعر دگر خاموش تا حیدر بگوید

ای مادر حوریۀ دنیا! خدیجه!

زهرا در آغوش تو شد زهرا؛ خدیجه!

وقتی رسول‌الله در میدان جنگ است،

در پشت جبهه یاوریِّ تو قشنگ است

گفتی به ما دنیای بی اسلام، ننگ است

دل بی علی دل نیست آری تکه‌سنگ است

ثروت اگر که خرج دین باشد می‌ارزد

وقف امیرالمؤمنین باشد می‌ارزد

اسلام اگر بعد از هزار و چارصد سال

امروز بیش از هر زمان دارد پر و بال

امروز اگر داریم حبّ احمد و آل

امروز اگر از ترس، کافر می‌شود لال

امروز اگر تدبیر دشمن بی‌نتیجه‌ست

از لطف نام حیدر و نان خدیجه‌ست

درد رسول‌الله را تسکین تو بودی

در عاشقی هم قابل تحسین تو بودی

بیداری اسلام را تضمین تو بودی

الگوی زهرا در دفاع از دین تو بودی

ایثار تو فاطمه را ایثارگر کرد

جان را برای جان مولایش سپر کرد

زهرا در آتش سوخت تا حیدر بماند

تا فتنه‌های دشمنان ابتر بماند

در شعله‌ور شد، محسن و مادر... بماند

مرثیۀ مکشوف میخ در بماند

اف بر تو ای دنیا که هستم از تو خسته

دستان حیدر بسته شد، زهرا شکسته

زهرا به زینب داد درس استقامت

تا او شود الگوی صبرِ در مصیبت

اما امان از لحظه‌های تلخ غارت

زینب تک و تنهاست؛ آن هم در اسارت

یک دست بر سر داشت تا معجر نیفتد

دست دگر بر ناقه تا دختر نیفتد

🔸شاعر:

#حمید_رمی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

چقدر پیر شده بانوی رسول الله

#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین

گرفته بود هوای دل پریشانش

نشسته بود غبار اجل به دامانش

صبور بود و شکایت ز روزگار نکرد

ولی هزار محن بود بین چشمانش

کنار بستر او فاطمه به سر میزد

خدیجه بود و تب و گریه های پنهانش

چقدر پیر شده بانوی رسول الله

زنی که بود زمین و زمان بفرمانش

قرار شد کفن مصطفی تنش باشد

شکست پشت رسول خدا ز هجرانش

کفن شد و بدنش خاک شد خداراشکر

حسین بود غم سینه سوز پایانش

گذشت دور فلک، عصر روز عاشورا

درآن میانه حسین بود و جسم عریانش

حسین بود و سنان بود و نیزه ای بی رحم

کشید پنجه روی گیسوی پریشانش

هوا ز جور مخالف چون قیرگون گردید

کسی برید سرش را میان طوفانش

هزاربار صدا زد که تشنه آبم

بغیر چکمه نیامد به کام عطشانش

همانکه برد سر شاه را روی نیزه

کشیده زد به رخ خواهر هراسانش

🔸شاعر:

#سید_پوریا_هاشمی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

زنی که معنی و مصداق صِبغةَ الله است

#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین

زن آن زنی که در اسلام، ثروتش همه رو

به ذوالفقارِ یدلله می زند پهلو

زن آن زنی که سلام آورَد بر او جبریل

زن آن زنی که ملک نزد او زند زانو

زنی که هست از القاب او بزرگ قریش

نداشته ست پیمبر زنی به رتبه ی او

زنی که معنی و مصداق صِبغةَ الله است

بدون جلوه ی او دین نه رنگ داشت نه بو

چه زن؟ زنی که تمام پیمبران خدا

برای بردن نامش گرفته اند وضو

خدیجه پشت نبی بسته بود قامت عشق

در آن زمان که کسان داشتند با بت خو

هر آنچه داشت شتر بذل کرد و داد، مکن

شتر سوار جمل را قیاس با بانو

خدیجه بود و علی پیشتاز در اسلام

دوبار آمده السابقون خود از این رو

خدیجه مادر شیعه ست، لفظ مادر را

به آن زنی که سزاوار لعنت است نگو

خدیجه مادر شیعه ست، مادر شیعه

بگو بلند اگر چه کرست گوش عدو

به سال رفتن او گفته است عام الحزن

غم خدیجه و قلب نبی‌ست، سنگ و سبو

خدیجه بود که در هجمه ی حسودان داشت

چنان عبای علی بر دلش نشان رفو

خدیجه بود کز آن ثروت عظیمِ نخست

به قدر یک کفنی هم نداشت رویارو

کفن مرا به کجاها نبرد در این شعر

به یاد داغ عزیزی شکست بغض گلو...

