من آهنگ اذان را دوست دارم صفای بی کران را دوست دارم

.
#حدیث_نفس
چکامه ی اشک

من آهنگ اذان را دوست دارم
صفای بی کران را دوست دارم

به شب های مناجات و عبادت
نسیم آسمان را دوست دارم

بهار بی خزانِ بندگی هاست
بهار بی خزان را دوست دارم

نکردم بندگی امّا بدانید
خدای مهربان را دوست دارم

میان سجده های بی قراری
سرشکِ بی امان را دوست دارم

به پاس حرمت شب زنده داران
مناجات نهان را دوست دارم

خدا را میهمانیم و در این ماه
حضور میهمان را دوست دارم

کنار سفره ی مهمانی خویش
وجود میزبان را دوست دارم

کنار لاله ی سرخ شهیدان
شمیم ارغوان را دوست دارم

برای اُنس با مولای خوبان
مفاتیح الجنان را دوست دارم

گدای کوی جانانم همیشه
امام انس و جان را دوست دارم

به دنبالش روانم در همه عمر
امیر کاروان را دوست دارم

فغان و آه دارم بهر وصل اش
من این آه و فغان را دوست دارم

به شوق دیدن آن بی نشانه
حریم بی نشان را دوست دارم

جهان منزلگه یار است یاران
بدین خاطر جهان را دوست دارم

اگر در انتظار او نشستم
بدان صاحب زمان را دوست دارم

بُوَد کرب و بلا چون بوستانم
هوای بوستان را دوست دارم

به یاد کربلا و اشکِ زینب
سرشک عاشقان را دوست دارم

برای ناله های نینوایی
صدای ناتوان را دوست دارم

بگو ای «یاسرِ» بیچاره بازآ
من اینگونه بیان را دوست دارم
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

شب است و گریه و ناله کنم به حال خودم

آتش شرم

شب است و گریه و ناله کنم به حال خودم
که مرهمی بگذارم به روی بال خودم

بگیر دست کسی را که اوفتاده ز پا
مرا تو وانگذاری دمی به حال خودم

میان آتش شرم وگناه می سوزم
که آب می شوم از هُرم انفعال خودم

مرا ببخش که دربند پنجه ی نفسم
شکایتی نکنم چون که خود وبال خودم

زبس که خار گنه می رود به پای دلم
به دست خویش کَنَم چاه، بر زوال خودم

همیشه غرق سؤالم،چه می کنم با خود؟
چسان جواب برآرم، براین سؤال خودم

به غیر گریه چو طفلان مرا زبانی نیست
چگونه حرف زنم با زبان لال خودم

مرا به حُرمت آل عبا تو می بخشی
تمام عمر بر این باور خیال خودم

به محضر تو «وفایی»به گریه می گوید
ببر مرا به سوی وادی کمال خودم


#سید_هاشم_وفایی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

خدای من . گنهکاری پشیمانم

.
#زمزمه_مناجات
#سبک_سلام_آقا_که_الان_روبروتونم


خدای من – خدای من خدای من

خدای من . گنهکاری پشیمانم
نگاهی کن . براین چشمان گریانم
بدی هام و . به خوبی تو بَدَل کردی
دلم پُر بود . من و آروم بغل کردی
خدای من – خدای من خدای من

خطاکردم . ولی انگار ندیدی تو
روی کارام . همش پرده کشیدی تو
قسم میدم . تورو بر چادرِ مادر
قسم میدم . تورو بر غربت حیدر
خدای من – خدای من خدای من

شبه جمعه.بیا مارو ببخش امشب
قسم میدم.بحق دلبره زینب
حرم غوغا. میشه چون محشری برپا
میاد امشب. صدای مادرت زهرا
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم

سلام آقا . هوای کربلا دارم
بدم اما . می دونی که دوست دارم
سلام آقا . ببین تو اشک نوکرها
بخرمارو . بحق مادرت زهرا
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم

براتِ ما . به نام زینب امضا کن
اگه میشه .شهادت روزی ما کن
شب جمعه . رسیده کربلا مادر
زده ناله . کنار پیکری بی سر
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم

لبِ تشنه . سر از پیکر جدا کردند
تورو عریان . روی خاکا رها کردند
به پهلوهات . یکی نیزه فرو می کرد
پیش چشمام . تنت رو زیرو رو می کرد
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم

دیدم مادر . که گیسوهات پریشونه
لبای تو لگد خورده پر از خونه
شبیه من . زمین خوردی ،گیرافتادی
پیش چشمام. تو ذرّه ذرّه جون دادی
حسین جانم- حسین جانم حسین جانم

#قاسم_نعمتی✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو

.
#مناجات

چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو
چرا خاموش و دلگیری فروغ رَبّنایت کو
بنا بود آسمان باشی چرا در خاک جا ماندی
چه شد رویای پروازت پر و بال دعایت کو
چنین بی حال و بی حاصل نبودی پیش از این ای دل
رها کن این تکلف را وجود بی ریایت کو
چنان در گیر دنیایی که آرامش نمی یابی
تامل کن شبی در خود بگو صبر و رضایت کو
چه پیش آمد که این گونه سیاهی شد نصیب تو
در این تاریکی ممتد چراغ اشک هایت کو
به غیر از گریه درمان چیست زخم بی خدایی را
تویی که سر به سر دردی دل من پس دوایت کو
چرا ساکن نشستی هان مگر گم نیستی در خود
چه کردی با خودت ای دل توسل بر خدایت کو
بگو حال مناجاتت کجای زندگی گم شد
بپرس از نفس اماره ببین سوز صدایت کو
غرورت را رها کن تا دمی عبد خدا باشی
کجا ای بنده ی عاصی خود بی ادعایت کو
پس از عمری علی گفتن چرا اینگونه خاموشی
در این هنگامه ی غربت دم یا مرتضایت کو

#حسن_شیرزاد ✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

درد گنه نکردنم هرگز دوا نشد

.
#مناجات


درد گنه نکردنم هرگز دوا نشد
آخر گره ز بنده غمدیده وا نشد

دیگر به حاجت دل من کس محل نداد
ماندم غریب و حاجت قلبم روا نشد

بیمار حال خویشم و بیمار تر شدم
سهم من از مریضی حالم شفا نشد

انسی گرفته ام به گناه وخطای خویش
بازیچه ی گناهم و میل دعا نشد

شیرینی اطاعت از خالقم کجاست؟
تلخم که تلخکامی من با خدا نشد!

در بند معصیت شده ام پای بند او
چون من اسیر دربه در وبی بها نشد

با من چه کرده معصیتم، بی بها شدم
با من چه شد، که همچو منی بی حیا نشد

از بسکه غرق در ظلماتم، که همچو من
دیگر کسی به جرم و خطا رونما شد

عمری چنان شدم که دگر با صدای من
حتی هوا و نفس و هوس همصدا نشد

#اسلام_مولایی
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

دیده ام کم سووهمچون شمع سوسو میزنم

.
#شب_سوم_رمضان
#حضرت_رقیه سلام الله علیها


دیده ام کم سووهمچون شمع سوسو میزنم
آب شد جسمم، زبسکه ناتوانم ای پدر

آمدی آخر به دیدارم در این ویران سرا
میهمانم گشته ای و میزبانم ای پدر

تو ببخشایم که از جا بر نمی خیزم برت
رفته از پا تاب و از پیکر توانم ای پدر

دست ازعمرگران شستم به طفلی غم مباد
شمع سان میسوزم از درد نهانم ای پدر

شکوه ها دارم ز ظلم شامیان ناسپاس
دیده بگشا تا ببینی نیمه جانم ای پدر

بارها آمد اجل تا آنکه گیرد جان من
شرم کرد از دیدن مرگ عیانم ای پدر

گرچه از کوفه دو عالم غصه دردل باشدم
لیک،خونین دل ز جور شامیانم ای پدر

شرح تنها بودنم را اشک چشمانم دهد
آسمان دردم و اختر فشانم ای پدر

کاش میشد خیزران جای لبان خشک تو
از جفا میخورد بر لعل لبانم ای پدر

نقش سیلی بر عذار نیلی من نقش بست
نیمه جان از دست این جور زمانم ای پدر

بال پروازم شکست از فتنۀ صیادها
زخمی کعب نی شمر و سنانم ای پدر

بارها از ناقه با صورت فتادم بر زمین
خون جگر از کینه های ساربانم ای پدر

گر که از درد رخ و پهلو نَمُردم تا کنون
میکشد آخر مرا زخم زبانم ای پدر

صورت نیلیَّ من دارد نشان از مادرت
کودکم اما چو زهرا قد کانم ای پدر

آنچنان زد دشمن بی مهر بر پهلوی من
تاکنون خون لخته آید از دهانم ای پدر

در یم رنج و بلایت ای سر از تن جدا
غرق آه و ناله و سوز و فغانم ای پدر

گر دل تنگت هوای مادر مظلومه کرد
دیده بر حالم بنه، زهرا نشانم ای پدر

امشبی را با مَنِ افسرده دل خلوت نما
تا بدانی راهی باغ جنانم ای پدر

#اسلام_مولایی ✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

رحم کن بر من و بر چشم پرآبم، چه کنم

.
#مناجات_با_خدا
(( مناجات))

رحم کن بر من و بر چشم پرآبم، چه کنم
دلی آباد بده، خانه خرابم ، چه کنم

هر چه خواهی تو ز عصیان و گنه، دارم من
خالی از طاعت و احسان و ثوابم، چه کنم

شعله ی معصیتم خرمن عمرم سوزاند
از غم عمر هدر رفته کبابم، چه کنم

تو کریمی و وسیع است عطا و کرمت
رحم کن بر من و برگیر عذابم، چه کنم

رو مگیر از من و آغوش به رویم بگشای
مده ایدوست تو اینگونه عتابم ، چه کنم

ترسم اینست که در دایره لطف خودت
نکنی همچو منی را تو حسابم، چه کنم

دفتر جرم مرا روز جزا باز مکن
مگشا پیش خلایق تو نقابم، چه کنم

با همین حال که آلوده ترینم یارب
لیک، محزون غم طفل ربابم، چه کنم

#اسلام_مولایی ✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

گره افتاده به کارم که گرفتار شدم

.
#مناجات


نادم از خویشم و از کرده ی خود زار شدم
گره افتاده به کارم که گرفتار شدم

روزوشب همدم من نیست به جزجرم وخطا
اینچنینم که چنین، غمزده و خوار شدم

دوری از یار شدن، دربه دری هم دارد
رانده از هر کس و از خویش، بیزار شدم

خوان احسان توازبسکه وسیع است، که من
جرأتی یافته، عاصی و گنهکار شدم

با همین حال طبیبا، تو مرا هم دریاب
که من از پستی خود ناخوش و بیمار شدم

دست من خالی وپرکن، که مدام ای جانا
از عطا و کرم و فضل تو پربار شدم

اشک شرمندگی ام شعله به جانم زده است
سوختم از عمل خویش و شرر بار شدم

تشنه ی باده احسان توام ای ساقی
ساغری ده، که ز مینای تو هشیار توام

#اسلام_مولایی ✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

از در خانه مرانی تو گدا را یارا

.
#مناجات

از در خانه مرانی تو گدا را یارا
مهر باطل مزنی نامه ما را یارا

دردمندی به تو رو کرده و درد آورده
مرحمت کن بده بر درد دوا را یارا

ای طبیبا، نگهی کن دل بیمار مرا
بده با آن نظر لطف، شفا را یارا

بی توهرلحظه بلا بود و بلا بود و بلا
آمدم سوی تو، برگیر بلا را یارا

تو کریمی و به غفران تو من مینازم
بگذر ایدوست زمن جرم و خطا را یارا

پرشدم از گنه و ظرف دلم خالی بین
بده از جود و کرم هر چه عطا را یارا

در بساطم به جز از آه ندارم چیزی
بینوا را بدهی کی؟ تو نوا را یارا

گر چه شایسته لطف تو نیم، اما باز
از تو خواهم کرم و جود و سخا را یارا

شوق طاعت اگر از من بگرفته ست گناه
بده در راه خدا باز صفا را یارا

من تو را بنده آلوده و تو بنده نواز
دست برگیر من بی سر و پا را یارا

حالم از کرده خود سخت پریشان باشد
کی دهی؟ باز به من حال دعا را یارا

#اسلام_مولایی ✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

دلم خوش بود شور انگیز تر شد

.
#مناجات

#یا_رب_ادرکنی

دلم خوش بود شور انگیز تر شد
بهار دولتم گلریز تر شد
هلال ماه از وصلم خبر داد
وناگه گوش جانم تیز ترشد
«دعیتم» را که بر من میزبان گفت
شب مهمانی ام تجهیز تر شد
چنان صوت دل انگیزی شنیدم
که دنیا در نظر ناچیز تر شد
صدا، آری صدای آشنا بود
به مهمان، میزبان می ریز تر شد
خدا بود ونبی بود و علی بود
زباده ساغرم لبریز تر شد
به مهمانی کنار میزبانان
شدم دعوت نگاهم تیز تر شد
حسن بود و حسین وآل زهرا
برایم سفره رنگ آمیز تر شد
به یکتایی قسم چشم خمارم
به عشق میزبان شبخیز تر شد
دل دیوانه ام در این ضیافت
به یک باره جنون آمیز ترشد
نه یک تن چهارده ساقی کنارم
شراب وصل شور انگیز تر شد
شرابی دست من دادند کز آن
لبم کامم گلویم نیز تر شد
گرفتم رشتة حبل المتین را
به دامانی که دست آویز تر شد
ملائک دست شیطان را که بستند
دل سر گشته نا پرهیز تر شد
به مستی باده ها سر می کشیدم
تقربهای دل لبریز تر شد
مَلک هم جذب تسبیحات من بود
که آه سینه حزن آمیز تر شد
دَم گرمی زاربام گرفتم
دم و شور ونوایم ریزتر شد
به مسلخ کار مهمانی کشیده
نگاه حسرتم خونریز تر شد
دعا میکرد زیر تیغ ونیزه
سلاح او زنیزه تیز تر شد
هر آنکه فارغ از کرب بلا ماند
خزان عمر او پاییز تر شد

#محمود_ژولیده ✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

کوبنده در کیست گنه کار تر از من

.
#مناجات_با_خدا
#یا_رب_ادرکنی

کوبنده در کیست گنه کار تر از من
سربسته بگو کیست گرفتار تر از من
با بیم وامید آمدم امشب سر سفره
با این که کسی نیست سبکبار تر ازمن
الحمد،که مهمان توام مثل همیشه
انگار کسی نیست بهادار تر از من
گفتم که مرا نزد خودت مشتری ام کن
گفتی که تورا نیست خردیدار تر ازمن
گفتم که مرا نیست خطا پوش تر از تو
گفتی به خطا کار که ؟ ستّار تر ازمن
گفتم که هماره کرمت کرده عطایم
گفتی به کرم کیست سزاوار تر ازمن
گفتم که طمع کرده، به جود تو منم من
گفتی که نجویید وفا دار تر از من
گفتم که دلم غیر تو دلدار ندارد
گفتی که تو دل باش ، که دلدار تر از من؟
گفتم نکند غیر تو از جای بلندم
گفتی به زمین خورده چه کس یار تر از من؟
گفتم که منم طالب مرضیّ رضایت
گفتی که تَفَضّل که رضا دار تر از من
گفتم مدد توست اگر حیدر ام من
گفتی به محب نیست مدد کار تر از من
گفتم که لقای تو کجا ؟ بی سرو پا را !
گفتی بنما خواهشِ بسیار تر از من
گفتم ز ازل چون تو گرفتار حسینم
گفتی به حسین نیست گرفتار تر از من

#حاج_محمود_ژولیده ✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

غمهای این زمانه مرا پیر می کند

.
#مناجات
#یا_رب_ادرکنی

غمهای این زمانه مرا پیر می کند
از زندگی تمامِ مرا سیر می کند
گاهی میان رفتن و ماندن مُخیَّرم
دستم ولی بدست اَجَل گیر می کند
طرفی برای رفتن و ماندن نبسته ام
دل داده ام به آنچه که تقدیر می کند
رویم سیاه و موی سر و صورتم سپید
اما میان آینه تغییر می کند
باور نمی کنم که دگر وقت رفتن است
باری که مانده صحبت تأخیر می کند
از یکطرف تمام حواسم به رفتن است
از بسکه زنگ قافله تأثیر می کند
تنهاییِ امام زمان می کشد مرا
گاهی فراق و فاصله تحقیر می کند
حضرت شبانه روز بیاد من و شماست
این را عزیز فاطمه تقریر می کند
تا کی چنین جداییِ ما طول می کشد
وقتی کمندِ هجر ، به زنجیر می کند
دشمن برای غربت او کار کرده است
شیعه ولی به یاریِ او دیر می کند
خطهای انحراف ، زمان را عقب کشید
جریان فتنه هم شکمی سیر می کند
ما هم که خوابمان همه سنگین و بی خیال
گفتیم : کارِ یکشبه ، شمشیر می کند
دستی به ذوالفقارِ بصیرت نبرده ایم
هرکس بصیرتی است ، چه تفسیر می کند
خود در غلاف ، تیغ زبان را نهاده ایم
کاری نمی کنیم که اکسیر می کند
روشنگری ، تملُّکِ عمّارها که نیست
گه مالک اطلاعیه تکثیر می کند
مقداد کو ؟ حُذیفه چه شد ؟ بوذرش کجاست؟
سلمان چرا مبارزه ای دیر می کند
جُندَب چرا نشسته ؟ دلیران چرا سکوت؟
دارد عدو مبارزه با شیر می کند
از یک طرف بساط مسلمان کشی بپاست
یکسو به جنگ نرم زمین گیر می کند
از یک طرف به جبهۀ فرهنگی آمده
اهل فساد را همه تسخیر می کند
از یک طرف محاصرۀ اقتصادی است
خود نفت را مبادله با تیر می کند
با هر وسیله حکم حجاب و عفاف را
زیر سئوال برده و درگیر می کند
هر کس دمی ز امر بمعروف می زند
او را به سوی قبر سرازیر می کند
هر کس که داشت لغزشی از خطِ مستقیم
در خطِّ انحراف نمک گیر می کند
دین را اگر به خدعۀ رمّال باخت هیچ
ورنه به نام سانحه ای زیر می کند
اینها نقاط قوّت حزب خدا که نیست
این ضعفها نمایشِ تقصیر می کند
باید برای دین خدا جان فدا کنیم
وقتی علی ، خطابِ نفس گیر می کند
خونهای پاک هست مهیّای ریختن
خونِ شهید جامعه تطهیر می کند
هر عاشق بصیر که حالا شود شهید
راه حسین را به تو تدبیر می کند
بنگر که شهریارِ شهیدان عَلَم بدوش
چشمی به پرتو علم و میر می کند
تا اقتدار کشورمان از شهادت است
لبیک بر حسینِ زمانه عبادت است

#محمود_ژولیده ✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

توبه اَت ایدل به وفا بند نیست

.
#مناجات
#یا_رب_ادرکنی

ای دل بیچاره گره وا نشد
پَرسه مزن تا شب احیا نشد
توبه اَت ایدل به وفا بند نیست
عیب ز درگاه خداوند نیست
هرچه نوا می کنی العفو را
بازکنی پشت به حکم خدا
رسم مناجات همین توبه نیست
توبۀ عشاق فقط ندبه نیست
حق و حقوقی است به گردن ترا
نیست همین زمزمه کردن ترا
حقِ همین آبروی داشته
این که خدا پَرچَمت افراشته
حقِ نگهداریِ احکامِ دین
حقِ هواداریِ دینِ مبین
حقِ همین اشک و مناجاتها
حقِ برآوردنِ حاجاتها
حقِ همین جایگه و اِدّعا
حقِ همین ملتمسین دعا
حقِ گرفتاری مَردم چه شد؟
از ره دین یاری مردم چه شد؟
حق پدر مادرِ کرده وفات
حقِ عزیزانِ به قید حیات
حقِ شهیدان که فراموش شد
حقِ امامی که نَه خاموش شد
حقِ فداکاری و ایثارها
یاد ز جانباز و علمدارها
یاد ز گمنامیِ آن گُل رُخان
یاد زا آن پیکرِ بی استخوان
ایدل از این حقِ دگر الامان
حق تولّای امام زمان
دست من آمادۀ یاری است؟ نَه
پای تو آمادۀ کاری است ؟ نه
روح من آمادۀ رفتن نشد
جسم تو آمادۀ مردن نشد
ایدل از این قافله هم مانده ای؟
فاتحۀ جامعه را خوانده ای؟
امر به معروف که امری رهاست
نهی ز منکر که دگر یک خطاست!
فتنه گران را که رها کرده ای
منحرفین را که دعا کرده ای
جبهۀ فرهنگی عجب شد کِساد
جامعه را سخت گرفته فساد
همتِ یاران صمیمی چه شد؟
غیرت و ایمان قدیمی چه شد؟
ایدل از این سینه زدن فیض کو ؟
بهرِ یزیدانِ زمان غیض کو ؟
دین فلان شخص اگر سوخته
فکر حرامی است که اندوخته
اهل مناجات ! غدیرت کجاست ؟
جبهه کجا ! خطّ بصیرت کجاست؟
غفلت ما راه جدا کردن است
رهبریِ خویش رها کردن است
عمر کجا خرج شد ای مدعی!؟
وقت کجا درج شد ای مدعی!؟
مدعیِ اهل ولا یار کو؟
پیروی از خطّ علمدار کو؟
ای دلِ بیچاره ز احباب شو
کلب در خانۀ ارباب شو
برگ برات است فقط کربلا
راه نجات است فقط کربلا
میرود آزاده مسیر حسین
زینبیونند اسیر حسین
ای دلِ شیدا نشده بازگرد
تا شب احیا نشده بازگرد

#محمود_ژولیده ✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

تا کی من از این جرم و گنه پشت در هستم

.
#مناجات
#یا_رب_ادرکنی

با اینکه من از رحمت تو در نظرهستم
هر سو که روم باز من اندر خطر هستم
دشمن چه قسم خورده مرا خار نماید!؟
درلحظه شیطان شدنم خود خطر هستم
وا کن به دلم باب نجاتی که غریبم
تا کی من از این جرم و گنه پشت در هستم
هرجا که سخن از تو بگویند هماندم
شرمنده ز تو وزگنهم خونجگر هستم
دنبال تمنای توأم خانه به خانه
آواره ام و خسته ام و دربدر هستم
زانو زده میکده جام طهورم
دیوانه عشقم بخدا باده پر هستم
در ابر گنه گم شده نور بصرمن
والله که محتاج دو تا چشم تر هستم
بیچاره ترین بنده درگاه منم من
لیکن به امید تو گدای سحر هستم
ایکاش که از حزب تو باشم نه زشیطان
کز دشمن مغضوب علی (ع) منزجر هستم
ایکاش دری باز شود سوی شهادت
بگذشته براه تو زجان و زسر هستم
چون طبل شب جنگ بکوبند دوباره....
در راه علمدار تو همچون سپر هستم
جز کرب و بلا راه دگر نیست سوی قدس
من دیده براه خبری تازه تر هستم

#محمود_ژولیده ✍
.

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

طعنه ی خلق مرا سخت اذیّت کرده

#یالطیف

#اللهم_رب_شَهْرِرَمَضان

طعنه ی خلق مرا سخت اذیّت کرده
بارها آینه از سنگ شکایت کرده

به گدایی که در این کوچه محبّت نچشید
چه کسی غیر تو این‌قَدر محبت کرده

بهترین کیفیت سجده ی ما"سوختن" است
هرکسی سوخت،بگو خوب عبادت کرده

حکم دادند در این شهر به دیوانگی ام
شهر بی عشق،مرا زود قضاوت کرده

آنقدر گریه برای تو مرا بالا برد
هرکسی بال مرا دید،حسادت کرده

رمضان آمده و سفره ی رحمت پهن است
بشتابید همه..،فاطمه دعوت کرده

تا سحرگاه فقط گریه کن و داد بزن
باخته هر که در این ماه غنیمت کرده

تا علی واسطه شد..،بار گناهانم ریخت
پدر خاک ز فرزند حمایت کرده

چشم این عبد گنهکار به دستان رضاست
آن رئوفی که ز یک صید ضمانت کرده

"نام تو نان شب ماست اباعبدالله"
نان ما از قِبَل نام تو برکت کرده

روز محشر نبری نام مرا از یادت
مادرت گفته مرا نیز شفاعت کرده

پدرم آب نخورده است مگر که پس از آن
به لب تشنه ی تو عرض ارادت کرده


ته گودال نگاهت به حرم دوخته بود
پیش چشم تو کسی قصد جسارت کرده

با خداوند مناجات تو را قطع نمود
چکمه ی شمر به لبهات اصابت کرده

ته گودال به پیراهن تو رحم نشد
هرکسی هرچه دلش خواسته.،غارت کرده

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

سنگین شده بر دوش دلم بار گناه

#مناجات
#رباعی


این بنده ی توست رو به راه آورده
خون دل و اشک چشم و آه آورده

رهتوشه ی او فقط امید است و امید
در خانه ی لطف تو پناه آورده

.....

سنگین شده بر دوش دلم بار گناه
عمری است که گشته ام گرفتار گناه

ای توبه کجایی ؟ از خودم بیزارم
آزرده و خسته ام ز تکرار گناه

#کمیل_کاشانی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

بنده ی بی چشم و رو را بنده پرور خواسته

#یالطیف

#اللهم_رَبَّ_شَهْرِرَمَضان

بنده ی بی چشم و رو را بنده پرور خواسته
آمده ماه اجابت کردن هر خواسته

آی صاحبخانه! مهمان آمده..،ردش نکن
حاجتش را سائلت تنها از این در..،خواسته

گرچه بد کردم..،نوازش کن مرا..،تنبیه نه!
عبد خاطی جز محبت چیز دیگر خواسته؟!

یا غیاث المستغیثین! تو به فریادم برس
داد من از دست نفس سرکشم برخاسته

کار من تا بیخ پیدا کرد..،اشک من چکید
اینکه وا گردد گره ها..،دیده‌ی تر خواسته

داشتم رسوای عالم می شدم..،زهرا رسید
سربلندی مرا همواره مادر خواسته

ذوق افطاری ما خرمای نخل مرتضی است
از همان جنس رطب هایی که قنبر خواسته

وقت دفن بچّه‌شیعه می رسد بابای او
ما نمی گوئیم..،این را شخص حیدر خواسته

چندسالی قسمت ما کربلارفتن نشد...
مضجع ارباب را آغوشِ نوکر خواسته
▪️
▪️
مقتل آورده است آقای غریبم تشنه بود...
آه!جای جرعه آبی شمر خنجر خواسته

هیچ داغی از همین مرثیه بالاتر نبود:
خواهرش از بی حیایی پست..،معجر خواسته

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

روزه‌داران مؤمنین آماده! من ماه خدایم 

#مناجات
#ماه_مبارک_رمضان

روزه‌داران مؤمنین آماده! من ماه خدایم
ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم
ماه حق، ماه نبی، ماه علی مرتضایم
ماه خیل انبیاء و اتقیا و اوصیایم
تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد
خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد

من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم
روزه‌داران الهی را همه باغ و بهارم
باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم
در دل شب انس‌ها با حضرت صدیقه دارم
تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم
هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم

دامن سجاده گردد بزم اُنس یار با من
چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من
نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من
انس می‌گیرند مردان خدا بسیار با من
از نسیم آید سرود نغمۀ روح الامینم
همدم اشک و مناجات امیرالمؤمنینم

لحظه‌ها تسبیح و، خوابِ روزه‌دارانم عبادت
روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت
یوسف زهرا حسن در نیمه‌ام یابد ولادت
وز قدوم مادر زهرا مرا باشد سعادت
روزه‌داران را دهـم از سـاغر قـرآن حلاوت
ای خوشا آنکس که در من می‌کند قرآن تلاوت

ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند
ای خوشا آنکس که اشک و معرفت در من فشاند
ای خوشا آنکس که شب‌ها تا سحر بیدار ماند
در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند
من همان ظرف عنایات خداوند کریمم
روح می‌بخشد دعای یا علیُّ یا عظیمم

وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش
یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش
آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش
در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش
توشه‌ای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد
می‌سزد از غصه در عید صیام من بمیرد

خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد
در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد
در دل شب‌های قدرم نیز قرآن سر بگیرد
روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد
ای خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را
تـا بشویـد فرق خـونین امیـرالمـؤمنین را

ای خوش آنکو در معاصی، احترام از من بگیرد
با دهان روزه‌اش هر روز، کام از من بگیرد
دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد
در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد
من همانا سفرۀ مهمانی ذات خدایم
با تمام انبیاء از صبح خلقت آشنایم

«میثم» از هر لحظۀ من فیض‌ها گردد نصیبت
روزه، دارو، ذکر، درمان، ذات حق گردد طبیبت
هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت
هر نفس باشد دعای یـا حبیب یـا مجیبت
دوستت دارد خدا، گر تو خدا را دوست داری
صرف کن اوقات خود در روزه و شب‌ زنده‌داری

#غلامرضاسازگار

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

عهدی که بستم با تو بشکستم

#مناجات_خدا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۱۹۵
اگر چه سر تا پا همه دردم
با صد امید رو بر تو آوَردم
تو خوبی کردی من بدی کردم
الهی العفو
عهدی که بستم با تو بشکستم
از پا نشسته ام بگیر دستم
عفو تو باشد همه‌ی هستم
الهی العفو
کریمی و رئوف و رحمانی
از منِ عاصی رو مگردانی
مولای من اِلهَنا العفو
****
آمده ام با کوهی از عصیان
اِلهِ من به حرمت قرآن
مرا ببخش ای ولی سبحان
الهی العفو
عبد فراری تو برگشته
برگشته با دو چشمِ تر گشته
از معصیت‌ها گشته سر گشته
الهی العفو
آمده ام با جرم بسیارم
خدای من تنها تو را دارم
مولای من اِلهَنا العفو
****
یارب بحقّ احمد مختار
تو را قسم به حیدر کرّار
به مادری که خورده بر دیوار
الهی العفو
اگر چه من عبد گنهکارم
اگر چه مستحق در نارم
امّا خدا حسینو دوس دارم
الهی العفو
بحقّ آقایی که بی سر شد
میان گودی پاره حنجر شد
مولای من اِلهَنا العفو
****
#محمود_اسدی_شائق

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

یارب‌نظرکن‌امشب برعبد روزسیاهت

#مناجات_زمزمه_ماه_رمضان

▪️زمزمه مناجات با خدا در ماه رمضان


یارب‌نظرکن‌امشب برعبد روزسیاهت
بنشسته‌ام به زاری در حسرت نگاهت
یارب الهی العفو یارب الهی العفو(۲)

آمد ز ره صیام و من در فراق یارم
غیر از تو یا کریما پشت و پناه ندارم
یارب الهی العفو یارب الهی العفو(۲)

بگذر تو از گناهم یارب که بی پناهم
بر درگه تو مولا من عبد روسیاهم
یارب الهی العفو یارب الهی العفو(۲)

آورده‌ام شفیعی بر درگه تو امشب
یارب مرا ببخشا دیگر به حق زینب
یارب‌الهی‌العفو یارب‌الهی‌العفو(۲)
_
✍مرتضی محمودپور
#وفات_حضرت_خدیجه

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

بارالها     بنده ای     شرمنده ام

(مناجات با خدا)
✍شاعر : علی عبدی

بارالها بنده ای شرمنده ام
سربه زیراز شرم خود اَفکنده ام

سالها در بند شیطان بوده ام
بر گناهانم گنه اَفزوده ام

در طریقت راه را کج رفته ام
کرده ام با اَمر تو لج رفته ام

بر درت اینک پناه آورده ام
کوله باری از گناه آورده ام

گرچه هستم بنده ی بی آبرو
در کتابت گفته ای لا تقنطو

با دوچشمم اشک جاری می کنم
صورتم را آبیاری می کنم

در دلم مِهر تو را می پرورم
رحمتت را بر سرم می گسترم

یا کریم و یا رحیم و یا بصیر
جان زهرا و علی دستم بگیر

نادم و نالانم از اَعمال خویش
خودبدم میآید از احوال خویش

گرچه من سرتابه سر آلوده ام
در میان سینه زنها بوده ام

جام مِی در روضه هانوشیده ام
جامه مشکی به تن پوشیده ام

یا علی و یا حسین ها گفته ام
گاه گاهی خیمه هاشب خفته ام

دارم اندک آبرو گر زین سَبب
از گناهم می کنم بخشش طلب

دوست دارم تو خریدارم شوی
در بلا یار و هوادارم شوی

یا غیاث المستغیثین
یا غیاث المستغیثین

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

منّت خدایرا که محیط است و لا مکان

مناجات

منّت خدایرا که محیط است و لا مکان

کز لطف خویش داده به ما نعمت بیان

تا در قبال لطف و عطایش به هر نفس

گوئیم شکر گاه عیان و گهی نهان

نی نی چه حدّ ماست سپاس نعیم او

با این بیان قاصر و این لکنت لسان

او قادر و حکیم و علیم است و مستغاث

او ناصر و رئوف و رحیم است و مستعان

یا رب به فضل خویش ببخشا قصور ما

ما ناتوان و عرصه شکر تو بی کران

ما در کجا و شکر نعیم تو در کجا

جائیکه عقل کلّ بود ناتوان از آن

جائیکه بر دهن زده از عجز قفل لا

ختم رسل بعرض ثنایت سزای شان

یا رب ز پیشگاه تو داریم مسئلت

صلوات ما بروضه پر نور او رسان

وانگه رسان درود بروضات آل او

آنان که فیض بخش زمینند و آسمان

آنان که شافعند به هنگام رستخیز

روزی که میرسد به فلک بانگ الامان

ما را که هست نامه سیاه و عمل تباه

مقصد بعید و راحله کم بار هم گران

از عمر توشه ئی نگرفتیم و ای دریغ

دادیم نقد وقت ز کف مفت و رایگان

ای وای از حرارت جانسوز روز حشر

با این تن نزار و دل زار و ناتوان

حالا بجز محبت اولاد مصطفی

وین دفتر مصائب سلطان تشنگان

در پیشگاه رحمت و جود و سخای تو

خود عالمی که در کف ما نیست ارمغان

یا رب به خون پاک شه تشنگان حسین

ما را ز درگه کرم و عفو خود مران

بر ما اگر نه آن شه عطشان شود شفیع

حاشا دگر به مغفرت ما رود گمان

گر خود غریق بحر گناه است «اعظمی»

دارد امید لیک ز عفو تو هر زمان

شعر از

مرحوم استاد اعظمی تبریزی

⚜موکب العباس(ع)زنجان⚜

#موکب_العباس_علیه_السلام_زنجان

#اعظمی_تبریزی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

مران مرا زدر گهت دخیل درگهم خدا

مناجات با خدا

فارسی و ترکی

خدای مهربان توئی

امید بی کسان توئی

منم دخیل درگهت

امیر لا مکان توئی

نظر نما به آه من

توئی خدا پناه من

منم گدای کوی تو. که آمدم به سوی تو

منم که غرق در گنه. کنم که جستجوی تو

الهی العفو الهی العفو 2بار

توئی خدای لم یزل

تو شاه بیت هر غزل

رئوف مهربان توئی

توی حکیم و بی بدل

کرم نما به من خدا

زمن خطا زتو عطا

مران مرا زدر گهت دخیل درگهم خدا

تو قادری تو خالقی منم به درگهت گدا

الهی العفو الهی العفو 2بار

پناه گتیرمیشم سنه

کرامت ایله سن منه

عنایت ایله قیل نظر

قاپووا گلمیشم گنه

یوزوم قرادی بوش الیم

که سنسن ای خدا کریم

بو عبد زاره قیل عطا باغیشلا بنده وی خدا

گدای آستانیوه م چوخ ایتمیشم خدا خطا

الهی العفو. الهی العفو 2بار

کریم سن الهی سن

دخیلیوم الهی من

الیمدن ایندی دوت منیم

رحیم و مهربانیسن

ائله بو دردیمه دوا

بو قلب زاره ویر صفا

قاپووا گلمیشم ئوزوم

یوخومدی طاقت و دوزوم

گوزومده واردی گوز یاشیم

کرامتینده وار گوزوم

الهی العفو الهی العفو 2بار

ملتمس دعا مهدی ملکی زنجانی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

سالها هست که دستم به در خانه توست

#مناجات_باخدا

#ماه_رمضان

دست سائل در این خانه اگر پر نشود

سنگِ درخواست او جای دگر دُر نشود

سالها هست که دستم به در خانه توست

روزی ام مرحمت سفره ی شاهانه توست

من گدایت که شدم قدر و بهایم دادی

سنگِ دل آینه کردی و جلایم دادی

من فقط اشک بصر خون جگر می‌خواهم

حال روضه دم افطار و سحر می‌خواهم

دوست دارم که گرفتار تر از قبل شوم

اشک ماتم شده سرشار تر از قبل شوم

از همین رنگ سیاهی که به دیوار زدند

در حسینیه ی دل خیمه ی بسیار زدند

من به جز روضه نرفتم به سرای دگری

گوش من نیست بدهکار صدای دگری

همه زندگی ام روضه ، حسینم دین است

گوشه روضه اگر جان بدهم شیرین است

دستم از مرثیه ها جام بلا می‌گیرد

روضه ی یازدهم جان مرا می‌گیرد

.

جای دارد که برون آید از پیکر جان

محملی نیست که زینب بنشیند بر آن

دختران را که خودش برد روی ناقه گذاشت

چاره ساز همه آفاق خودش چاره نداشت

هر طرف را که نظر کرد یکی یار ندید

قاسم و اکبر و عباس علمدار ندید

اشک چشمش به روی پوشیه اش راه کشید

زیر لب گفت اباالفضل و فقط آه کشید

دمی از علقمه ای شیر دلاور برگرد

محض آسودگی خاطر خواهر برگرد

با کسی غیر تو هم گام نبودم برگرد

قبل از این در ملا عام نبودم برگرد

ای خدا دست حرامی به نقابی نرسد

وای اگر راه بیفتند و رکابی نرسد

🔸شاعر:

#محمد_علی_بقایی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

شیعه‌ی ما هوای ما رو نداشت

#مناجات_باخدا

#ماه_رمضان

درد من قیمت دوا رو نداشت

آخه دل شوق وصل یار و نداشت

من زمستونم و بهار اونه

این هوا عطر اون هوا رو نداشت

این غباری رو که به‌پا کردم

ارزش اشک اون چشارو نداشت

نکنه توی غربت اینو بگه

شیعه‌ی ما هوای ما رو نداشت

دل من واسه هرکسی جا داشت

جا برا خلوت خدا رو نداشت

شدم اونی که درد دنیا داشت

غصه‌ی غربت آقا رو نداشت

غافل از عشق میشدم گاهی

عشق ، از من این انتظار و نداشت

بر میگردم به اون روزایی که

تو دلم این برو بیا رو نداشت

روزایی که بگم عزیز دلم

جون ما قابل شما رو نداشت

برمیگردم به روزایی که دلم

تاب دوری کربلا رو نداشت

برمیگردم به روضه های حسین

آخه دنیا هوای ما رو نداشت

ته گودال جوری آروم بود

تو نماز مومن این قرار و نداشت

سر پیراهنش هیاهو بود

اون ولی غصه‌ی عبا رو نداشت

خامس خاندان آل کسا

نای پیکار با ناکسا رو نداشت

جای سالم نموند رو بدنش

حتی قدر نگین یه جا رو نداشت

شمر فهمید مادرش اومده

نانجیب اما اون حیا رو نداشت

نتونس تو چشش نگاه کنه

چاره جز ذبح از قفا رو نداشت

خیلی آروم بود حسین اما

تاب آتیش تو خیمه ها رو نداشت

🔸شاعر:

#وحید_عظیم_پور

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

چشم و دل سیرهای این عالم  مست افطار ساده ات هستند

#مناجات_باخدا

#ماه_رمضان

مردمی که به تو نظر کردند..

چشم بر روی دیگران بستند

محتضرها به عشق دیدن تو

عوض احتضار، سرمستند

لقمه ی چرب و نرم بسیار است

نان خشک تورا هوس کردم

چشم و دل سیرهای این عالم

مست افطار ساده ات هستند

تیغ تو در نبرد میچرخید

آبروی حریف را میبرد

ملخک های آمده به مصاف

فوق فوقش دوبار میجَستند

ما که در ابتدای عشق توایم

ابتداهم که هیچ،قبل تریم

عاشقان تو مثل تمارند

سر سپردند و عهد نشکستند

دوستانت تقیه میکردند

دشمنانت دروغ میگفتند

دوست و دشمن تو آقا جان

همه در غربت تو هم دستند

کشتنت کار ابن ملجم نیست

ماجرا ماجرای ناموس است

شعله و سیلی و در و دیوار

بهر قتلت به میخ پیوستند

🔸شاعر:

#سید_پوریا_هاشمی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

نسیم مرحمت تو ملایم است هنوز

#مناجات_باخدا

#ماه_رمضان

اگرچه باد مَعاصی مهاجم است هنوز

نسیم مرحمت تو ملایم است هنوز

صدای زمزمه ی "لا اِلٰهَ اِلّا اَنْت"

طنین توبه‌ی اَهلِ عوالم است هنوز

به حُرمت رمضان هاست..،گر زمان بلا

دلی که وَقفِ سحر شد مقاوم است هنوز

قبول..،بنده ی تو دل به حُبِّ دنیا داد

هنوز عشق تو در سینه حاکم است..،هنوز

تو پافشاری من در گناه را دیدی

ببخش..،گرچه گناهم مُداوم است هنوز

همین دو قطره ی اشکی که پیشکش کردم...

برای توبه ی من از علائم است هنوز!

بیا وُ کاسه ی چشم مرا خودت پُر کن

فقیر پشت درت گریه‌لازم است هنوز

تمام عمر سر سفره ی علی بودم

گداییِ من از این خانه دائم است هنوز

برای آنکه نرفته نجف چه سنگین است

میان خواب ببیند که عازم است هنوز

قسم به چادر آن مادری که سیلی خورد...

قسم به فاطمه این بنده نادم است هنوز

گناه‌کارم اگر..،نوکر حسینِ تواَم

بگیر دست همانی که خادم است هنوز

▪️

▪️

سه‌شعبه از گلوی لاله ای گلاب گرفت

گلی که باد برایش مزاحم است هنوز

به حنجر پسرت ای رباب فکر نکن

بیا خیال کن این نای سالم است هنوز

حرام‌لقمه که در پشت خیمه ها می گشت

گمان کنم که به فکر غنایم است هنوز

🔸شاعر:

#بردیا_محمدی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

چند روز است که من پشت درم، رحم کنید

#مناجات_باخدا
#ماه_رمضان

گر بنا نیست که نوبت به گدایان برسد
چه نیازی که دگر این همه مهمان برسد؟

چند روز است که من پشت درم، رحم کنید
یک نفر نیست به داد من گریان برسد؟!

گاهگاهی به خودم گریه کنان می‌گویم
کار و بار تو بنا نیست به سامان برسد

آنکه یک شهر، در خانه به رویش بستند
بهتر آن است که با حال پریشان برسد

دامن لطف شما، قسمت هرکس نشود
کاش این دست بر آن گوشه دامان برسد

من برای همه‌ی شهر، حرم می‌گیرم
بگذارید که پایم به خراسان برسد

دوست دارم دم آخر که شهادت خواندم
قبل رفتن به لبم ذکر «رضا جان» برسد

یاد آقای خراسان، دو سه خط روضه بخوان
و ثوابی هم اگر هست، به ریّان برسد:

داشت میگفت: کمی آب ... که خنجر نگذاشت
سخن حنجر خشکیده به پایان برسد ...

فکر می‌کرد کسی، آن حرم پرده نشین
نزد تو، گریه کنان ... پاره گریبان برسد؟!

خواهرت رفت ولی موقع رفتن میگفت:
یک نفر کاش به داد تن عریان برسد

🔸شاعر:
#رضا_نظاری

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

یکسال خطا کرده به امّید امانت

#مناجات_باخدا

#ماه_رمضان #دوبیتی_و_رباعی

یکسال خطا کرده به امّید امانت

امّید به بخشندگی و فضل کلانت

باز آماده با کوله از بار گناهش

مهمان خطاکار به ماه رمضانت

🔸شاعر:

#سید_حسین_آقا_میری

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر

ماهِ رحمت آمد و طومارِ ماتم بسته شد

#مناجات_باخدا

#ماه_رمضان

ماهِ رحمت آمد و طومارِ ماتم بسته شد

سفرهٔ بیچارگی و فقر؛ کم کم بسته‌ شد

سربه راهم کرد ذکرِ «یاعلیُ یاعظیمْ»

راهِ بیراهه سحرگاهان منظم بسته‌ شد

بعدِ هر «ألعفو» با لبخند بخشیدی مرا

لطفِ تو جاری شد آنقدری که زمزم بسته‌ شد

هر نفَس تسبیح، خوابم هم عبادت شد حساب

غرق در غفران شدم تا پلکهایم بسته‌ شد

اشک میخواهم! نباید خرج نامحرم شود

چشمهایم در محرّم زیرِِ پرچم بسته‌ شد

چشم پوشاندم به عشقِ تو همینکه از حرام

دم به دم راهِ ورودِ غم به قلبم بسته‌ شد

لحظهٔ افطار، استغفار؛ دردم را گرفت

رویِ زخم ِ معصیت با توبه؛ مرهم بسته شد

خوب شد حال مناجاتم، به خاک افتاد نفْس

در غل و زنجیرها ابلیس محکم بسته شد

پاک شد از جُرم و عصیان نامهٔ اعمال من

تا که با دستِ علی(ع) درب جهنم بسته شد

*

خانه غرقِ دود بود و پیش چشم فاطمه(س)

دستهایِ اولین مظلوم ِ عالم بسته شد!

🔸شاعر:

#مرضیه_عاطفی

نگاه منتظر - آموزش پروپوزال نویسی - آموزش مداحی - سعید میری - اشعار امام زمان - غزل امام زمان - بانک شعر