🔸شاعر:

#مسعود_یوسف_پور

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

ای عاشق هر آیه‌ی قرآنِ پیغمبر

#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین

ای عاشق هر آیه‌ی قرآنِ پیغمبر

ای اولین آرایه‌ی ایمانِ پیغمبر

آرامشِ قلبِ قرارِ قلبِ این عالم

سنگ صبور و مرهم هر آنِ پیغمبر

ای باسلیقه، بامحبت، مادر باران

بانوی خانه، شاخه‌ی ریحانِ پیغمبر

تا آخر دنیا نمک‌گیر مرامِ توست

هر کس که خورده لقمه‌ای از نانِ پیغمبر

مهمان‌نوازِ مهربانِ خانه‌ی رحمت

بعد از تو ماتم می‌شود مهمانِ پیغمبر

شعب ابی‌طالب کنارت باغ رضوان است

دور از تو دنیا می‌شود زندان پیغمبر

سخت است بعد از تو تمامِ لحظه‌های وحی

ای نان و خرمایت توانِ جانِ پیغمبر

رنگی دگر دادی تجارت را و عالم دید

با سکه‌هایت ضرب شد احسانِ پیغمبر

از آن همه ثروت نداری یک کفن حتی

دارایی‌ات را کرده‌ای قربانِ پیغمبر

**

جای کفن گفتی عبای همسرت کافیست

گفتی عبا شد چشم ها گریان پیغمبر

گفتی عبا شبه پیمبر یادمان آمد

گفتی عبا، پُر اشک شد دامانِ پیغمبر

شام غریبان حرم بود و عبا می‌سوخت

در شعله‌های خیمه‌ی طفلان پیغمبر

🔸شاعر:

#سعیده_کرمانی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

بر چهره‌ی زهرای خودت خوب نظر کن

#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین

آورده ام امشب غم پنهانی خود را

بر شانه شب قدرِ پریشانی خود را

رفتی و نگفتیم همین قدر که داریم

از برکت دست تو مسلمانی خود را

در سجده نبخشیده کسی جز تو به این خاک

در راه خدا گرمی پیشانی خود را

آیا چه بر اسلام گذشته است که بُرده_

از خاطر خود خاطره ی بانی خود را

ایمان به تو و مادری‌ات هر که ندارد

فریاد زده وسعت نادانی خود را

پنهان مکن ای ماه دعا در دل این شب

از قبله‌ی دل صورت بارانی خود را

یک عمر به امید عطای تو نشستیم

پس جمع مکن سفره ی مهمانی خود را

بر چهره‌ی زهرای خودت خوب نظر کن

بسپار به خاطر غم پایانی خود را

🔸شاعر:

#عاطفه_سادات_موسوی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

همراه هر وحی از تو جبریل امین گفته

#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین

همراه هر وحی از تو جبریل امین گفته

ای مادر! ای وصف کمالت بهترین گفته

اسلام را مدیون انفاق خودت کردی

مکتب به ایثارت "خدیجه"، آفرین گفته

"تهلیل" و "تکبیر"ی که بعد از مصطفی گفتی،

آیا زنی قبل از تو بر روی زمین گفته؟!

ایمان کامل بودی و سی سال بعد از تو_

تازه خدا در مُصحَف از "اِکمالِ دین" گفته

آنکه "امیرالمؤمنین" را از "علی" دزدید

به دخترش جای تو "اُمّ المؤمنین" گفته

تو مقصد ذکر سلام خالقت بودی...!

وَالله! در فضل تو بس باشد همین گفته

🔸شاعر:

#علی_بیرقدار

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

در راه خدا کسی چو او جود نکرد 

#ام_المؤمنین #دوبیتی_و_رباعی

#ماه_رمضان #حضرت_خدیجه

او سجده به پیش غیر معبود نکرد

در راه خدا کسی چو او جود نکرد

در راه نبی گذشت از دنیایش

مانند خدیجه هیچکس سود نکرد

#عاصی_خراسانی

از محبان واقعی علی

اولین بانوی مکرمه ای

زودتر از غدیر شیعه شدی

بی نهایت شبیه فاطمه ای

#مجید_تال

آمیخته با «علی»ست باورهامان

تقدیمِ ولای مرتضی سرهامان

وقتی پدرانمان «نبی» و «علی»اند

«زهرا» و «خدیجه»اند مادرهامان

#جواد_بنی‌_اسدی

آه یتیمی از نهاد مومنین برخاست

بی‌مادری بعد تو سهم مادرم زهراست

تاریخ هرجا مبدئی دارد برای خود

تاریخ هجری دل پیغمبر از اینجاست

#سعیده_کرمانی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام

#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین

زنی فراتر از ادراک و برتر از اوهام

که جلوه کرده در او شأن زن به معنی تام

زنی چنان که خدا هم به او رسانده سلام

که بوده است مسلمان جلوتر از اسلام

کسی به درک مقامش نمی‌رسد هرگز

به درک معنی نامش نمی‌رسد هرگز

"فَأيَنَ مِثلُ خَدیجَه؟" نبود در عالم

خدیجه کیست؟ بپرس از پیمبر خاتم

گدای سفره‌ی اکرام اوست صد حاتم

از او اگرچه نوشتند عالم و آدم

ولی مدارج شأنش هنوز ناپیداست

همین مقام بس او را که "مادر زهراست"

امینه بوده اگر همسر امین شده است

تمام ثروت او خرج راه دین شده است

که جزء چار زن برتر زمین شده است

به امر حضرت حق "ام‌مومنین" شده است

تمام ثروت اسلام در خزانه‌ی اوست

چرا که عرش خداوند فرش خانه‌ی اوست

کسی که در عرب و در عجم مثال نداشت

فضائلش همه رو بود، پس سوال نداشت

که درک نور نیازی به قیل و قال نداشت

"خدیجه بیشتر از بیست‌و‌هشت سال نداشت"

به جهل و کینه از او خط به خط غلط گفتند

"صحیح"های دروغین فقط غلط گفتند

کنار نام رسول خدا و شیر خدا

نوشته است خدا نام نامی او را

چنان که بین رجزهای ظهر عاشورا

حسین‌ گفت؛ "أناابْنُ خَدیجَةَ الغَرّاء"

چرا که قبل همه بوده از غدیر آگاه

و گفته: "أَشْهَدُ أَنَّ عَلی وَلیُ الله"

چه بانویی که چنان ترس از خدا دارد

که از رسول خدا خواهش دعا دارد

و برخلاف بقیه چنان حیا دارد

که از گرفتن حتی عبا، إبا دارد!

ولی به خواسته‌ی خود رسید آخر سر

شفیع مادر خود شد شفیعه‌ی محشر

رسید روح‌الامین در دقایق آخر

گرفته بود ولی پنج‌تا کفن در بر

یکی برای خدیجه، یکی به پیغمبر...

به گریه گفت: قرار است این سه‌تای دگر

برای فاطمه و حیدر و حسن باشد

ولی حسین قرار است بی‌کفن باشد...

🔸شاعر:

#مجتبی_خرسندی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

دستم به دامن تو از این خانه پا مکش

#حضرت_خدیجه #ام_المؤمنین

دستم به دامن تو, از این خانه پا مکش

اینگونه روی جسم غریبت عبا مکش

دیدم چگونه حق مقامت شهید شد

دیدم به درب خانه دوچشمت سفید شد

این ظلم شهر گرچه تو را غم نصیب ساخت

توگوهری قدر تورا گوهری شناخت

ای روشنی خانه طاها بمان مرو

مادر به خاطر دل زهرا بمان مرو

برخیز ناز دیده گریان من بکش

شانه به زلفهای پریشان من بکش

مادر بمان برای دلم مادری کنی

معجرببافی و به سرم روسری کنی

ازدست گریه درد به پهلوی من نشست

آیینه بود سینه ام ازآه تو شکست

ان دم تمام می شود آشفته حالی ام

رحمی اگر کنی تو بر این خرد سالی ام

دیگر نفس به سینه تو سخت می رسد

وقت به خواب رفتن این بخت می رسد

رفتی و آسمان بلا ریخت برسرم

غم دید و غصه دید و جفا دیده ترم

روزی به درب خانه زهرایت آمدند

من پشت در رسیدم شعله به در زدند

آتش تمام چادر من را گرفته بود

یاری برای یاری زهرای تو نبود

ناگه کسی به در لگدی زد که در شکست

دردی عجیب بین دو پهلوی من نشست

ظالم که دید بی کسی ام را به چشم خود

زد ضربه ای که ناله محسن بلند شد

حتی نفس به سینه من سخت می رسید

مسمار رشته نفسم را دگر برید

جانی که مانده بود برایم ز دردها

یک آه شد که ناله زدم فضه جان بیا

🔸شاعر:

#موسی_علیمرادی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر